حمله ۱۲ آبان ماه داعش به دانشگاه کابل که به کشته شدن ۳۵  نفر و  زخمی شدن تعداد زیادی انجامید، بسیار نگران کننده است و نشان از شدت گرفتن فعالیت های تروریستی این گروه دارد.

در اواخر فوریه ۲۰۲۰، طی مراسمی در قطر، ایالات متحده و طالبان نخستین توافقنامه صلح را پس از ۱۸ سال جنگ امضأ کردند که با آزادی ۴۰۰ زندانی طالبان مقدمات خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان را در طول ۱۴ ماه فراهم گرداند. در ماه مارس، ژنرال فرانک مکنزی، فرمانده ارشد نیرو های ایالات متحده در افغانستان، گفت که ایالات متحده “پشتیبانی محدود” از طالبان را در جنگ این گروه علیه داعش فراهم می کند.

 پرسش اینست چرا حال که آمریکا طالب خروج از آمریکاست و حمله و اشغال افغانستان را بی ثمر می بیند، خواستار آزادی زندانیان طالبان شده که علت وجودی همان ها موجب حمله به افغانستان شمرده می شد؟

گفته شده طبق توافق بالا، طالبان متعهد شده اند که از برنامه ریزی گروه هایی مانند داعش در افغانستان جلوگیری کنند و نشریات آمریکایی هم بر این تأکید کردند که آزادی زندانیان طالبان به قصد مبارزه با داعش انجام شده است! پرسش اینست  که چرا برای مبارزه با داعش دولت مرکزی افغانستان تقویت نمی شود و چه لزومی دارد که اعضای یک گروه تروریستی را برای مبارزه با گروه تروریستی دیگری آزاد کنند؟ یعنی چرا باید در هر حال سرنوشت افغانستان را یک گروه تروریستی تعیین کند، حال طالبان یا داعش. بگذریم که آمریکا خود مدعی مبارزه با تروریسم است.

به این پرسش ها کسی پاسخ نمی دهد و مشخص است که  آمریکا طبق معمول چیزی می گوید و کار دیگری می کند و در حقیقت خواستار آنست که داعش در سال های آینده به عنوان یک ابزار تهدید خارجی در آسیای میانه قدرت یابد. حال چه با اعضای افغان و چه غیر از آن. بسیاری از اخبار حاکی از آنست که داعش در حال بلعیدن طالبان است. اول تصور می شد که چون طالبان حنفی مذهب است و به هر حال موطن خود را افغانستان می داند نمی تواند با داعش که دلبستگی اش به خلیفه اش است و با ایدئولوژی اسلامی خود خواستار حکومتی جهانی است پیوندی داشته باشد ولی در عمل چیز دیگری در حال وقوع است . اکنون گفته می شود بیشتر اعضای داعش را افغانی های در محل تشکیل می دهند  و آزاد کردن زندانیان طالبانی که مردم بیگناه خود را کشتار کرده اند در حقیقت کمک به لشکر داعش است و این  نشان حمایت آمریکا از داعشی ها و خوراک دادن به آنهاست تا تقویت شوند و بهتر به اوامر اربابشان عمل نمایند.

عامل داعش بعد دیگری به درگیری ها در افغانستان داده و هم از نظر گسترش احتمالی حضور آنها در این  منطقه و هم از نظر مشکلات امنیتی که می تواند برای کشورهای همسایه در درجه ی اول ایران و سپس روسیه ایجاد کند، حائز اهمیت است. بیهوده نیست  مسکو به شدت از دولت مرکزی در کابل پشتیبانی می کند.

پوتین روز یکشنبه ۲۵ اکتبر، در گفتگوی تلویزیونی با شبکه ی ۱ روسیه گفت: «وقتی در ابتدا اعلام شد که آمریکاییها در حال آماده‌سازی خروج نیروهای نظامی خود از افغانستان هستند، موضع رسمی ما این بود که از این اتفاق استقبال کردیم و آن‌را نوعی گام مثبت در جهت ایجاد آشتی و صلح در افغانستان ارزیابی کردیم، اما من شخصاً فکر می‌کنم این خروج، خطرات زیادی را برای امنیت افغانستان در پی خواهد داشت.»

