جنایات جمهوری خون و جنون اسلامی در ایران را پایانی نیست. گاه حتی بسیاری از مستبدان، مناسبت هایی را دستاوزیز “نمایش بزرگواری” خود کرده و مثلا تعدادی زندانی سیاسی را آزاد می کنند. شقاوت در جمهوری اسلامی اما بگونه ای است که با سپری شدن روز جهانی حقوق بشر با اعدام روح الله زم نشان داد که جز توحش و خشونت راهی برای بقا نمی شناسد. آدمکشان جمهوری اسلامی با اعدام قربانیان به چنگ آمده خود که حتی دیگر تهدیدی هم برای آنان به شمار نمی روند، برای ارعاب مردم از یکسو و وادار کردن کشورهای غربی برای باج دهی و آزاد سازی جاسوسان جمهوری اسلامی و تبادل زندانی سود می جویند. در مورد زم با نمایش رسوای اعترافات تلویزیونی او که به ضد خود بدل شد، اجرای حکم اعدام او قطعی شد. تنها زمان ابهام در زمان اجرای حکم بود. درباره آن نمایش و پیامدهای آن پیشتر در سایت رادیو فردا این یادداشت را نوشته بودم.

دو روز پیش در آخرین یادداشت فیس بوکی پیرامون روز جهانی حقوق بشر نسبت به اعدام او و احمد رضا جلالی هشدار دادم و گفتم برخورد ابزاری به حقوق بشر یا خودی و غیر خودی کردن در نحوه مقابله موثر با آن ، کارایی این تلاش ها را کمرنگ می کند. اضافه کردم و می کنم بدون یک کارزار جهانی متحد علیه اعدام و برای آزادی زندانیان سیاسی در ایران، و بدون اعمال فشار به کشورهای غربی که هر نوع مذاکره ای با ایران را به مسئله حقوق بشر گرده بزنند، راهی برای عقب راندن ماشین جهنمی اعدام و سرکوب جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد. این شالوده هرگونه سیاست حقوق بشری دمکراتیک است که در اینجا به تفضیل توضیح داده شده است.

 

ننگ تان باد آدمکشان! اما این هشدار را ( شعر جاودانه شهریار جان دادور) آویزه گوش خود کنید!

…گیرم که می زنید

گیرم که می بُرید

گیرم که می کشید

با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید؟

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)