حکومت و قانون باید به فقهایی که عادل و آشنا به حوادث و مسائل روز باشند منتهی شود
(ولی فقیه سوم ؛ خطری که در کمین است!)شماره ۲۰
برادران و خواهران پس از انتشار پیش نویس قانون اساسی ایران به همه برادران و خواهران تذکر دادم که چون قانون اساسی زیر بنای سیاست آینده کشور است لازم است اهل نظر به مقدار امکان در اصول آن دقت کنند و بدون اعمال حُب و بُغض بلکه فقط به منظور کتمان نکردن حقیقت آنچه را به نظرشان می رسد تذکر دادم و اینک باز نکته هایی را یادآور می شوم:… ۵- اصل ۱۶ چنین است: «قوای ناشی از حاکمیت عبارتند از قوه مقننه، قوه قضائیه، و قوه مجریه که باید همیشه مستقل از یکدیگر باشند و ارتباط میان آن ها بر طبق این قانون بوسیله رئیس جمهور برقرار گردد».
در اینجا توجه به یک نکته دقیق لازم است:
خداوند عزَّ و جلَّ همه افراد بشر را مستقل و آزاد خلق کرده است. همه مخلوق خدا، ملک خدا و وابسته به وجود خدا می باشند _خدا بر همه موجودات تکوینا تسلط دارد و همه پرتو وجود اویند و هیج یک از افراد بشر نسبت به یکدیگر تسلط و اختیار ندارند. حتی پیامبران خدا از جهت پیامبری فقط حق ابلاغ دستورات خدا را دارند_ حق حاکمیت و فرماندهی اولا بالذات منحصر است به خدایی که همه ملک اویند و تار و پود وجودشان به او وابسته است( ان الحکم الا لله – سوره یوسف) _ ولی اگر خداوند که حاکم است به کسی حق حاکمیت بدهد و او را خلیفه و جانشین خود قرار دهد، او حاکم و فرمانروا می شود و همه باید از او اطاعت کنند. چنانچه خداوند در حق داود می فرماید: «یا داود انا جعلناک خلیفه فی الارض فاحکم بین الناس بالحق- سوره ص- داود ترا خلیفه قرار دادیم در زمین. پس میان مردم به حق حکم کن» _ از این آیه شریفه بدست می آید که اگر داود خلیفه نبودی حق حکم و قضاوت نداشتی. و هم چنین در قرآن راجع پیامبر اسلام می فرمایند: «النبی اولی بالمومنین فی انفسهم». در این آیه شریفه ولایت و سلطه حاکمیت پیغمبر اسلام نسبت به مومنین از طرف خدا تثبیت شده و اگر جنبه ولایت برای حضرتش نبودی و فقط پیغمبر بودی، حق حاکمیت نداشتی. و به عقیده شیعه امامیه پیغمبر اکرم این حق حاکمیت را از طرف خدا و روز غدیر خم به علی (ع) تفویض کرد. چنانچه فرمود: «الست اولی باموالکم و انفسکم قالوا بلی ثم قال من کنت مولاه فهذا علی مولاه _ دقت شود که پیغمبر اکرم(ص) در تفویض ولایت به علی (ع) تکیه بر ولایت خود کرد، نه بر نبوت خود. و بالاخره پس از علی(ع) ولایت تا امام دوازدهم و در زمان غیبت کبرای آن حضرت به کسانی که دارای شرایط ذیل باشند تفویض شده:
۱- متخصص و کارشناس مسایل اسلامی باشند(فقیه(مجتهد). ۲- عادل و با تقوا باشند. ۳- آشنا به حوادث و مسائل روز باشند. _ این است عقیده شیعه امامیه. پس ولایت و حق حاکمیت فقیه از ناحیه امام است و حق حاکمیت از ناحیه پیغمبر از ناحیه خدا و حق حاکمیت خدا بالذات است و از آثار مالکیت تکوینی است که نسبت به همه مخلوقات خود دارد_ اگر از طرف خدا یا حاکمی که از طرف خدا ولو با واسطه حاکم قرار داده شده دستوری صادر شود (چه در مقام قانونگذاری و چه در مقام قضاوت و فصل خصومت) انسان چون خودش را وابسته به خدا و ملک خدا می داند و وجدان خودش را موظف به اجرا آن نمی داند_ و به عبارت دیگر: دستور خدا و یا حاکمی که از طرف خدا باشد در وجدان انسان معتقد به خدا ضامن اجرا دارد ولی دستور دیگران در وجدان انسان ضامن اجرا ندارد و دستوری که در وجدان انسان ضامن اجرا و پشتوانه ندارد بی ارزش است.ضمنا یادآوری می شود که یک سنخ قوانین و دستورات کلی داریم که از طرف خدا بوسیله وحی تعیین شده و کارشناس اسنتباط و تشخیص آن در زمان غیبت فقیه عادل است(احکام فقهی). و یک سنخ قوانین دستورات جزئی است که حاکم بر حق هر زمان بر حسب مقتضیات و شرایط و احتیاطات در منطقه حکومت خود قرار می دهد(احکام ولایتی). و بالاخره از آنچه به نحو فشرده و فهرست وار بیان کردیم نتیجه می گیریم که حکومت و قضاوت و تشخیص قوانین کلی و جعل قوانین و دستورات جزئی در مان غیبت حضرت ولی عصر(عح) به فقیه عادل آشنا به حوادث و مسائل روز تفویض شده ….و بالاخره حکومت و قانون باید به فقهایی که عادل و آشنا به حوادث و مسائل روز باشند منتهی شود و قوه مجریه هم باید زیر نظر و فرمان آنان باشد و درحقیقت قوه محریه نمایندگان آنان می باشند از خود استقلال ندارند و قضاوت هم حق فقیه یا منصوب و از ناحیه او است. پس سه قوه مقننه، مجریه و قضائیه به یکدیگر مربوند و از یکدیگر جدا نمی باشند و هر سه به فقیه عادل آشنا به مسائل روز منتهی می شوند.
[ بیانیه آیت الله منتطری درباره پیش نویس قانون اساسی. نظرخواهی درباره قانون اساسی. روزنامه انقلاب اسلامی۲۶تیر۱۳۵۸]
*نه به ولی فقیه سوم!
علاج واقعه قبل از وقوع؛ پیشگیری بهترین درمان؛ ولی فقیه سوم، اتفاقی که نباید حادث شود!
این مجموعه،داستان حکومت ولایت فقیه در سرزمین ایران است و همچنان ادامه دارد…
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار)
t.me/shourimohammad
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.