خانه برای بسیاری از ما مکانی است که خستگی جسم و جان را در آن رفع و آرامش را حس می‌کنیم اما همین محیط امن و آرام برای برخی معنای دیگری می‌یابد و سعی می‌کنند از آن فرار کنند. چون نام آن با توهین، خشونت و تحقیر مترادف می‌شود. مسئله خشونت شاید وحشتناک ترین پدیده یی است که زنان را تهدید می‌کند. و روز بروز بی رحمانه تر می‌شود.

خشونت علیرغم تعریف مشخصی که دارد در کشورهای مختلف بر مبنای فرهنگ و سنن گاهن متفاوت عمل میکند بر مبنای تعریف سازمان بهداشت جهانی «who» خشونت به استفاده عمدی از نیروی فیزیکی یا قدرت ، تهدید و یا تمایل به استفاده از آن علیه خود یا دیگری اطلاق می‌گردد. که موجب بروز مرگ یا آسیب‌های روانی می‌شود. عواقب آن می‌تواند آنی ظاهر شده یا بصورت پنهان باقی مانده و سال ‌ها پس از آسیب اولیه آشکار شود. تحقیقات این سازمان جزئیات ناراحت کننده‌ی تاثیرات خشونت بر سلامت جسمی، جنسی، تولید مثل و روان زنان را نشان می‌دهد. زنانی که خشونت جسمی یا جنسی را تجربه می‌کنند دو برابر احتمال سقط جنین را دارند و احتمال افسردگی آنها بیشتر است.

این نقض حقوق انسانی در همه کشورها وجود دارد بر اساس آمار سازمان ملل ۸۷هزار زن به عمد در سال ۲۰۱۷ کشته شدند که بیش از نیمی از قتل‌ها توسط شرکای زندگی آنها انجام گرفته است. در شرایط متفاوت شدت خشونت می‌تواند کم و یا زیاد شود. همانطور که در دوران قرنطینه این رفتار خشونت -آمیز حادتر شده است. آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل نسبت به افزایش مهلک خشونت علیه زنان در جریان قرنطینه‌ی خانگی و تعطیلی ناشی از شیوع ویروس کرونا هشدار داد. او از دولت‌ها خواست به عنوان برنامه ریزی برای مقابله با کرونا حمایت از زنان و تامین امنیت آنها را نیز در اولویت قرار دهند. زنان از طرف چه کسانی مورد خشونت قرار میگیرند؟ بر مبنا تعریف «who» انجام هر کاری به جبر و زور و یا سلب آزادی به شیوه مستبدانه را خشونت نامیده است. بنا بر این تعریف خشونت از سوی خانواده، جامعه و دولت می‌تواند اعمال شود. هر سال بیش از دو میلیون زن از طرف شوهرانشان بد رفتاری می‌بینند و قربانی خشونت می‌شوند. خشونتی که به زنان اعمالمیشود محصول ارزش‌های پدرسالاری و نابرابری جنسیتیی، قدرت در خانواده و سرتاسر جامعه است به خصوص زمانی که مردان تهدیدی علیه اقتدار مردانه خود احساس کنند و اصولن زنانی به خشونت کشیده می‌شوند که رابطه ارباب و رعیتی و رئیس و مرئوسی را به چالش می‌کشند و در واقع سعی در زدودن نگاه ابزاری از خود دارند. و مردان برای تحکیم قدرت خود به زور و خشونت متوسل می‌شوند.

