بیش از یک هفته از برگزاری مضحکه انتخابات و بیرون آوردن رئیسی جلاد از صندوق آراء می گذرد.

دولت رئیسی هم به دلیل بحران ساختاری سرمایه داری ایران و به دلیل ماهیت طبقاتی ساختار سیاسی حاکم توان ایجاد هیچ بهبود محسوسی در زندگی طبقه کارگر و توده های محروم جامعه را ندارد.

از سوی دیگر بن بست استراتژی تضمین بقای رژیم با تکیه بر برنامه های هسته ای، مداخله گری در کانون های بحران منطقه، دامن زدن به فعالیت های تروریستی و گسترش تولید موشک های دوربرد به معنای پایان بحران در سیاست خارجی “میدان” نخواهد بود.

در همین حال کل دستگاه حاکم در مشروعیت بخشی به این اوضاع فاجعه بار با شکست روبرو شده اند.

بنابراین اگر کادر رهبری سپاه و بیت رهبری به قیمت تیغ جراحی گذاشتن بر تن نحیف نظام اسلامی و حذف دیگر خودی های نظام، ابراهیم رئیسی را از صندوق آراء بیرون آوردند، اما رئیسی غیر از همدستی و هماهنگی بیشتر با سپاه پاسداران و نیروهای امنیتی برای پیشبرد استراتژی سرکوب عریان تر در مقابله با روند رو به گسترش اعتصابات کارگری و خیزش های بنیان کنی که در راه هستند کار دیگری از دستش ساخته نیست.

رژیم اسلامی با انتصاب رئیسی به عنوان رئیس جمهور بدون آنکه امیدی به پیروزی استراتژی سرکوب عریان داشته باشد، موقعیت خود را شکننده تر کرده است.

اما حقیقت این است که حربه سرکوب هم کارائی گذشته خود را از دست داده است.

تهیدستان شهری عاصی از وضعیت موجود در جنبش آبان ۹۸ قهر خونین ضد انقلاب حاکم را به قهر انقلابی پاسخ دادند.

جنبش کارگری، جنبش معلمان، بازنشستگان و … نه تنها مرعوب نشد، بلکه زیر سایه مرگبار همه گیری کرونا یکی از پر تحرک ترین دوران حیات خود را پشت سر گذاشتند.

اکنون تمام مسئله این است که مرعوب نشدن در برابر سرکوب بی امان رژیم به تنهایی کافی نیست. پرسش این است: اکنون که رژیم جمهوری اسلامی به استراتژی قهر عریان تر روی آورده است، چگونه می توان ماشین سرکوب رژیم را زمینگیر کرد؟

در چنین شرایطی برای مقابله با استراتژی سرکوب عریان در دوره ای که حکومت اسلامی روال حاکمیت خود را تغییر داده است و برای زمینگیر کردن ماشین سرکوب آن، جنبش اعتصابی و مطالباتی کارگران بزرگترین نقطه قوت طبقه کارگر و جنبش انقلابی در ایران است.

طی سالهای اخیر طبقه کارگر بطور عینی و بیش از پیش اعتصابات و اعتراضات خود برای تحقق مطالباتش را به یک اهرم فشار سیاسی نیرومند علیه رژیم جمهوری اسلامی تبدیل کرده و دائما توازن قوا را به نفع جنبش های اعتراضی و به زیان رژیم تغییر داده است.

طبقه کارگر از همین مسیر بطور عینی جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی را به جلو سوق داده و آن را به نفع قطب چپ جامعه تقویت کرده است. به طوریکه بدون رشد جنبش اعتصابی کارگران در سالهای اخیر و تأثیرات ذهنی آن بر فضای جامعه برپائی خیزش هایی از نوع خیزش سراسری دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ غیر قابل تصور بود.

در شرایط کنونی با فراگیر کردن و سراسری کردن اعتصابات کارگری و جنبش های اعتراضی و با بسترسازی و تدارک اعتصابات سیاسی توده ای می توان دستگاه سیاسی، اداری و اقتصادی حاکم را فلج کرد.

