در روان پژوهی با دکتر حسن مکارمی: بخش بیست و نهم (ترجمه یکی از کتابهای ژاک لاکان) تهیه شده توسط تلویزیون اینترنتی رنگین کمان, بنیاد آزادی اندیشه و بیان فروردین ماه ۱۳۹۸ پاریس

در روان‌پژوهی: ترجمۀ یکی از کتاب‌های ژاک لکان

با سلام به هم‌وطنان عزیز و هم فارسی زبانان جهان.

در بیست و نهمین برنامۀ در روان‌پژوهی به نظرم رسید شاید بی‌‌مناسبت نباشد که دربارۀ تلاش ما در ترجمۀ یکی از کتاب‌‌های ژاک لکان و مشکلاتی که در پیش داشتیم و ثمری که این ترجمه داشت صحبت کنم. بیشتر به این دلیل است که اگر ترجمه به معنی واقعی کلمه ترجمه، خدماتی که ترجمه می‌‌تواند در انتقال یافته‌های یک فرهنگ به فرهنگ دیگری انجام دهد، اگر درست، به‌جا و به‌موقع انجام شود و به سمت و سوی افرادی باشد که بتوانند از این مطالب ترجمه استفاده کنند، می‌‌توانیم بگوییم که یکی از خدمات بزرگ است. 

مشکل ترجمه مشکلی تازه نیست بلکه مشکلی است که ما حتی ریشه‌‌های آن را در ترجمۀ متون یونان باستان، به عربی پیدا می‌‌کنیم. در بخش روان‌شناسی دانشکدۀ هفت پاریس گروهی هست که کارش تحقیق در زمینۀ ترجمه و مشکلات ترجمه در روان‌شناختی و شاید تا حدودی هم علوم انسانی است. برای اینکه تا حدودی مجموعۀ روان‌شناختی ، غیر از روان‌پزشکی، دو – سه قرن اخیر است که از فلسفه جدا شدند. در حقیقت می‌‌توان گفت مشکل ترجمۀ علوم انسانی اساساً ریشه در ترجمۀ متون فلسفی دارد و این گروه حتی ریشه‌‌های آن را در آثار ابن‌سینا پیدا کردند. آن‌ها معتقدند که وقتی در ترجمۀ مطالب فلسفی یونان به عربی اشتباه صورت گرفته، ابن‌سینا هم که این مفاهیم فلسفی را از عربی گرفته و روی آن‌ها کار کرده، این اشتباه را ادامه داده است.

منظور من در اینجا این است که توجه به یک ترجمۀ درست، اصولی و با دقت می‌‌‌‌تواند در نوع و کیفیت شناخت مؤثر باشد. همچنین سلامت ترجمه در کیفیت کاربردی و پیاده کردن فنی و اجتماعی این شناخت بسیار مؤثر و اساسی است و طبیعتاً می‌تواند جامعۀ ما را سریع‌تر از این دوران گذار عبور دهد و به مرحلۀ بعدی برساند.

