[با سپاس از آقای لاجوردی برای این یادآوری تاریخی]

س- آقای یگانه علت خاموشی برق تهران در تابستان ۱۳۵۴ شمسی یا ۱۹۷۵ میلادی چه بود؟

ج- البته در آن موقع …

س- بعد از آن هم در تابستان بعدی‌اش هم ادامه پیدا کرد.

ج- این بیشتر در ۱۳۵۶ خیلی هم بیشتر شد. این مربوط به این مسئله می‌شد که ما وقتی‌که شروع کردیم این هزینه‌ها را انجام دادن در کشور وقتی که دولت این خرج‌ها را کرد و اقتصاد به سرعت جدیدی شروع کرد توسعه پیدا کردن، تقاضا در کشور رفت بالا. در عین حالی‌که تقاضا بلافاصله با پرداخت‌ها به‌صورت مزد به صورت حقوق یا به انواع مختلف دیگر بالا می‌رفت، ولی زیربناهای اقتصادی کشور به آن سرعت نمی‌توانست جلو برود.

 

برای اینکه ایجاد یک کارخانه برق ممکن بود چهار پنج سال طول بکشد. بنابراین اگر یک کارگری می‌رفت یک کولر می‌گرفت می‌گذاشت آنجا که برق زیادی مصرف می‌کند یا وسایل دیگر برقی برای خانه خودش یا چیزهایی که زود برق مصرف می‌کردند اینها زندگی‌شان بهتر شده بود و می‌خواستند از برق بیشتر استفاده کنند برای مصارف مختلف، این تقاضاها به‌سرعت بالا رفت ولی در عین حال تولید برق نمی‌توانست به این سرعت بالا برود.

 

این مهمترین دلیلش بود که عدم تعادل بین تولید و مصرف برق به‌وجود آمد و آن هم به وسیله بالا رفتن درآمد مردم و مصرف بیشتر برق به‌خصوص برق مصرفی برای مصرف خانوار و غیره.

این را بایستی به حضورتان در اینجا اشاره بکنم که حتی در موقعی که در ۱۳۵۳ وقتی‌که ما رفتیم به شمال در رامسر در حضور شاهنشاه سه روز نشستیم برای تجدید برنامه عمرانی کشور چون درآمدها بیشتر شده بود، سازمان برنامه با پیشنهادات جدیدی برای بالاترین هزینه عمرانی و منظور کردن طرح‌های جدید آمده بود.

 

در آنجا این طرح‌هایی که با پیشنهادات سازمان برنامه برای افزایش هزینه مورد قبول همه‌شان قرار گرفت و بعضی از تنگناهایی که، ممکن بود در اقتصاد به‌وجود بیاید به آنها هم اشاره شده بود. ولی به‌طور کلی توجهی نمی‌شد و یا بعضی از تنگناها به آن اصلاً اشاره‌ای نشده بود.

این بود که من از آقای علم وزیر دربار و اجازه گرفتم و روز آخر بود که در رامسر به حضور شاهنشاه شرفیاب شدم. آن موقع هم من رئیس بانک مرکزی بودم و چون نمی‌شد مطلب را در حضور جمع در آنجا بیان کرد و تأثیری هم نمی‌کرد، فرصت بحث هم نمی‌شد بهتر این بود که مثل روال معمول در پشت پرده این مسائل را به‌عرض رساند و توجه‌شان را جلب کرد که این کار راهی که می‌رویم راهی است که ممکن است برای ما گرفتاری ایجاد بکند.

بنابراین من باز به‌عنوان مسئولیتی که حس می‌کردم به حضورشان عرض کردم بالا بردن سطح هزینه به این مقدار گرفتاری‌هایی برای کشور ایجاد خواهد کرد در مراحل او تنگناهای زیربنایی خواهد بود بنابراین توجه‌شان را به این مسئله جلب کردم و ایشان هم که از آن جلسه‌ای که بنده در حضورشان بودم آمدند بیرون و به جلسه عمومی، این را مطرح کردند در آنجا و دستورات اکیدی هم دادند که بایستی به این زیربناها توجه کرد و اینها را توسعه داد و به موازات آن هزینه‌های دیگر انجام بشود.

ولی عملاً سازمان برنامه یک دستگاه بسیار ضعیفی بود که نمی‌توانست همچین تلفیقی در برنامه‌ریزی بکند و طرح‌ها را به موازات هم جلو ببرد و در نتیجه گرفتاری‌هایی به‌وجود آمد که به آن اشاره فرمودید در مورد برق بود، در مورد خانه بود، در مورد آب بود. در موارد دیگر در بنادرمان بود، راه‌آهن‌مان، جاده‌های‌مان، همه‌شان ما تنگناهای خیلی خیلی شدیدی داشتیم که اینها به‌وجود آمده بود.

 

بخشی از مصاحبه محمد یگانه (۱۳۰۲-۱۳۷۴) با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار یازدهم

تاریخ مصاحبه: ۲۵ تیر ۱۳۶۴
مصاحبه کننده: ضیا صدقی

#تکه_مصاحبه
https://t.me/tarikh_shafahi_iran_project


محمد یگانه (۱۴ اردیبهشت ۱۳۰۲، زنجان – ۲۷ آذر ۱۳۷۴، بالتیمور) از دولتمردان و اقتصاددانان دوره پهلوی بود. وی که درچهار منصب, رئیس کل بانک مرکزی، وزیر دارایی، وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر آبادانی و مسکن فعالیت کرد.

این مدیر ارشد اقتصادی که در دوره‌ای در سازمان ملل متحد نیز شاغل بوده و ۲۳ سال برای نهادهای مختلف آن فعالیت داشته‌است، وی یک دوره نیز نماینده ایران در صندوق بین‌المللی پول و مدیر اجرایی آن بود.

زندگی

محمد یگانه فرزند حاج محمد اسماعیل شکرچی که بعداً به یگانه تبدیل شد در سال ۱۳۰۲ در زنجان متولد شد.

پس از پایان تحصیلات در این شهر برای ادامه تحصیل دانشگاهی به تهران رفت.

او که فارغ‌التحصیل دانشکده حقوق و دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی بود و برای ادامه تحصیل به آمریکا و دانشگاه کلمبیا رفت و از سال ۱۹۴۹ وارد سازمان ملل متحد گردید.

وی از تهیه‌کنندگان نطق برای سخنرانی دکتر مصدق در سازمان ملل بود.

محمد یگانه در بخش‌های مختلف اقتصادی در حکومت محمدرضا پهلوی و عرصه بین‌المللی مشغول به کار گردید که مهمترین آن‌ها وزیر آبادانی و مسکن (۱۳۴۸)، وزیر مشاور کابینه امیرعباس هویدا، مدیر عامل بانک رهنی ایران، جانشین مدیر اجرایی بانک جهانی، مدیر اجرایی بانک جهانی، رئیس کل بانک مرکزی ایران، رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر دارایی دولت جمشید آموزگار و جعفر شریف‌امامی بود.

در دوران انقلاب ایران او به آمریکا مهاجرت کرد و از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۵ به عنوان استاد اقتصاد در دانشگاه کلمبیا به تدریس پرداخت.

وی در سال ۱۳۷۴ در بالتیمور آمریکا درگذشت.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)