شعری تقدیم به همه پدران در بند و فرزندان دلبندشان

هموطنی پس از دیدن فیلم دردناک عباس محمدی به همراه دخترش و تصاویر فرزندان عباس محمدی که عکس پدر را می بوسند، و همچنین هفت سال دوری سهیل عربی از دخترش روژان و صدها زندانی سیاسی مانند اینها، شعری سروده در وصف پدرانی که از دیدار فرزندانشان محروم مانده اند و فرزندانی که از موهبت داشتن پدر بی نصیب مانده اند.

این شعر با تقدیم به سهیل عربی و عباس محمدی سروده شده است. اگر چه در زمان سرودن این شعر کمتر کسی نامی از مصطفی صالحی شنیده بود و او بی نشان و بی نام، در سیاهچالها شکنجه می‌شد و دو کودک خردسالش در تب دیدار پدر می سوختند.

به نام سهیل عربی ها و عباس محمدی ها….

به نام آنانکه که عشق به فرزندانشان را با عشق به آزادی ایران درآمیختند!
و ترنم حقیقی راه و رسم پدر شدند!

پدرانی دست بسته و پا بسته در زندان
پدرانی که ظلام شب نگذاشت
قلب بزرگشان سایه ایام کودکی دخترکانشان باشند

پدرانی که گل واژه شورشند بر خمودگی روزگار
و حرمت آزادی فردا از آنها نقش می بندد!

پدرانی که خواستند پدر باشند
تنها یک پدر که با شرف می ایستد

اما جلاد درنده خوی
حتی حق پدری را از آنها گرفت!

پدرانی دست بسته
و پا بسته

شرف دارند
بر آنکه بستنی طلا برای آقازاده اش میخرد
و مست دریوزگی است!

 خوشا که هنوز پدرانی هستند که نامشان افتخار این وطن باشد
گرچه دست بسته و پاسته
 اما تا بن استخوان آزاده و از بند یأس رسته!!!

 

به کانال نه به زندان نه به اعدام در تلگرام بپیوندید
https://t.me/NoToPrisonNoToExecution

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)