در زمینۀ روانکاوی در ایران ترجمه‌‌هایی که صورت گرفته است که طبیعتاً می‌‌توانیم بگوییم آن شرایط لازم و کافی را نداشته‌اند. در زمینۀ روان‌پژوهی به‌طور کلی می‌‌توانیم بگوییم که قسمت روانکاوی و ترجمۀ آثار فروید و دیگر روانکاوان بعد از فروید و به‌ویژه لکان احساس ما این بود که، البته هنوز هم هست، ما کمبود داریم. به همین دلیل ما انجمنی به نام انجمن روان‌پژوهان در پاریس به وجود آوردیم که هدف آن فقط این است که مطالب لکان را، نوشته‌‌ها و سمینارهای او را، به فارسی ترجمه کنیم و به صورت چند زبانه در ایران منتشر کنیم. خوشبختانه در گروه ما روان‌پزشکان، روانکاوان، روان‌شناسان و حتی روان‌درمانان فارسی زبان هستند که ما وقتی متنی را ترجمه می‌‌کنیم این ترجمه از دید تخصص‌‌های مختلف نقد می‌شود تا کار ترجمه تا آنجایی که ممکن است به اصل اثر نزدیک باشد. در واقع با استفاده از تخصص‌‌های مختلف و آشنایی به دو ادبیات فرانسه و فارسی می‌‌توانیم بگوییم که در ترجمۀ کتاب «تلویزیون» ژاک لکان حداقل اصول اولیه را رعایت کردیم. ما در درجۀ اول متن فرانسوی را به صورت گروهی خواندیم و از خود پرسیدیم آیا ما این متن را فهمیده‌ایم یا نه؟ بعد دربارۀ هر پاراگراف آن بحث کردیم و زیرلایه‌های فکری و فرهنگی آن را بیرون کشیدیم و گفتیم آیا می‌توانیم این زیر لایه‌ها در ترجمه منتقل کنیم؟ آیا می‌توانیم برای این مباحث در زبان فارسی معادل دقیق و واضحی بیابیم؟ همچنین در ترجمه بحث بر این بود که اگر بخواهیم این پاراگراف را به‌طور خودمانی بیان کنیم چه می‌گوییم؟ اگر بخواهیم این مطالب را برای یک بچۀ ده‌ساله بیان کنیم چه می‌گوییم؟ این کار در حقیقت برای این بود که ما حداقل دربارۀ مفهوم آن قسمت به یک اتفاق نظر برسیم. اگر دربارۀ مفاهیم اختلاف نظر داشتیم به بحث ادامه می‌دهیم و از مباحث دیگر ژاک لکان استفاده می‌کردیم و حتی پیش آمده که از دیگران پرسیدیم که معنی این جمله چیست و ژاک لکان چه می‌‌خواسته بگوید و…پس مسألۀ اول کار در گروه فهمیدن این بود که متن فرانسه، متنی که ژاک لکان آن را نوشته چه می‌‌خواهد بگوید. مسألۀ دوم این بود که این متن را چگونه به زبان فارسی برگردانیم که کسانی که اهل مطالعه هستند و زبان فارسی را راحت می‌خوانند، در خواندن متن دچار مشکل یا ابهام نشوند؛ به عبارتی تلاش کردیم از ساختار، واژگان و تعابیر درستی در فارسی استفاده نماییم که ابهام متن را کم کند. قصد ما از چاپ کتاب به صورت دو زبانه این بود که اگر دوستانی هستند که متن ما را می‌‌خوانند و برای یک کلمه یا یک جمله معادل بهتری دارند یا متوجه می‌‌شوند که ما متن را خوب نفهمیده‌‌ایم این موضوع را به ما گوشزد کنند. کتاب دومی را هم ما که ترجمه کردیم به صورت دو زبانه منتشر کردیم. کتاب سوم هم که در حال اتمام است احتمالاً به سه زبان فرانسه، انگلیسی و فارسی منتشر می‌کنیم؛ زیرا متوجه شدیم که بسیاری از هم‌وطنان عزیز ما که به متون ژاک لکان توجه دارند، راحت‌تر می‌توانند از متن انگلیسی استفاده و معادل فارسی آن را کنترل و مقایسه کنند و با این کار بتوانند به ما هم کمک کنند.

من اینجا به تارنمایی به نام «گنجور» اشاره می‌کنم که به احتمال زیاد همۀ دوستان عزیز آن را می‌‌شناسند. این تارنما اشعار حدوداً صد شاعر فارسی زبان را منتشر کرده است. مسألۀ خیلی جالب در تارنمای «گنجور» این است که زیر یک غزل، هر کسی نظری داده که مثلاً معنی این شعر این است یا این شعر را به اینگونه هم می‌شود نوشت؛ به عنوان مثال: «طلب از گمشدگان لب دریا می‌‌کرد» یا «ره دریا می‌‌کرد». اینجا بحث می‌‌شود و دوستان ما نظر می‌‌دهند. نفر بعدی هم تأیید، تفسیر یا تکذیب می‌کند. تلاش ما این است که بتوانیم یک تارنامه یا یک صفحۀ فیسبوکی هم به نام هر کتاب خود درست کنیم که آنجا بتوانیم متن ترجمۀ کتاب خود را بگذاریم تا دوستان نظر و اصلاحیه بدهند و از این راه بتوانیم فضای ترجمه در ایران را پر رونق و گرم کنیم.

