«عشقخانه»  

دیدم اندر خانه من نقش ونگار

بودم اندر عشقخانه بی قرار

کتاب«عشقخانه»اثر«محمدشوری»سرانجام پس از مدت ها کش وقوس (که برخی از آن مربوط به سوابق سیاسی نویسنده و برخی نیز همان موانع عبوراز۷خوان اداره کتاب وزارت ارشاد اسلامی است) بالاخره توسط انتشارات آوای کلاربه  چاپ رسید.

این کتاب ابتدابه شکل مصور(شروع هر فصل بایک عکس)مجوز گرفت، امادررفت وبرگشت به ارشادواعمال سلیقه های شخصی(والبته سیاسی) بعداز۳سال انتظاردر ۱۲۶صفحه وباقیمت ۸۴۰۰تومان دراندازه رقعی به بازار آمد.

گفتنی است اگرکتاب«عشقخانه»رادربازارفروش ندیدید،بدانید این نیز به سرنوشت کتاب های قبلی خودم(همه حرف خدادرسه جلد،انتشارات شرکت قلم وکتاب حرف های زدنی ونوشته های نوشتنی از یک نویسنده وروزنامه نگار اصلاح طلب مسافرکش)که توسط نهادقدرت توزیعش فَشل شد،دچارشده است.کسانی که  من آنهارخوب می شناسم ودربرخی مطالبم به آنهااشاره کرده ام.

اینهاسالهاست که درخصوص اینجانب با«زر و زور و تزویر»بدون پذیرش مسئولیت،عقده حقارت،زبونی وضعف خود را لاپوشانی می کنندوپاسخگوی اعمال شنیع وضدانسانی خوددرارتباط بامن نیستند.

متاسفانه کسانی هم دراین پروسه به دلایلی،وجدان(داشته ونداشته)خود رادرهمیاری وهمکاری باآنان توجیه،تاهمراه باآنان درمسابقه باصطلاح بایکوت اینجانب عقب نمانند. اماروزی شرمسارتاریخ ومردم خواهند شد و روسیاهی به زغال خواهد ماند.روزی که دیرنیست:

صحبت ازموساوعیساومحمدنابجاست

قرن«موساچومبه»هاست

 

کتاب«عشقخانه»تحریر«عشق»است:

پرسید یکی که:عاشقی چیست؟

گفتم که»چون ما شوی بدانی

«عشقخانه»دریچه ای است برای زندگی باعشق:

هین دریچه سوی یوسف بازکن

وزشکافش فرجه ای آغاز کن

نویسنده هر چند یک آدم سیاسی و زندگی اش به سیاست گره خورد،اما به درد عشق گرفتار است:

عشق قهار است ومن مقهورعشق

چون شکر شیرین شدم از شور عشق

برگ کاهم پیش تو ای تندباد!

من چه دانم که کجا خواهم فتاد

کتاب«عشقخانه»بایک دریچه و هفت خانه«توتم عشق»،«خیابان عشق»، «بَدل عشق»،«جنس عشق»،«زبان عشق»،معشوق عشق» و«عشق در عشق»و با تمثیلی از اشعار مولانا و دیگر شعرای قدیم و معاصر،زندگی عشقی  و زندگی سگی را از زبان «نی» برای آدمهای زمینی که از عشق زمینی به عشق آسمانی می رسند، شرح می دهد:

اندرین ره ترک کن طاق و طُرنُب

تا قلاووزت نجُنبد تو مَجُنب

هر که بی سر بجُنبد دُم بود

جُنبشش چون جُنبش کَژ دُم بود

مثنوی«عشقخانه»حکایت عشق و ناعشق است. حکایتی که نامش درهمه جاهست اما خودش کیمیا و کمیاب است.

هر چند عشق نانوشتنی است،اما این کتاب تحریری است برای تمرین عاشقی،و نه به نوبت عاشقی!

نی من منم،نی تو توئی،نی تو منی

هم من منم،هم تو توئی،هم تو منی

من با تو چنانم ای نگار ختنی

کاندر غلطم که من تو ام یا تو منی

اماعشق چیست وعاشق واقعی کیست؟

اززبان مولاناپاسخ می دهیم:

گر باهمه ای چو بی منی بی همه ای

ور  بی همه ای چو با منی با همه ای

محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)

تیرماه سال۹۲

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com