۱- متاسفانه هنوز به نتیجهای برای انتخاب بین روحانی و قالیباف نرسیدهام. دلایلم را اینجا توضیح میدهم.
۲- وقتی که رفسنجانی آمد گویا همه تصمیم گرفتند به کل گذشته را فراموش کنند. ماجراهای دههی شصت، قتل عامی که وزیرش شروع کرده بود و خیلی چیزهای دیگر. وزن این همه گند در تاریخچهی رفسنجانی چقدر بود و کجای محاسبات قرار گرفت؟ گویا قرار شد فرض کنیم آدمها عوض میشوند.
۳- کلن از روحانی چه عقبهای سراغ داریم؟ دکترا از انگلیس، مورد حمایت اصلاح طلبان، متین و خوش قیافه، سیاس، خوش سخن و موفق در مذاکرات با غرب و برفرض (من کم اطلاعم) موفق در دبیری امنیت ملی. مدتی در مهد دموکراسی هم زندگی کرده. کار اجرایی، من چیزی سراغ ندارم.
۴- از قالیباف چه عقبه ای سراغ داریم؟ دکترا از ایران، فرمانده در زمان جنگ، فرمانده بعد از جنگ، خلبان ایرباس، امضا کنندهی نامهی تهدید آمیز سپاه به خاتمی، فرماندهی نیروی انتظامی (تجهیز نیروی انتظامی به خودروهای مدرن و راه اندازی ۱۱۰)، دستگیری تعدادی از روشن فکران در همان دوران توسط نیروی انتظامی، تاسیس بازداشتگاه کهریزک در همان دوران، رییس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز در دوران خاتمی و کشف تعدادی اسکلهی غیر مجاز، فتنهگر خواندن معترضان ۸۸، شهردار تهران و هشتمین شهردار برتر دنیا در ۲۰۰۸ به خاطر توسعهی اصولی زیرساختهای شهری و حمل و نقل عمومی.
۵- صرفنظر از تعلق به اصلاح طلبی یا اصول گرایی، استدلال میشود که روحانی سیاستمدار موفقی است و قالیباف مدیر اجرایی موفقی. برای من در شرایط امروز روحانی بیشتر از قالیباف مصداق هندوانهی سربسته است. برای من قالیباف در حوزههای فرهنگ، اجتماع وسیاست خارجی ریسک دارد اما من به استناد نیروی انتظامی قالیباف معتقدم که این آدم ذاتن مردم محور رفتار میکند مگر جایی که دستور بگیرد. وقتی دستور بگیرد احتمالن به پاچه خاری اولویت خواهد داد. اما روحانی هیچ سابقهی اجرایی به درد بخوری در کارنامه ندارد و در این حیطه ریسک دارد. بجز فشاری که اتوماتیک روی یک اصلاح طلب برای برداشتن هر قدم خواهد بود، بجز گرفتاری بسیار محتملی که با مجلس خواهد داشت، عمیقن میترسم که از پس اقتصاد بر نیاید. من فکر میکنم که هیجان زدگی ضد دیکتاتوری به قیمت از قلم انداختن کارایی اجرایی و خصوصن اقتصادی نباید تمام شود. معتقدم مدیریت اقتصادی این مملکت شل بجنبد قدرت سیاسی ممکن است به کار نیاید. یک جایی هم به هردوی اینها نیاز است، از این نظر که با سیاست شاید بشود تحریمها را یک کمی تعدیل کرد، با جنونی که در ساختار قدرت ایران موج میزند تردید دارم روحانی هم کار درخشانی از دستش بربیاید یا برعکس اگر آقا بخواهد، همان کار از قالیباف بر نیاید.
۶- ساناز برایم نوشته: میخوام بگم قدرت ما (شهروندان) فقط همین روزها دیده میشه، من رای خودم را نماد فکر و تفکرم میدونم، رای خودم را ابزاری شاید کوچک برای ممناعت از پیشرفت دیکتاتوری میدونم، من رای خودم را تنها راه رساندن پیام به ناشنوایان حکومتی میدونم.
۷- به نظر من هنوز ابهام خیلی زیادی هست در مورد شانس بالا آمدن روحانی. به نظر من در میانهی این همه هیجان و شوق نباید منطق را گم کرد. به نظر من اگر این شانس وجود داشته باشد که به خاطر رای به روحانی، ترکیبی از جلیلی و ولایتی حتا با قالیباف بیایند دور دوم، ریسک بزرگی مرتکب شدهایم.
۸- نتیجه: اگر احساس کنم که قالیباف و روحانی شانس بالا آمدن دارند دور اول حتمن به روحانی رای میدهم، تصمیم دور دوم هم باشد موقع گه گیجهی خودش. اگر احساس کنم که روحانی شانس ندارد، ضمن همراهی قلبی و احساسی با جریان ضد دیکتاتوری، ریسک سوزاندن رایم را نخواهم کرد، به قالیباف رای میدهم.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.