کراهت پنهان پشت سفیر مهربانی و مدافع سلامت

تپسی به‌تازگی فایل صوتی یکی از رانندگان شاغل در این اپلیکیشن را در صفحات مجازی خود منتشر کرده که در آن راننده از تپسی می‌خواهد پول مسافر را به او بازگرداند. اما هدف تپسی از انتشار این فایل صوتی چیست؟ بابک سلطانی در این یادداشت تلاش کرده با نگاهی انتقادی این حرکت تپسی را توضیح دهد.

 

اپراتور گوشی را برداشته خود را معرفی می‌کند و سوال از پیش تعیین شده «چطور می‌تونم کمکتون کنم؟» را برای معلوم نیست چندمین بار در روز تکرار می‌کند. راننده خود را معرفی می‌کند و می‌پرسد «میشه مبلغ این کرایه‌ای که الان مسافر پرداخت کرد، بهش برگردونیم؟»

این محتوای یک کلیپ تبلیغاتی برای شرکت حمل‌ونقل اینترنتی تپسی است که دیروز در فضای مجازی منتشر شد. وقتی اپراتور دلیل بازگرداندن کرایه را جویا می‌شود، راننده پاسخی می‌دهد، در تضاد با روح روابط اقتصادی حاکم. او می‌گوید «ایشون پرستار بخش کرونائه. من از پرستارهایی که بخش کرونا کار می‌کنن، کرایه نمی‌گیریم.»

تپسی این مکالمه را با هشتگ #سفیرمهربانی پخش کرده و یک قلب هم جلوی آن گذاشته است. در واکنش به این تبلیغ، بسیاری از خوبی و مهربانی مردم به هم گفتند و اینکه هنوز در این شرایط سخت امید هست. تپسی هم اعلام کرد که تصمیم گرفته تا شش ماه حق کمسیون از این راننده دریافت نکند.

دیدن این دست تبلیغات دیگر برایمان عادی شده است. مختص به ایران هم نیست و در کشورهای دیگر هم رواج دارد. اصلا محصولی بومی هم نیست و بسیاری اوقات رونویسی از روی دست شرکت‌های دیگر بین‌المللی است. اما هدف همه آنها یک چیز است. پنهان کردن چهره کریه مناسباتی اقتصادی که به صورتی غیرانسانی حاصل کار میلیون‌ها نفر را تصاحب می‌کند و بعد از محل انبوه تصاحب شده با نمایش‌های پرداخت شده و براق در چشم و گوش و مغز خلق فرو می‌کند که ببینید «اینجا خبری جز دوستی و صفا و انسانیت نیست».

روابط عمومی شرکت‌ها از ظرفیت شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند تا خود را بخشی از مردم جا بزنند. کمپین‌های بامزه و رنگارنگ راه می‌اندازند که زیبا جلوه کنند، سفر سورپرایز تدارک می‌بینند، برای مشارکت در «کار خیر» به شما تخفیف می‌دهند و اینبار هم با معاف کردن راننده مهربان از پرداخت شش ماه کمیسیون، خود را جزوی از قلب خیرخواه جامعه معرفی کردند.

از آغاز ورود مدل اقتصادی شرکت‌های خدماتی اینترنتی مانند تاکسی‌های اینترنتی مشخص بود که پس از تصاحب بازار و گذر از ماه عسل‌شان، آنها چگونه به بلایی جدید (و البته این بار مبتنی بر فناوری مدرن) برای کارگران بدل خواهند شد. کارگرانی که برای تامین معاش خود چاره‌ای جز فروش کار خود ندارند و شرکت‌های صاحب سرمایه هم خیالشان از این بابت راحت است که این جمعیت نخواهند توانست بدون وابستگی به آنها کار خود را به فروش رسانند. آنها پیش از این با استفاده از قدرت مالی و ارتباطاتشان مطمئن شده‌اند که هر کس بخواهد کارش را در این بازار بفروشد، باید این کار را از طریق شرکت معظم آنها انجام دهد. الگوی ساخت انحصارات یکی از موفق‌ترین الگوهای کاری شرکت‌های مشابه در جهان هم هست.

نه اوبر، نه لیفت و نه اسنپ و تپسی و دیگران حاضر نیستند افرادی را که برایشان کار می‌کنند، به عنوان کارگر خود به رسمیت بشناسند. زبان در خدمت این قدرت‌های اقتصادی و سیاسی بزرگ بازیچه می‌شود تا برای فرار از ملزومات قانونی حقوق کارگران، نام «سفیر» و «همراه» بر رانندگانی بگذارند که نه تنها نیروی کار خود را به خدمت این شرکت‌ها در می‌آورند، بلکه حتی ابزار اصلی ارائه خدمات که خودرو باشد را هم خودشان تهیه کرده و در اختیار شرکت‌ها قرار داده‌اند.

در این میان، شرکت‌هایی که هر روز ثروتمندتر می‌شوند، با گسترش قدرت خود، سیاستمداران را نیز به خود جلب می‌کنند که جلوی تصویب و اجرای مقررات حمایتی از حقوق کارگران را بگیرند.

همین چند سال اخیر بارها کارگران تاکسی‌های اینترنتی در ایران برای خواسته‌هایی ابتدایی دست به اعتراض زده‌اند. از اعتراض به حق کمسیون ۲۰درصدی تا درخواست بیمهجلوی مجلس جمع شده‌انداعتصاب کرده‌اند. صدایشان را در شبکه‌های اجتماعی و گاه رسانه‌های رسمی به گوش بقیه رسانده‌اند اما همچنان شرکت‌ها زیر بار نمی‌روند که آنها کارگرند و باید از همین حقوق ناکافی که کارگران بر اساس قانون دارند، بهره‌مند شوند. در عوض روابط عمومی‌ها و بنگاه‌های تبلیغاتی را به خدمت می‌گیرند تا چهره ناعادلانه مناسبات اقتصادی غیرانسانی در جریان را با کمپین‌های تبلیغاتی و هشتگ‌ها و پست‌هایی که دل آدم را رقیق می‌کند، پنهان سازند.

 انسانیت راننده شریفی که از پرستار بخش کرونا کرایه نمی‌گیرد، پرستاری که جانش را کف دستش گرفته و با کمبودهای فراوان برای حفظ جان مردم عرق می‌ریزد، همگی نشان می‌دهد مردمانی هم هنوز هستند که در شرایط سخت از زلزله تا همه‌گیری و چپاول تا جایی که بتوانند کنار هم می‌ایستند. اما در مقابل در کنار کسانی که حقوق پرستاران را پرداخت نمی‌کنند، برنامه‌ای برای مهار بیماری کشنده ندارند، امنیت شغلی را از آنها گرفته‌اند، پرستاران را زمانی که برایشان سودی ندارد اخراج می‌کنند. بیمه‌ها را درست پرداخت نمی‌کنند و رانندگان را کارگر به حساب نمی‌آورند، بوق‌چیانی هم بر سر راه تلاش‌های کسانی که برای گرفتن حقوقشان می‌جنگند، سنگ می‌اندازند. پوستین تن می‌کنند و خود را بخشی از قلب مهربان جامعه‌ای جا می‌زنند که می‌داند زخم‌های خونبارش از تیزیِ در دست کیست.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)