در سطح کشوری مانع فعالیت شوراهای دانش‌آموزی فقط نبود امکانات و بودجه نیست. اعضای شورای دانش‌آموزی حق دارن که در انتخابات دو سالانه‌ی مجلس شورای دانش‌آموزی شرکت کنن. مجلسی که هدفش رسیدگی به خواسته‌ها و پیگیری رعایت حقوق دانش‌آموزهاست.

توزیع قرص آهن در مدارس دخترانه از پیگیری‌های مجلس دانش‌آموزی سوم و بازچاپ کتاب‌های دینی اقلیت‌های دینی (که از دهه‌ی ۷۰ چاپ مجدد نشده بودند) از پیگیری‌های مجلس چهارم بود.

اما در این نهاد هم مثل نهادهای دیگر حکومت، تیغ استبداد مانع از اجرای درست دموکراسی میشه. از سال ۸۷ بحث تفکیک جنسیتی این مجلس مطرح شد (در دوره‌هایی از این مجلس پوشیدن چادر برای نمایندگان مدارس دخترانه اجباری است) و بعد در سال ۸۸ نتیجه‌ی انتخابات برگزار شده پذیرفته نشد و انتخابات جدیدی با قانون نظارت استصوابی پیاده شد و عده‌ی بی‌شماری رد صلاحیت شدن. اگه در انتخابات مجلس اسلامی یا ریاست جمهوری رد صلاحیت کاندیداها به دلایل عقیدتی و سیاسته این موضوع هم در مورد دانش‌آموزها مصداق نداره.

معلوم نیست که این «کمیته‌ی نظارت بر صلاحیت کاندیداهای شورای دانش‌آموزی» بر اساس چه معیارهایی بعضی ها رو رد صلاحیت می‌کنه. آیا سوابق خانوادگی بعضی کاندیداها در رد صلاحیت شون تاثیر داره؟ یا صرفا باید عده‌ی زیادی رد صلاحیت بشن تا عده‌ای «خودی» و «بی‌خطر» بتونن وارد این مجلس بشن؟

هر چی که هست امروز این مجلس تا حدی خنثی و بی معنی شده که خیلی از دانش‌آموزها حتی از وجودش هم مطلع نیستن. طبیعی ترین خواسته‌ی دانش‌آموزها برای اداره‌ی دموکراتیک مدرسه باید اختصاص بودجه و امکانات لازم به شوراهای دانش‌آموزی باشه تا این شورا بتونه اول از همه در سطح مدرسه قدرت اجرایی داشته باشه.

البته که وجود نظارت استصوابی برای مجلس دانش‌آموزی هم مسخره و بی معنیه. در واقع دو برابر نظارت استصوابی برای مجلس و ریاست جمهوری مسخره و بی معنیه.

فراموش نکنید که تمام کاندیداهای مجلس شورای دانش‌آموزی منتخب دانش‌آموزان مدرسه‌ی خودشون هستن.

بعضی ها در مخالفت با نظارت استصوابی میگن که مردم بچه نیستن تا کسی براشون تعیین تکلیف کنه و بهشون بگه که حق دارن چه کسی رو انتخاب کنن. ولی بذارید دقیق تر و درست تر به مسئله نگاه کنیم: هیچ کسی حق نداره برای مردم، حتی کودکان تعیین تکلیف یا تعیین نماینده کنه. خصوصا وقتی این نماینده قراره مدافع حقوق اون‌ها باشه.

دانش‌آموزها امروز خیلی بیشتر از گذشته به سیاست علاقه مند شدن و همین حالا خیلی از دانش‌آموزها هستن که با شیوه‌ی اداره‌ی کشور مخالفن. این بچه‌ها قرار نیست جایی برن، اون ها قراره تو این کشور بزرگ بشن و زندگی کنن و توی این مدارس درس بخونن. پس باید بتونن نظراتشون رو هم در مورد جامعه و مدرسه بیان کنن و قدرت اعمالش رو هم داشته باشن.

ما مدرسه ای میخوایم که جای زندگی باشه و یاد گرفتن زندگی. چرا مدرسه های ما به بچه ها از همون اول ساکت شدن و دست به سینه بودن و اطاعت کردن رو یاد میدن؟ چرا بچه ها تشویق نمیشن که اعتراض کنن؟ که دور هم جمع بشن و برای رسیدن به هدف مشترکی همکاری کنن؟ حمایت از شورای دانش‌آموزی مستقل که قدرت چانه زنی با مسئولین مدرسه و حتی مسئولین حکومت رو داشته باشه خیلی مهم تر از فعالیت های فرادرسی دیگه ست. اگه دانش‌آموزها یاد بگیرن که از حقوق خودشون در مدرسه دفاع کنن و برای ایجاد تغییر در شیوه‌ی اداره‌ی مدرسه به همکاری با هم بپردازن مطمئنا جامعه‌ی ما برای دموکراسی و حاکم شدن اراده‌ی مردم آماده تر میشه و فردا بیشتر از امروز برای رسیدن به این هدف قدیمی آماده خواهیم بود.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)