این زنان در مقابل سنت‌ها و ارزش‌های بر آمده از چنین مناسبات و سنتی قرار می‌گیرند. پدرسالاری در اشکال مختلفش از چنین سنن و مناسباتی ریشه می‌گیرد که زن نه در خانه نه در اجتماع حق دخالت در امور و چیدمان زندگی مشترک را ندارد و از حق مشارکت در اجتماع وتصمیم گیری‌ها مبرا است. در چنین جامعه ایی برتری مردان بر زنان در همه عرصه‌های جامعه به چشم می‌خورد. و مردان اقتدار خود را با زور تحکیم می‌کنند. بر مبنا آمار «global public health» از هر سه زن بالای ۱۵ سال در جهان یک تن آنان از سوی شریک زندگیشان خشونت جسمی و فیزیکی را تجربه کرده‌اند. این خشونت‌ها نه تنها جسم آنها بلکه روح و روان آنها آسیب سختی وارد می‌کند که آثار و عوارض آن‌ها بر جا می‌ماند. زنی ۳۳ ساله در ایران تعریف می‌کند که من رتبه دو کنکور و مادر دو فرزند هستم من هر هفته تجربه خشونت خانگی از توهین، تحقیر و تا خشونت فیزیکی را تجربه می‌کنم هنرم آشپزی و بچه داری است و استقلال اقتصادی ندارم. نداشتن استقلال اقتصادی، زنان را به مردان وابسته می‌کنند. مردان به زنان اختیاراتی در مسائل مالی نمی‌دهند و آنها قدرتی در دخل و تصرف مالی ندارند و گاهن مردان حتا هزینه خرید مایحتاج شخصیی اولیه‌شان را هم پرداخت نمی‌کنند و پس از مرگ شوهرشان چون درآمدی نداشته و ندارند شدیدا در معرض خشونت اقتصادی قرار می‌گیرند. مجموعه‌ای از قوانین شرعی و عرفی، در جوامعی که قوانین بر مبنای ایدئولوژیک شرعی تنظیم شده و عرف جامعه، مبنای سنتی و ایدئولوژیک دارد عاملی می‌شود که حق و حقوق زنان به حاشیه رانده شده و در سایه‌ی نابرابر و تبعیض‌های سازمان یافته، خشونت علیه زنان به امری عادی و قانونی بدل می‌شود. نمونه بارز آن را در جامعه ‌ی ایران شاهدیم که زنان با لباس سفید به خانه بخت رفته و با لباس سفید که منظور کفن است باید از آن خانه بیرون بیایند و همین قانون عاملی برای خودسوزی زنان میشود زنانی که چار چوب تحقیر و خشونت خانه را تاب نمی‌آورند و راهی برای برگشت و زیست مستقل نمی‌یابند و برای رهایی از آن، دست به خودسوزی میزنند. نمونه‌های آن در بعضی از استان‌های ایران به امری عادی تبدیل شده است. زنان و دختران برای رهایی و پاره کردن این عرف و سنن نقشه فرار از خانه را انتخاب می‌کنند. و برای عبور از این مسیر ناهموار، دچار خشونت‌های بی رحمانه می‌شوند. نمونه آن را اخیرن در رومینا، دختر چهارده ساله دیدیم که توسط پدرش سلاخی شد. بر اساس قوانین شرع در ایران، رئیس خانواده مرد است او میتواند اعضای خانواده را تنبیه کند و چنانچه زن یا دختر و خواهر خود را همبستر با مرد دیگر ببیند می‌تواند او را بکشد و قصاص نشود بر مبنا‌ی چنین قانونی زن از هیچگونه حمایتی برخوردار نیست و موانع شرعی باعث عدم تصویب قوانین حمایتی می‌شود.

خشونت جنسی نیز، یکی از خشونت هایی است که روز بروز در حال گسترش است و می ‌توان از آن به عنوان خشونت خاموش نام برد. اجبار در روابط جنسی و زناشویی بی توجه به نیازهای جنسی زن که متاسفانه بعضی از زنان بر مبنای عرف چنان تربیت میشوند که آن را جزئی از حقوق خود نمی‌دانند، و هیچوقت از مشکلات و خشونت‌های جنسی از سوی همسر سخنی نمی‌گویند. زنانی که در جامعه مورد اذیت و آزار جنسی قرار می‌گیرند. گاهن از ترس و حمایت نشدن از قانون و حفظ آبرو سخنی بر زبان نمی‌آورند که خود این امر بستری برای بروز مشکلات روحی و روانی آنان و مشکلات جسمی می‌شود. مشکلات کلامی، از جمله خشونت هایی است که مردان علیه زنان به کار می‌برند و در آن از کلمات رکیک، تحقیر کننده، تهدید آمیز و رفتارهای کنترل نشده و قهر کردن استفاده می‌شود که خود عاملی است برای طرد زنان از جامعه و اعتماد به نفس زنان را مخدوش می‌کند. خشونت در ایران بنا به گزارش تسنیم در آذر ۱۳۹۶ نشان میدهد که ۱۳۰ هزار و ۳۷۰ مورد همسر آزاری در سال ۱۳۹۵ به اورژانس اجتماعی گزارش شده که از این تعداد ۲۰۰۰ مورد به مراکز مداخله بحران مراجعه کرده‌اند. در همان سال حدود ۹۵۰۰ مورد خشونت علیه زنان و همسر آزاری در مراکز پزشکی قانونی استان تهران ثبت شده است.

همه عواملی که منجر به خشونت زنان میشود، در شرایطی که وضعیت اجتماعی خاصی چون جنگ، بحران اقتصادی و سیاسی، بحران بیکاری، بیماری همه گیر اتفاق بیفتد، این خشونت شدت بیشتری می‌یابد . بحران کرونا و اجبار به خانه ماندن علاوه بر تبعات اقتصادی و سیاسی، چالش پیچیده‌ای بر پیکر جوامع وارد کرده که خشونت علیه زنان را فزونی بخشیده است. در ایتالیا به دلیل ویروس کرونا تماس با مشاورین خانواده برای گزارش دادن خشونت خانگی ۱۲۵٪ افزایش یافته است. بنا به گفته ‌ی «بهزاد وحیدنیا» دبیر کل مشاوره در امور روانشناختی بهزیستی ایران میزان تماسهای زوجین مربوط به اختلافات خانوادگی، در دوران قرنطینه‌ی کرونا سه برابر افزایش یافته است.

