انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری که نتیجه آن را پیشاپیش همه می دانستند در پیام خامنه ای «حضور حماسی و شورانگیز در انتخابات ۲۸ خرداد» نامیده شده است.

این ادعا در حالی مطرح شده که حتی آمارهای رسمی همین نظام هم می گویند درصد مشارکت کمتر از نیمی از دارندگان حق رای بوده و با هیچ ترفندی نتوانستند میزان آرای ماخوذه را به حدی بالا ببرند که دست کم بتوانند پز اکثریت داشتن بگیرند.

اطلاعات موثق از برخی کلانشهرها و از جمله تهران حاکی از آن است که تحریم واقعا وسیع و بی سابقه بوده است. تحریم گسترده انتخابات باضافه وزن بیش از ۱۴ درصدی آرای باطله را «حماسه حضور مردم » نامیدن عبور از مرز وقاحت است.

“نه” پرطنین مردم به این نظام را هر قدر هم انکار کنند و با وقاحت «حماسه حضور» بنامند قطعا یک حرکت مجزا باقی نخواهد ماند.

تحریم گسترده انتخابات این نظام با همه نامزدهایش قطعا خود را از این پس در متن اعتراضات روزمره مردم به شکل های مقتضی در قالب نافرمانی مدنی و حرکت های «کف خیابان» و اعتصابات و اعتراضات مختلف بازنمایی خواهد کرد.

تحریم سراسری انتخابات در ادامه تعریض شکاف عمیق پدیدار شده بین مردم و حاکمیت در شورش دی ماه ۹۶ و سپس خیزش آبان ۹۸ است.

با پایان مهندسی رسوای انتخابات و بیرون کشیدن رئیسی از صندوق های خالی رای، دوره جدیدی آغاز شده است که در آن فروپاشی اصلاح طلبان به عنوان یک جریان شتاب بیشتری می گیرد و انتظار می رود شکافی که در واکنش به این انتخابات عملا سه دسته بندی در بین آنها ایجاد کرد در شکل های جدید ادامه و تعمیق یابد.

رویارویی هایی گسترده تر مجموعه حاکمیت با جنبش مطالباتی مزد و حقوق بگیران در پیش است و مطالبه گری سخت تر و پر هزینه تر می شود. با توجه به گفتمان رایج جناح غالب که اکنون هر سه قوه را در اختیار گرفته، دور از انتظار نیست که پوپولیسم فاشیستی دارودسته های «عدالتخواه» احیانا فضای عمل بیشتری بیابد؛ بدون این که این امر ضرورتا با طرد معنادار رویکردهای نئولیبرالی در حوزه اجرایی و مدیریتی همراه باشد؛ خاصه اگر تجربه نسخه امام زمانی همین گرایش را در خاطر بسپاریم.

انسجام نسبی حاکمیت در سرکوب جنبش مطالباتی در شرایطی که این جنبش در بسیاری از حوزه ها دیگر جایی برای عقب نشینی ندارد؛ همچنین سرکوب شدیدتر آزادی های مدنی و حقوق شهروندی از چالش های مهم دوره پسا انتخابات است.

برای نزدیک شدن به موفقیت در این چالش ها راهی جز شکل دادن به بلوک کارگری – عدالتخواه به عنوان آلترناتیو مستقل اکثریت عظیم مردم ایران وجود ندارد.

گام نخست در ایجاد این بلوک زمانی با موفقیت برداشته می شود که یک شورای همکاری پایدار میان نیروها و تشکل های مستقل کارگری و هم سرنوشتان نیروی کار شکل بگیرد و بتواند سطوح مختلف اتحاد عمل های مبارزاتی بر پایه فصل مشترک های موجود میان تشکل های مستقل لایه های مختلف اردوی کار را بر هر دو پایه نان و آزادی هماهنگ کند.

بدون برخورداری از صدای نیرومند مستقل و متحد کننده جنبش مطالباتی مزد و حقوق بگیران و همه لایه های اعماق جامعه در شرایط پس از انتخابات این هماهنگی به ثمر نمی رسد. این صدای نیرومند در شرایطی که انتخابات زنگ ابطال مشروعیت این نظام را در ابعاد توده ای به صدا درآورده است، می تواند جدال آلترناتیوها را متعادل کند.

ایجاد قدرت واقعی انتخاب برای افکار عمومی در برابر گفتمان جناح راست اپوزیسیون و شعارها و تبلیغاتش و مادیت بخشی به پیوندهای طبیعی موجود میان جنبش هایی که از بستر مشترک مطالبه گری لایه های اعماق برخاسته اند؛ از الزامات حیاتی دوام و بقای یک همگرایی پایدار است که بدون برخورداری از صدای مستقل و نیرومند عملی نخواهد شد.

حاکمیت پس از انتخابات هم قادر نیست فراتر از آن چه تاکنون شاهد بوده ایم پاسخی به هیچ یک از بحران های ریشه دار موجود در کشور بدهد.

نبردهای بزرگ سیاسی و مطالباتی در پیش است که سرکوب آنها می تواند به اشتعال و انفجار سراسری نارضایتی ها بیانجامد.

با همه نیرو در این نبردها شرکت کنیم و نه پرطنین مردم به حاکمیت را در مسیر برآمد بلوک مستقل کارگری – عدالتخواه و شکل دادن به حاکمیت اکثریت عظیم مردم ایران به کار بگیریم.

 

 

 

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)