داستان کتاب «تلویزیون» این است که ژاک لکان چندان موافق مصاحبه و به قول خود میکرفن نبود ولی به هر حال تلویزیونی ایشان را قانع کرد که مصاحبه‌ای با داماد خود، ژاک آلن میلر، انجام بدهد و در واقع به همین دلیل چون تنها یک مصاحبۀ تلویزیونی است این کتاب به «تلویزیون» معروف شد. فیلم این مصاحبه در یوتیوب هست و دوستان ما این مصاحبه را از گفتار به نوشتار تبدیل کردند و ما در حقیثقت این نوشتار را به فارسی ترجمه کردیم. اگر عزیزانی علاقه‌مند باشند و بتوانند این کار را انجام بدهند ما خیلی مشتاقیم که متن فارسی را هم‌ زیرنویس این فیلم اضافه کنیم و با کمال میل فایل word متن فارسی را در اختیار این عزیران می‌‌گذاریم که شما بتوانید فیلم مصاحبۀ «تلویزیون» ژاک لکان را مشاهده کنید.

ژاک لکان در کتاب «تلویزیون» خیلی فشرده تقریباً یافته‌‌های خود را مطرح می‌‌کند و به پرسش‌ای ژاک آلن میلر پاسخ می‌‌دهد. ژاک لکان در مصاحبل خود از روش تئاترال استفاده می‌کند. جایی تن صدا را بالا می‌برد و جایی آرام صحبت می‌کند. ما در ترجمه به این مسأله توجه کردیم و جایی که ژاک لکان با تن صدای بالا حرف می‌زند را با حروف بولد شده چاپ کردیم. این کار در واقع باعث شده که مقداری این نوشته، جان بگیرد. ما ابتدا در ترجمۀ خود به معرفی مختصر و مفید ژاک لکان پرداختیم. در اینجا لازم است بگویم که دو نفر از همکاران ما از شاگردان مستقیم ژاک لکان هستند و کار روانکاوی تحلیلی خود را با ژاک لکان شروع کرده و به پایان رسانده‌اند. به همین دلیل می‌توان گفت از دیگر روانکاوان لکانی با نظریات ژاک لکان آشناترند. بدین سبب به خود جرئت می‌‌دهیم که بگوییم ما ژاک لکان را تا حدودی خوب فهمیده‌ایم و چون بر زبان و ادبیات فارسی و فرانسه، ادبیات روان‌‌‌پژوهی فارسی و فرانسه و هم تا حدودی روانکاوی و در واقع روانکاوی لکانی تسلط کافی داریم، توانسته‌ایم متن را به‌خوبی ترجمه کنیم. 

به نظر من آمد یک تکه‌‌هایی از ترجمه را با هم بخوانیم و ببینیم که چرا ما کتاب «تلویزیون» ژاک لکان را به فارسی ترجمه کردیم. پیش از همه چیز چرا انتخاب «تلویزیون» ژاک لکان به جای یک راهنمای واژه‌‌ها، به جای یک فرهنگ لغات یا یک راهنمای مفاهیم روانکاوی یا یک درسنامۀ آسیب روانشناسی. ما اینجا همچون خود ژاک لکان متنی نیرومند و مؤثر را برگزیدیم تا یک راست وارد اثری بزرگ شویم که در آن نقطۀ تلاقی مفاهیمی به چشم می‌‌خورد که لکان بر آن‌‌ها متمرکز بوده و در عین حال بسیار پیشرفته هستند. 

