دیروز بعد از پوشش وسیع شبکههای ماهوارهای از پیام رضا پهلوی با عنوان «پیمان نوین»، این انتظار میرفت که در سطح شبکههای مجازی و مردم عادی نیز موجی له یا علیه او، متناسب با حجم وسیع تبلیغات ایجاد شود. از آنجا که رضا پهلوی خود را مخالف وضع موجود میداند و جامعه نیز زیر فشارهای شدید اقتصادی بار دیگر در آستانهی انفجار خشمی دیگر است، غیرمعقول نبود مواضع چهرهی شناخته شدهای که خود را آلترناتیو وضع موجود میداند و مورد حمایت رسانهها است به موضوعی برای بحث در شبکههای اجتماعی تبدیل شود.
برخلاف این تصورات اما به نظر میرسد عدم توجه به این پیام در سطح افکار عمومی جامعه و شبکههای مجازی برای حامیان ایشان بسیار دلسردکننده باشد، چرا که به موضوع جدیای برای بحث و جدل نیز تبدیل نشده است.
پرسش اما اینجاست، «آیا این، تنها رضا پهلوی است که از سوی افکار عمومی مورد بیمحلی قرار میگیرد؟» یا «این بیمحلی، طیف وسیعتری از سیاستمداران را دربرگرفته است؟»
رصد شبکههای مجازی در جناحهای مختلف، رفتارهای مشابهی را نشان میدهد. مواضع آقای خامنهای در جناح انقلابی، کمتر از مواضع جنبش عدالتخواهانِ جوان مورد بحث قرار میگیرد، پیام خاتمی و نامهی موسوی خوئینیها نیز در جناح اصلاحطلب، چندان مورد استقبال هوادارانشان قرار نمیگیرد.
میتوان گفت، فهم جامعه از بنبست موجود، آنها را نسبت به شعارها و پیام سیاستمدرانِ قدرتمحور بیتوجه کرده، به عبارتی دیگر، از سیاستمدارانْ اعتبارزدایی شده است و شعار و پیامهایشان تحرکی برنمیانگیزد.
اما جامعهی مدنی در غیاب این محورهای سیاسی، از کنش، مقاومت و طرحافکنی برای آینده دست نکشیده است. استقبال مردم از مطالبات جنبشهای بیسر که محصول خِرَد جمعی هستند، بیش از پیش شدت یافته و ویژگی جدیدی به رفتارهای اجتماعی جامعه بخشیده است.
هشتگ «اعدام نکنید»، «دادخواهی» و…، نمونههایی از کنش جامعهی مدنی برای مقاومتی فراگیر است تا به مدد آن، جامعه همبستگی اجتماعی خود را در غیاب محورها و چهرههای سیاسی از دست ندهد و زیر بار فشارهای اقتصادی و استبداد موجود، تن به پوچی، بیهنجاری و فروپاشی اخلاقی ندهد و فضا را برای شکلی از فاشیسم و استبدادی جدید مهیا نکند.
این مقاومت مدنیِ جامعه و ایستادگی بر ارزشهای انسانی و حقوقبشری و بیمحلی به گفتمانهای سیاسیِ قدرتمحوری که با کلیشههای مرسومِ سادهسازی از واقعیت و قطبیسازی فضای سیاسی به دنبال تصاحب قدرتاند، فضا را برای توافقی عمومی در عرصهی اجتماعی مهیا کرده، توافقی برای کنشورزی مطابق با ارزشهای مدرن حقوق بشری؛ این توافق عمومی میتواند گفتمانهای سیاسی جدیدی بیافریند و اعتمادِ از دسترفته به سیاستمداران را به آنها بازگرداند.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.