اعتصاب سیاسی توده ای در این دوره می تواند انسجام صفوف نیروهای مسلح و سپاه پاسداران را در هم کوبد و در میان آنها شکاف ایجاد نماید و قدرت سرکوب آن را زمینگیر کند.

طی سال های اخیر در دل جنبش اعتصابی کارگران، معلمان، بازنشستگان، دانشجویان و در جنبش انقلابی کردستان بر بستر جنبش های اعتراضی نسلی از فعالین و رهبران کارگری و توده ای پرورده شده و پا به جلو گذاشته اند که نقش تعیین کننده ای در برپایی و سازماندهی اعتصابات کارگری و تجمع های اعتراضی داشته اند.

این فعالان و رهبران پیوند ارگانیکی با کارگران و توده های محروم جامعه دارند.

به هم مرتبط شدن این طیف از رهبران و فعالان سیاسی که در کانون های مختلف مبارزه حضور دارند از طریق شبکه های اجتماعی و مبارزاتی می تواند نقش تعیین کننده ای در امر بستر سازی و تدارک اعتصابات سراسری کارگران و اعتصابات سیاسی توده ای و شکل دادن به آلترناتیو انقلابی ایفا کند.

در همانحال احزاب، سازمان ها و نیروهای جنبش کمونیستی ایران لازم است بر متن تلاش برای دامن زدن به جنبش اعتراضی و مطالباتی کارگران در راستای مبارزه برای تأمین رهبری طبقه کارگر بر اعتراضات جاری به هر میزانی که می توانند فضای سیاسی و فکری جامعه را تحت تأثیر راهکارهای سوسیالیستی قرار دهند.

لازم است در مقابل “نه به جمهوری اسلامی” اپوزیسیون بورژوایی معنای واقعی سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی را به میان مردم برد.
لازم است در برابر فاجعه فقر و بیکاری، ستمگری ملی، معضل آلودگی هوا و بحران زیست محیطی، معضل اعتیاد، بحران مسکن، کارکودکان و ده ها معضل اجتماعی دیگر که زندگی میلیون ها انسان را تحت فشار قرار داده خود را پاسخگو دانست.
کمونیست ها لازم است پرچم دفاع از مطالبات و حرمت انسانی قربانیان این فجایع اجتماعی را بر افرازند.
لازم است از مسیر پاسخگویی به این معضلات و افشای ماهیت “راه حل”های بورژوایی، گفتمان سوسیالیستی را به یک گفتمان نیرومند در جامعه تبدیل کرد.
لازم است از زاویه منافع طبقه کارگر در مورد تمام رویدادهای مهم در این جامعه و منطقه به موقع واکنش نشان داد، موضع گرفت و نگذاشت رسانه ها و مطبوعات رنگارنگ بورژوایی افکار مردم را به بیراهه ببرند.
نیروهای موجود در جنبش کمونیستی ایران با پرداختن فعال به این مسائل است که می توانند نگاه جامعه را به طرف خود برگردانند.

برای پیشروی انقلاب لازم است روند رو به گسترش اعتراضات و اعتصابات کارگران و تکامل این مبارزات به لحاظ تشکل یابی و تأمین رهبری با روند تبدیل گفتمان سوسیالیستی به یک گفتمان نیرومند در جامعه به هم برسند.

تکامل جنبش های مطالباتی و تلاقی و به هم رسیدن آن با پروسه ای که در آن احزاب و سازمانهای کمونیست هم توانسته باشند در پاسخ گویی به معضلات جامعه بر فضای سیاسی و فکری جامعه تأثیر گذاشته و نگاه جامعه و توجه فعالین و رهبران کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی را به راهکارهای سوسیالیستی جلب کرده باشند می تواند دورنما و افق روشنی را پیش روی جامعه ایران قرار دهد.

آلترناتیو سوسیالیستی در این روند شکل می گیرد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)