همان‌طور که عرض کردم واقعاً در اینجا خیلی خیلی فشرده است. من این کتاب را یک‌بار در یک گروه چهار نفره تدریس کردم و هر جمله را به یک شکلی دوباره تفسیر کردم. در چاپ دوم این کتاب احتمالاً این حاشیه‌‌ها را هم چاپ خواهیم کرد که دو- سه برابر خود متن اصلی خواهند بود. خود این حاشیه‌‌ها هم بالاخره بحث‌انگیز خواهد بود و می‌‌توانیم بگوییم که این‌‌ها به یک شکلی به فهم ژاک لکان کمک بیشتری می‌‌کنند. این‌‌جا قابل ذکر است که در ترجمۀ این کتاب اولین روش ما این بوده که یک ترجمۀ اولیه‌‌ای را من با یکی از دوستان جامعه شناس خود جناب بیژن حکمت انجام دادیم. تقریباً می‌‌شود گفت ما هر دو ساعتی، نیم صفحه بیشتر جلو نمی‌‌رفتیم و بعد در جلسۀ هفتگی با حضور نه نفر ترجمۀ هفتگی را که ما انجام داده بودیم را بررسی می‌کردیم که ببینیم اصلاً متن را فهمیده‌ایم یا نه و بعد ببینیم آیا واژه‌‌ها را درست انتخاب کرده‌ایم یا نه. این کار در ما همبستگی و دوستی بیشتری تولید کرد که هنوز هم برای کتاب دوم و سوم ادامه دارد. این کار همۀ ما را به یک شور و وجدی می‌‌آورد وقتی می‌‌بینیم یک کتاب ترجمه و در ایران پخش می‌‌شود و در نشریه‌‌هایی که اهل هستند نقد می‌‌شود، البته نا اهلان هم نقد می‌‌کنند، به هر حال انسان‌‌های وارسته به اندازۀ کافی دقیق و داوران خوبی هستند که داوری خواهند کرد که تا چه حد حق با کیست. یکی از منتقدین به حالت تمسخر می‌‌گوید که خب نه نفر در دو سال جمع شدند برای این‌‌که بیست- سی صفحه را ترجمه کنند. ما به این افتخار می‌‌کنیم و فکر می‌‌کنیم که ای کاش بقیه هم همین روش را انجام می‌‌دادند و این‌‌قدر دقت و وسواس در ترجمۀ صحیح داشتند. به حدی کار ما مورد توجه دوستان فرانسوی قرار گرفت که گروه تحقیق در مرکز تحقیقات ملی فرانسه، که در مورد مشکلات ترجمه در علوم انسانی فعالیت می‌‌کند، ما را به یک جلسه دعوت کردند. در این جلسه ما مشکلات خود را دربارۀ ترجمۀ ژاک لکان به فارسی مطرح کردیم. فیلم این جلسه در تارنمای این لابراتوار تحقیق مشکلات در علوم انسانی هست؛ یعنی به آن توجه شده است. حالا اگر دوستان در داخل ایران یک مقدار با تمسخر به این کار و مدتی که طول کشیده می‌‌پردازند، به هر حال به اندازۀ کافی هستند دوستانی که با بینش درست متوجه کاری که شده خواهند شد. 

یک تکۀ دیگری از این مقدمه را می‌خوانم. باید اعتراف کرد که حتی اگر در زبان فارسی رویکردهایی به روانکاوی وجود دارد، این قبیل رویکردها زیاد نیستند و با رشد و گسترش آن در فرانسه و کشورهای دیگر فاصلۀ فراوانی دارند. 

یکی از کارهای تحقیقی که در گروه خود شروع کردیم این بود که یک نگاه بی‌‌طرفانه‌‌ای کنیم به پیشرفت روانکاوی در ایران؛ یعنی از یک سو ببینیم که در ایران روانکاوی چگونه است و روانکاوی بالینی چگونه انجام می‌‌گیرد. روانکاوان چه کسانی هستند و چه آموزش‌‌های نظری و بالینی دیده‌اند و کجا فعالیت می‌‌کنند. افرادی که روانکاوی می‌‌شوند در چه سطحی هستند و آیا راضی هستند یا راضی نیستند و اینکه روانکاوی بالینی به‌طور کلی چه تأثیراتی بر مراجعین دارد و این روانکاوی در چه سطحی انجام می‌شود. در واقع یکی از دوستان ما مقاله‌‌ای به فارسی و فرانسوی در این مورد نوشت که شاید یک زمانی من آن‌‌ها را مطرح کنم به‌عنوان اینکه نظر ما از دور در آموزش‌‌ها و بررسی‌‌ها و حتی کارهای بالینی روانکاوی به‌ویژه روانکاوی ژاک لکانی که تخصص ما است چیست.

