“آزادی
ای تحول خونین
ای انقلاب دور
و نزدیک…”

*************

چهل سال پیش در چنین روزی ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ سعید سلطانپور شاعر، نمایش‌نامه‌نویس، کارگردان تئاتر و عضو کانون نویسندگان ایران اعدام شد.

*************

“زندانِ فلات”

 

ای دوست
ای برادر زندانی

این جا
میان مسلخ اندیشه و امید
روی فلات خون و فلز و کار
روی کران ماهی و مروارید
در بندر نظامی نفت و ناو
در کشتزارهای برنج و چای
و در کنار گله و گندم

ما
این بام های کوچک توفان
آهنگ پیشگویی توفان ناگهان

در بندهای سرد قزل قلعه و اوین و حصار
زندانیان خسته ی این خاک نیستیم

زندانیان خسته ی این خاک دیگرند
زندانیان خسته ی این خاک
در بند کارخانه و کار ستمگرند

انبوه سرخ رنجبران این جا
زندانیان خسته ی زندان کشورند

اینجا سلاح و سکه و جاسوس
فرمانروای دوره ی شدادی ست
و خانه های مردم سرتاسر فلات
انبوه بندهای عمومی و انفرادی ست

ایران در این میانه ی تشویش
مفهومی از اسارت و آزادی ست

و باز همچنان
ما
این بام های کوچک توفان
آهنگ پیشگویی توفان ناگهان
با داغ های تافته
– گل های زخم و پوست –
با سینه های سوخته می خوانیم
از بند بندِ قلعه ی تاریک

آزادی
ای تحول خونین
ای انقلاب دور
و نزدیک…

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)