عشق آمریکایی من (بیست. خوابِ “ماجرای نیمروز”)

جمعه, 20ام فروردین, 1400

منبع این مطلب ایرون

نویسنده مطلب: مجید نفیسی
 

مطالب منتشر شده در این صفحه نمایانگر سیاست رسمی رادیو زمانه نیستند و توسط کاربران تهیه شده اند. شما نیز می‌توانید به راحتی در تریبون زمانه عضو شوید و مطالب خود را منتشر کنید.

        سی‌و‌دو شعر برای وندی

 

 

وقتی کنار هم می‌خوابیم
در تخت خوابِ سرپوشیده‌ات
که به دلیجانی می‌مانَد
من دست چپم را
روی پای راستت می‌گذارم,
تو دست راستت را
روی دست چپ من
و هر دو بخواب می‌رویم
با زمزمه‌ی نفسهایت.

دیشب ناگهان
از فریادت بیدار شدم
می‌گفتی: “اسب! اسب!”
یادم می‌آید که جَخت پیش از آن
گَری کوپر را بخواب می‌دیدم
که در اصطبل را باز کرد
تا اسبها در آتشِ جانیان نسوزند
و خود در پناهِ دو اسبِ گریزان
از تیررسِ آدمکشان گریخت.

صبح گفتی که در خواب
گریس کلی را دیده‌ای
که با شنیدنِ صدای تیر
از ایستگاه قطار درآمد
تا به یاری گری کوپر بشتابد
و سپس هر دو با دلیجان
از شهر کوچیدند.

        چهارم سپتامبر دوهزار‌و‌شانزده 

 

اشعار: ۱. روی پل ۲: کاش آب بیاید ۳. سبدهای خالی ۴. قهوه‌جوش ۵. دل بی‌قرار ۶. رختشویی ۷. گل کاغذی ۸. حقیقت ساده ۹. پرنده‌ی فارسی‌خوان ۱۰. باغبان ۱۱. سروهای گمشده ۱۲. دیدار از دیوار ۱۳. آیا عشق جامی از هورمونها‌ست؟ ۱۴. روز استقلال ۱۵. ای درد ۱۶. فصل چیدن تمشکها ۱۷. چه کسی رشک‌انگیزتر است؟ ۱۸. تماشای بیسبال ۱۹. شبی در کالیستوگا ۲۰. خوابِ “ماجرای نیمروز”

 

My American Love

        Thirty-Two Poems for Wendy

 

Twenty.

Dreaming “High Noon”

by

Majid Naficy

 

When we lie next to each other

In your canopied bed

Which resembles a covered wagon

I put my left hand

On your right leg,

You put your right hand

On my left hand

And we both sleep

To the murmur of your breaths.

Last night I awoke

To your sudden shout:

“Horse! Horse!” 

I remember that just then

I was dreaming of Gary Cooper

Who opened a stable door

So horses  wouldn’t get burned

In a fire set by criminals 

And that by shielding himself

Between two running horses

He was able to escape

From the reach of killers’ bullets.

In the morning, you said that in your dream

You had seen Grace Kelly

Who, hearing the sound of gunfire ,

Ran from the train station

To help Gary Cooper

And then they moved out of town

In their covered wagon.

 

        September 4, 2016   

POEMS: 1. On the Bridge, ۲. I Hope the Water Returns, ۳. Empty Baskets ۴. Coffee Maker ۵. Anxious Heart ۶. Washing ۷. Bougainvillea ۸. Simple Truth ۹. Persian-Singing Bird ۱۰. The Gardener ۱۱. Lost Cypresses ۱۲. Visiting the Wall ۱۳. Is Love a Glass of Hormones? ۱۴. Independence Day ۱۵:  Oh, Pain ۱۶. The Season of Picking Raspberries ۱۷. Who Is More Envied? ۱۸. Watching Baseball ۱۹. A Night in Calistoga ۲۰. Dreaming “High Noon”

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

مطلب را به بالاترین بفرستید

این مطلب خلاف آیین نامه تریبون است؟ آن را به ایمیل tribune@radiozamaneh.com گزارش کنید
Join

دسته‌بندی‌ها: تمام مطالب, فرهنگ

برچسب‌ها: |

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.