چرا خامنه ای توافق در مذاکرات وین را به بعد از انتخابات ۱۴۰۰ موکول کرد؟

به رغم اینکه شش دور گفتگوها پیرامون احیای برجام صورت گرفته، خامنه‌ ای تلاش کرد توافق در مذاکرات وین را به بعد از انتخابات ۱۴۰۰ موکول کند، چرا؟

۱۳ فروردین ۱۴۰۰ بود که اولین گفتگوی مجازی پیرامون احیای برجام آغاز گشت. از آن تاریخ تا کنون شش دور مذاکرات برجام در وین پایتخت اتریش صورت گرفته است.

اما به رغم شش دور مذاکرات، طرف‌های ذیربط در ادوار اخیر اعلام کرده‌اند که احیای توافق برجام پیش از انتخابات ۱۴۰۰ اتفاق نخواهد افتاد.

بر این قول بیشتر طرف‌های ذیربط در مذاکرات، اتفاق نظر داشتند. حتی رافائل گروسی نیز اعلام کرد حصول توافق قبل از انتخابات بعید به نظر می‌رسد.

عباس عراقچی نماینده نظام نیز تلویحا این امر را تایید کرد که در دور ششم توافق حاصل نخواهد شد و مشکلاتی وجود دارد که باید حل شود. [دور ششم مذاکرات وین و برجام بی فرجام]

حصول توافق بعد از انتخابات

این سخن بدان معناست که ادامه مذاکرات و دور هفتم آن به بعد از انتخابات نظام و به زمان دولت جدید منتسب موکول خواهد شد.

شاید در نگاه اول به نظر آید که این امری اتفاقی است و روندی طبیعی، اما کمی کنکاش در ماجرا، ما را به امر دیگری رهنمون می‌سازد.

در این شکی نیست که همه طرف‌های درگیر در مذاکرات وین خواهان حصول توافق و آنچه احیای برجام نامیده می‌شود هستند با هر اختلافات عمده‌ای که وجود داشته باشد.

در این میان بیشتر از همه نیز حکومت ایران نیازمند احیای برجام است چرا که احیای برجام ممکن است به برداشته‌شدن برخی تحریم‌ها منجر شود که راه نفس اقتصادی نظام را باز کند.

دولت روحانی نیز که برجام را اصلی‌ترین دستاورد دو دور خود می‌داند قطع یقین بیشتر از همه مشتاق این است که پیش از تحویل ساختمان پاستور به صاحبخانه جدیدش، توافق احیاء شود.

پس چرا این اتفاق نیفتاد؟

با وجود این اوصاف سوالی که باقی می‌ماند این است که چرا احیای برجام صورت نگرفت و توافق نشد؟ توافقی که بایدن قول حصول آن را داده بود و جزء شعارهای اصلی انتخاباتی وی بود.

در اینجا باید به این نکته توجه داشت که سررشته کار در این مذاکرات در دست رأس سوژه اصلی برجام یعنی نظام ایران است نه در دست روحانی.

به عبارت دیگر این خامنه‌ ای است که برای برجام و کلان‌ترین تا خردترین موارد برجام تعیین تکلیف می‌کند و دولت منتسب و عراقچی تنها پیش‌برندگان اوامر اویند.

با این دیدگاه باید پاسخ سوال را در نزد خامنه ای جست که چرا تا کنون حاضر نشده که توافق احیا شود؟

آنچه به شرایط خارجی برای حصول توافق برمی‌گردد با کمی پس و پیش، همه پارامترها برای خامنه‌ ای آماده هستند اما در عرصه داخلی این گونه نیست.

خامنه‌ ای و توافق برجام و ۲ نکته

خامنه‌ ای در عرصه داخلی با ۲ موضوع درگیر است که پیش از احیای توافق باید آنها را تعیین تکلیف کند و برای آنها، راه چاره بیندیشد.