«آنتونیو گوترش» خاطر نشان کرد. خشونت محدود به میدان جنگ نیست و برای بسیاری اززنان ودختران بزرگترین تهدید جایی است که آنها باید در آن ایمن باشند. باید توجه داشت که اساسن شرایط بحران در زوجینی اثر منفی دارد که از قبل در رابطه‌شان دچار مشکل بوده و به ریشه یابی مشکل آن نپرداخته‌اند. زندگی در شرایط قرنطینه و ترس از دست دادن شغل و بیکاری و ماندن در چارچوب تنگ خانه موجب بالا رفتن سطح اضطراب شده و افسردگی و ناامیدی به بارمیآورد و همه این فشارها در محیط بسته خانه سطح خشونت را بالا می‌برد این واقعیت را یک بار دیگر ثابت می‌کند که بحران اقتصادی ارتباط مستقیم با خشونت خانگی دارد شوک آور این است که خشونت علیه زنان به همان اندازه به عنوان یک «دلیل مرگ» جدی است و از بیماری هایی مانند سرطان و حتی مجموع تصادفات هم بیشتر است. در ایران ابزار حمایتی برای قربانیان خشونت در دسترس نیست و زنان آموزش کافی برای دفاع از خود را ندیده‌اند. در این شرایط عده‌ای از زندانیانی که از قبل دچار مشکل رفتاری بودند به دلیل شرایط کرونا از زندان آزاد شده و به خانه باز گشتند. زندگی در محیط بسته می‌تواند بر شدت خشونت بیا فزاید. زیستن در کنار آنان نیاز به ابزار حمایتی دارد.

در کشور‌های اروپایی پناهگاه زنان نیازمند را در دوران کرونا با استفاده از هتل‌ها و مکان‌ها‌ی دیگر افزایش داده‌اند حتی در کشوری چون آلمان در چند ماه شروع سال ۵۱ نفر زن به دست همسران، یا همسران سابق خود کشته شده‌اند. و خانه‌های زنان با کمبود امکانات روبروست حدود هزاران زن در چین کشته شده‌اند. در ایران آمار دقیق در دسترس نیست اما از تجربه زنان در بازگویی زندگی خود و اخبار خودکشی، نشان از آمار بالا است. هدیه دختر ۳۰ ساله که با پدر و مادرش زندگی می‌کند، می‌گوید یک نقطه از بدن من و مادرم سالم نیست پدرش مجروح جنگ و بیماری اعصاب دارد. او از این وضعیت آرزو مرگ میکند. و میگوید در این دوران قرنطینه، رفتار خشونت آمیز پدر علیه من و مادرم حادتر شده است و بیش از هر زمان دیگری آزار و اذیت جسمی و روحی دیده‌ایم. او پس از پیگیری در دفتر نماینده‌ی مجلس، قول مساعد گرفت که به او کمک کنند. اما به محض این که بیرون آمده پیامی دریافت کرده بود که می‌خواهید صیغه شوید؟ در ایران لایحه مقابله با خشونت علیه زنان برای تامین امنیت جانی زنان در آذر ماه ۱۳۹۶ برای تصویب به مجلس ارائه شد ه که شامل سه بخش بازدارندگی، حفاظتی، و حمایتی است اما این طرح و لایحه به رغم گذشت نزدیک به سه سال هنوز در مجلس طرح و تصویب نشده است. موانع دینی، فرهنگی و عرفی، طوفان خشونت برعلیه زنان را در ایران چند برابر کرده است. خشونت در چنین کشورهایی به علت حمایت قانون از مردان بیشتر است. امروز خشونت بزرگترین تهدید برای کل حقوق زنان است. زنان در طاعون خشونت جنسیتی دست و پا می‌زنند در شرایطی که اقتصاد جهانی در ارتباط با کرونا دچار بحران شده بود اقتصاد پورنوگرافی رشد و افزایش داشته است. در این شرایط انشقاق جنسیتی کارو فشار سرمایه بر زنان دامن زده می‌شود و چون زنان به کارهای نیمه وقت و پاره وقت بیشتر اشتغال دارند. کار خود را از دست میدهند و پدیده فقر زنانه بیشتر و به دنبال آن خشونت دامن زده تر میشود.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)