رژه هزار کانون شورشی در گردهمایی اپوزیسیون چه معنایی دارد؟ (قسمت اول)
چرا جوانان شورشی در حال تبدیل به معادله اصلی جامعه ایران می شوند؟
در خلال گردهمایی سالانه اپوزیسیون ایران دیدیم که این اپوزیسیون سازمان یافته در قسمتی از برنامه خود به قدرت نمایی در داخل ایران دست زد. به این معنی که تصاویری از هزار کانون شورشی را در داخل خاک ایران به نمایش گذاشت که آماده مبارزه و رویارویی با نیروهای استبداد هستند. کانون های شورشی جوانان معترض و آماده نبردی هستند که در شهرها و محلات به مظاهر و سمبلهای حکومتی تهاجم میکنند و به این ترتیب روح مبارزه و شورش را در بطن جامعه میدمند.
شرایط انقلابی جامعه و کانون شورشی
برای فهم اهمیت این موضوع، چند واقعیت ساده ایران امروز را مرور میکنیم:
– جامعه ایران در موقعیت انقلابی است و به رغم اینکه در محاصره سرکوب پاسداران و کرونا و گرسنگی قرار دارد ولی حامل آتشفشانی از خشم و شورش و قیام است. یعنی در آستانه تغییرات بزرگ و انقلاب قرار دارد.
– خامنهای برای «بقا» میجنگد؛ به همین دلیل با بستن شکافهایش و آوردن رئیسی جلاد۶۷ هدفی جز سد بستن در برابر قیامهای پیش رو ندارد.
درباره؛ قدرتنمایی اپوزیسیون بیشتر بخوانید
پس حالا صورت مسأله این است که تا کجا تیغ سرکوب در دستان خامنهای و باند جنایتکارش؛ توان برخورد با چنین مقاومت و جامعهای را دارد. آیا حکومت توان خاموش کردن عصیان جامعه را دارد؟
در پاسخ باید گفت که برای استراتژی انقباض و تشدید سرکوب و تروریسم رژیم در کلیترین صورت دو تابلو یا دو گزینه وجود دارد:
۱- خامنهای با تکیه به جلادانی همچون رئیسی و اژهای و… میتواند خود و حکومتش را با منطق از این ستون تا به آن ستون؛ موقتی هم که شده؛ نجات دهد. [محسنی اژهای؛ آخرین مهره پازل دولت جوان حزباللهی خامنهای + کلیپ]
۲- با این کار تنها گور خود را به دست خود کنده است؛ چرا که هرگز نمی تواند با آوردن مهرههایی چون رئیسی و اژهای که خود «صورت مساله» این مردم هستند؛ با آنها مساله حل کند.
مسیر سرنگونی واقعیترین تابلوی ممکن!
به نظر میرسد که گزینه یا تابلوی دوم یعنی سرنگونی محتوم این حکومت پاسخ واقعی است. ولی چرا و چگونه؟ برای اثبات این حقیقت باید به سرمایههای دست مردم و مقاومت برای سرنگونی نگاه کنیم و ببینیم که در تعادل بین خود و حکومت از چه عناصر برتری برخوردار هستند؛ چون در هر جنگی منجمله همین نبرد؛ برنده کسی است که در تعادل قوا حرف بالاتر را میزند.
دارایی های مردم ایران برای پیروزی
سرمایه مردم ما برای پیروزی در این نبرد عبارت است از:
یکم. درهم شکستگی کامل جبهه دشمن در تمامی زمینهها و عدم وجود هر نوع چشمانداز برای حل بحرانها توسط این حکومت و به ویژه فروریختن دستگاه سرکوب از درون و پوسیدگی آن که بحث نفوذ و رخنه کاملا جدی است.
دوم. اراده خلل ناپذیر و عزم جزم و بیشکاف مردم برای سرنگونی تمامیت این حکومت و اینکه به هیچ چیز کمتر از سرنگونی قانع نمیشوند. این وضعیت بعد از قیامهای ۹۶-۹۷-۹۸ بیبازگشت شده است.
سوم. نیروی آزاد شده عظیم خشم و عصیان و شورش جوانانی که در آبان ۹۸ به خیابآنها آمدهاند و هرگز بازگشتی برای آنان متصور نیست.
چهارم. کانونهای شورشی جان بر کف در خاک میهن.
پنجم. نیرو راهبری قیام که در این ۴۰ سال، این جنبش را از شرایط سخت و بغرنج و سختیها عبور داده است.
ششم. عامل مناسب و مساعد منطقهای و بینالمللی که متاثر از وضعیت و موقعیت انقلابی جامعه سمت گرفته و میگیرد.
نتیجه:
رئیسی و اژهای برای کشتار آمدهاند. ولی آن سبو بشکسته و آن پیمانه ریخته است. چرا که وقتی جامعهای در فاز خیزش و قیام قرار داشته و تنها صورت مسالهاش «سرنگونی» بوده و از چند قیام پیروزمند ۹۶ و ۹۷ و آبان و دی ۹۸ عبور کرده است. هنگامی که یک مقاومت با برپایی شبکهیی سراسری از شورشگران دلیر و فداکار با آتش شعلهور کانونهای شورشی علیه حکومت میجنگد، در حالی که خامنه ای به لحاظ اقتصادی- اجتماعی، درگیر هزاران بحران و ابر بحرانهای مهارناپذیر به سر میبرد؛ بله! سرکوب؛ نه تنها موثر و کارآ نیست بلکه عکس عمل میکند. هر سرکوب شعلههای خشم و نفرت و آتش را میافزاید.
تنها برون رفت خامنه ای کدام است؟
خامنه ای در چه شرایطی میتواند از وضعیت کنونی موفق بیرون برود؟
تنها راه برون رفت «مقطعی» و «موقتی» خامنهای از وضعیت کنونی؛ حذف یا پاک کردن صورت مسأله مقاومت و «کانونهای شورشی» در داخل خاک میهن است. به همین دلیل هم کل دستگاه نظام را با پرداخت سنگین با رئیسی و اژهای و قالیباف چیده است. [سفر قالیباف به مسکو آئینه تمامنمای شکست خامنهای]
اما مسأله اینجاست که این مقاومت و کانونهای شورشی از بین رفتنی و پاک شدنی نیستند؛ چرا که:
– کانونهای شورشی در یک شبکه سراسری در تمام خاک میهن گسترش یافته است. امکان حذف آنها دیگر وجود ندارد. همانگونه که خبرگزاری دانشجو گفت در این سالهای اخیر همه کار کردیم و آنها نه تنها حذف نشدند بلکه بیشتر و ماندگارتر و موثرتر هم شدند.
- کانونهای شورشی در موقعیت «تهاجمی» هستند. در تمام روزهای سال بیوقفه در حال فعالیتاند. مبارزات و عملیات ضد اختناق آنها در سال گذشته هم کیفی و هم کمی به بیش از دو برابر سال قبل افزایش داشته است.
- کانونهای شورشی با مردم شورشی و جوانان شورشگر پیوند خورده است. توسط این مردم و جوانان تغذیه و پشتیبانی شده است. نیروهای از دست رفته در خط مقدم جبهه به سرعت تأمین و جایگزین شده است…
ادامه دارد…
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.