۲ موضوعی که درهم تنیده و در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگرند. اول بحث اعتراضات گسترده داخلی که به دلیل کرونا، فعلا به صورت پراکنده بروز می‌نمایند و در صورت عبور از بحران کرونا تهدید بروز اعتراضات گسترده برای خامنه‌ ای وجود دارد.

و عامل دوم که از عامل اول نشات می‌گیرد چاره‌جویی خامنه‌ ای برای این امر است. خامنه‌ ای از ۲ سال پیش با گماشتن رئیسی و قالیباف در راس دو قوه نظامش خط انقباض را پیش گرفت.

حال گام نهایی را برای قبض در قوه سومش برداشته است تا رئیسی را از قضائیه به مجریه منتقل کند که امور جاری و اجرایی کشوری در دست او باشد.

در قضائیه خامنه‌ ای مهره‌های سرسپرده بسیاری دارد که برای گماشتن در راس آن نیازی به انتخابات نیست و خامنه ای هر لحظه اراده کند می‌تواند رئیس قضائیه را نصب یا عزل کند.

در حالی که در مجریه در ظاهر امر این طور نیست پس باید مهره‌ای را در مجریه بگمارد که طابق النعل بالنعل تابع فرامین وی باشد.

رئیسی بهترین گزینه است؛ جلاد سال ۶۷ برای هر گونه اعتراضاتی که ممکن است در پیش روی باشد.

دستاورد برای دولت جدید، خواست خامنه‌ای

در این بین علاوه بر پیشبرد کامل خط انقباض، خامنه‌ ای محصول دیگری را نیز درو خواهد کرد و آنهم زدن دستیابی به احیای برجام توسط «دولت جوان و انقلابیش».

در اینجا ممکن است برای مخاطب این سوال ایجاد شود که جناح خامنه‌ای و اصولگرایان که موافق برجام نبودند و برای آن خط و نشان می‌کشیدند حال چگونه احیای آن، برایشان دستاورد است؟ [احیای برجام فوریت دارد به چه قیمت و دلیلی؟]

این همان دامی است که اصلاح‌طلبان کذایی چون عباس عبدی برای افکار عمومی پهن کردند که اگر احیای برجام در زمان رئیسی اتفاق بیفتد آبروریزی است.

در این سخن این نکته نهفته است که گویا خامنه‌ای و رئیسی و اصولگرایان در واقع با برجام مخالف بوده‌اند این اشتباه‌ترین برداشت و غلط‌ترین سخن است.

تاثیر تحریم‌ها

ممکن است زمانی برای جنگ‌های جناحی این امر کاربرد داشته ولی بعد از خروج ترامپ از برجام و اعمال مجدد تحریم‌های خردکننده، خامنه‌ای و جناحش اگر بیشتر از روحانی و جناحش خواهان بازگشت به برجام ۲۰۱۵ نباشند قطعا کمتر از آنها نخواهند نیستند.

اکنون و بعد از انتخابات ۱۴۰۰ که خامنه ای رئیسی را بر راس مجریه بگمارد راه را برای او بازخواهد کرد و برخی امتیازات را خواهد داد تا توافق حاصل شده و مهر پیروزی و راهگشایی اقتصادی (اگر چنین چیزی در کار باشد) به اسم رئیسی بخورد.

اشتباه محاسبه خامنه ای

حصول توافق نیز قطعا انتظارات مردم ایران را بالاتر برده چرا که این سخن را خواهند گفت اکنون که تحریم‌‌ها برداشته شده و دولت هم که دیگر دولت جناح مقابل نیست که تقصیرها را به گردن آن بیندازید پس مطالبات مردمی چه می‌شود.

به عبارت دیگر در این بین مشکل اساسی‌تری برای خامنه ای وجود دارد و آنهم علاوه بر امتیازخواهی متقابل طرف‌های غربی برجام که به نفی پیشروی‌های هسته‌ای نظام می‌انجامد مردمی هستند که در سال‌‌های اخیر راه کف خیابان را آموخته‌اند.

«فقط کف خیابون به دست میاد حق‌مون»

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)