دلیل تغییر نظر این است که در غیاب سربازان آمریکایی، واشنگتن دیگر مسئولیتی برعهده نخواهد داشت و دولت مرکزی هم که ضعیف تر از آنست که بتواند مقاومتی کند، پس جنگ داعش با طالبان، یعنی کشتن هرچه بیشتر افغانی ها تا زمینه برای مقصود آمریکا که تجزیه ی افغانستان و ایجاد مزاحمت برای دیگران است، آماده شود. از یاد نبریم بایدن که به احتمال قوی رئیس جمهور آینده ی آمریکا خواهد بود، بارها علناً بر تجزیه افغانستان پا فشرده است.

۸ اُکتُبر همین سال ترامپ تکرار کرد که  سربازان آمریکایی در افغانستان تا کریسمس به خانه بر می‌گردند و این برای روسیه که وقایع  افغانستان و منطقه را با حساسیت کامل دنبال می کند بسیار نگران کننده است. داعش تهدیدی جدی برای امنیت روسیه بشمار می رود، تازه بخشی از داعشی ها را افرادی از روسیه ی فدرال مانند چچن و تاجیکستان تشکیل می دهند و زبان روسی زبان مشترک آنهاست.

سرگئی لاوروف اخیراً در  مصاحبه ای اعلام کرد که  دو هزار پیکارجوی مزدور در درگیری‌های ناگورنو- قره‌باغ حضور دارند و این خبر بدی برای روسیه به شمار می رود، چنانکه برای ایران نیز زنگ های خطر را به صدا در آورده است. در سال های اخیر تعداد افراد داعش که از سوریه رانده شده اند و در عراق و افغانستان لانه کرده اند، رو به افزایش گذاشته است. رفتن آنها به افغانستان نیز ظاهراً توسط نیرو های هوابرد آمریکا انجام شده چون داعش نیروی هوایی ندارد. می دانیم آمریکا به نوبت از همه ی کشور های همسایه ی ایران برای ایجاد مزاحمت استفاده کرده و می کند و این وحوش دست پرورده اش را دائم در منطقه دور می گرداند.

با این حساب هیچ یک از مشکلات امنیتی مربوط به افغانستان برای ایران و روسیه، از قاچاق مواد مخدر گرفته تا بی ثباتی مرزی و تروریسم، تا زمانی که درگیری های مسلحانه شدید در افغانستان ادامه داشته باشد، قابل حل نخواهد بود و حتی احتمالاً تضعیف هم نخواهد گشت. روشن است که ایران و روسیه، شاید بیش از هر کشور، صادقانه به ایجاد ثبات در افغانستان علاقه مندند. در مقابل، همانطور که تجربه ۱۵ سال گذشته نشان داده است، ادعای غرب برای مبارزه با داعش بیشتر جنبه ی تبلیغاتی داشته است و از درگیری های طالبان و داعش در افغانستان چیزی نکاسته است و به این ترتیب هر روز بر خشونت نفرت انگیز علیه شهروندان افغانی افزوده است.

تصویر افغانستان امروز بسیار نگران کننده است، ولی تصویر آینده ی این کشور بسیار دهشتناک تر است. مصیبتی که از زمان اشغال توسط شوروی بر سر این کشور آمده، بسیار بدتر از آن است که ما دیده ایم. از تاریخ دراز مشترک گذشته، سرنوشت سیاسی امروز ما نیزبه هم گره خورده  است. باید به این پیوند آگاه بود و هنگام طرح اندازی سیاسی به آن توجه خاص مبذول داشت. آینده ی ایران فقط تغییر نظام سیاسی در خود این کشور نیست، محیط منطقه باید برای همگان امن باشد و در این میان وضعیت افغانستان که آمریکا هر کار میخواهد در آن میکند، بسیار مهم است.

شنبه – ۱۷ آبان ۱۳۹۹

۲۰۲۰-۱۱-۰۷

برای تماس با نویسنده

hassanbehgar@gmail.com

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)