باید توجه کرد وقتی که ما به آموزه‌‌های ژاک لکان می‌‌پردازیم شاید مناسب‌‌تر از همه، آموزه‌‌هایی را در نظر بگیریم که در خود جریان و حرکت لکانی‌‌ها؛ یعنی کسانی که تحت تأثیر آموزش‌‌های خود لکان بودند و بعد به فرانسه این آموزش را دیدند. ما باید بتوانیم تحت تأثیر این لایه قرار بگیریم تا اینکه تحت تأثیر آن‌‌هایی که به انگلیسی نوشتند یا لکان را از موضع سیاسی و یا روانکاوی کاربردی بررسی کردند و کمتر از موضع روانکاوی بالینی به ژاک لکان و آموزه‌های او توجه کردند. 

جا دارد در زمینۀ کتاب‌‌هایی صحبت کنیم که دربارۀ ژاک لکان به زبان فارسی نوشته و ترجمه شده تا ببینیم ترجمه این کتاب‌ها از انگلیسی به فارسی تا چه حد می‌تواند به درک و فهم لکان لطمه بزند. وقتی کتابی از زبان فرانسه به انگلیسی و از انگلیسی به فارسی ترجمه می‌‌شود و هیچ‌کدام از این دو مترجم اهل حرفۀ روان‌شناختی نباشند همین مشکلی که دربالا به آن اشاره کردم پیش می‌آید.

خب در آخر برنامه قسمت دیگری از کتاب «تلویزیون» را می‌خوانم؛ دنیای پارسی زبان سرشار از پیچیدگی‌‌های اندیشۀ گذشتگان است به‌طوری که علی‌رغم فاصله گرفتن آن از گذشته کماکان دارای ظرافت، شکیبایی و هوشی است که از هزاره‌‌ها گذر کرده است. مهد تمدنی است دست کم گرفته شده یا بهتر است بگوییم ناشناخته و اغلب به گونۀ اشتباه و نامتمایز تعبیر شده، تمدنی که در سرزمینی پهناور در میانۀ تفکر و سنجش رشد یافته است. این فرهنگ با چنین سنت‌‌های فلسفی، شاعرانه و عرفانی بی‌‌گمان امروزه می‌‌تواند با تکیه بر علم دستاورد روانکاوی را جذب کرده و از کمک‌‌های آن سود بجوید.

در واقع این شعار ما است. شعاری که داریم این است که ما از یک طرف فرهنگ بسیار غنی و پربار پشت سر خود داریم و از طرف دیگر یک فرهنگ بسیار تازه، مدرن و شکوفا در برابر خود؛ یعنی آنچه که شکوفا شده در دانش، هنر و به‌طور کلی شناخت در قسمت غرب، حتی غربِ غرب، هند، چین، روسیه و …اگر ما بتوانیم بر اساس داده‌‌ها، زبان و واژه‌‌های این فرهنگ، از مجموعۀ شناخت بقیۀ مناطق این عالم استفاده کنیم و یک معجزه بیرون بیاوریم، یک معجزۀ تازه. فرهنگ بسیار قدیمی ما مثل یک درخت بسیار قدیمی ریشه‌‌دار است که ما می‌‌توانیم آن را با آنچه که مثلاً از قرن پانزدهم و شانزدهم در اروپا به‌عنوان دوران رنسانس مشخص شد و تا امروز جلو رفته است پیوند بزنیم. اگر این‌ها درست پیوند بخورند می‌‌توانند ایده‌‌ها و هدیه‌‌های تازه‌‌ای را در حد معجزه برای جهان مطرح کنند. 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)