اکنون روزهاست که ایالات متحده آمریکا در مرگ جورج فلوید توسط پلیس روانی و شیزوفرنی بنام درک چاوین، به میدان مبارزه برای عدالت و برابری به میدان مبارزه علیه نژادپرستی و ترور دولتی تبدیل شد. نژادپرستی و به حاشیه راندن میلیونها شهروند رنگین پوست توسط کاپیتالیسم افسار گیسخته و وهار سیاستی است که نه تنها دهه ها بلکه نزدیک به یک سده است که ادامه دارد. دیروز گروه وحشی “کوکلوکس کلان” ها افراد را صرفا بجرم رنگ پوستش و یا عقاید آزادیخواهانه اش برای برابری زنده زنده سوزاندند. دیروز رنگین پوستان حق نشستن در ردیف جلوی صندلی اتوبوسها را نداشتند، ورود آنها به برخی پارک، رستوران و فروشگاهها ممنوع بود. مبارزین راه آزادی نظیر مارتین لوتر گینگ را جلوی هزاران تن ترور کردند و این ترورها با زیرپا نهادن حقوق اولیه شهروندی همچنان ادامه دارد و این سیستم خود را در جهان منادی آزادیخواهی، دمکراسی و حقوق بشر می نامد. که دیدیم دمکراسی آنها در عراق، سوریه و لیبی و افغانستان به چه نتایجی منجر شد.


قصد ما در این نوشته بررسی جنایات سیستم وحشی و هار کاپیتالیسم آمریکایی نیست بلکه افشای دوروئی و دریدن ماسک حاکمان وطنی است که خود در ترور و کشتار حقوق شهروندان ید طولانی دارند. بویژه پس از روی کار آمدن رژیم ج. اسلامی می دانیم که چه بر سر مناطق ملی آوردند. از بلوچستان غرق در فقر و بدبختی گرفته تا سرزمین نفت خیز خوزستان و اهواز و سرزمین طلای سفید تورکمن صحرا… از کشتار رهبران ملی شان گرفته، تا کوچاندن غیربومیان به منظور برهم زدن نسبت جمعتی آن مناطق، از غارت ثروتهای روی زمینی و زیرزمینی شان گرفته تا اسسیمیلاسیون فرهنگی و ترویج ازدواج با غیربومیان و برهم زدن اتنیک شان…

در نوشته زیر به چند نمونه از جنایاتی که در حق تورکمن ها انجام گرفته اشاره می کنیم و خواهیم دید که در برابر این جنایات که توسط اشغالگران خارجی و داخلی انجام گرفته کوچکترین اعتراضی انجام نگرفت:

۱- در سال ۱۹۱۷ ژنرال مادریتوف روسی به منظور اشعال مناطق حاصلخیز صحرای تورکمن و واگذاری آنها به کوچ داده شده هایی از روسیه، با مقاومت صاحبان اصلی این مناطق یعنی تورکمنها روبرو می شود و تورکمنهای شورشی را قتل عام می کند. دولت ناصرالدین شاه نه تنها اعتراضی به کشتار شهروندانش نمی کند بلکه خواباندن شورش تورکمنها را به نفع خود ارزیابی میکند.

۲- در ۱۹۲۵/۱۳۰۴ جنبش آزادیخواهی و جمهوریخواهی تورکمن ها توسط قوای اعزامی رضاخان میرپینج (رضاشاه بعدی) بخاک و خون کشیده می شود و هزاران خانوار مجبور به ترک خانه و کاشانه خویش شده به آنسوی مرز پناهنده می شود ولی کوچکترین صدای اعتراضی از سوی حزب کمونیست وقت و سوسیالیست های انقلابی آن وقت علیه این کشتار صورت نمی گیرد، در مجلس نمایندگان بجای محکوم کردن این قشونکشی وحشیانه، از اینکه تورکمن ها قلع و قمع شدند ابراز شادی می کنند چرا که آنها به پروپاگاندای حکام ایالات و ولایات که تورکمنها را راهزن می خواندند باور داشتند، در صورتی که راهزن واقعی خود حکام بودند.

۳- در سال ۱۳۲۶ گروه- گروه از فعالین چپ تورکمن را که در زیر چتر حزب توده برای رهایی سرزمین خویش از دست فئودالها و غاصبین اراضی شان، از دست فرمانداران و استانداران اعزامی ضدتورکمن به مبارزه برخاسته بودند را دستگیر و به زندان های طویل المدت و حتی اعدام و تبعید محکوم کردند، برخی از مبارزین مجبور به ترک کشور می شوند ولی بازهم هیچگونه صدای اعتراضی از سوی روشنفکران چپ و یا نویسندگان و مطبوعات مرکزی در دفاع از حقوق ملت تورکمن بلند نشد و حزب توده نیز بتدریج مسئله تورکمن را بمدت سی سال مسکوت گذاشته بعداز انقلاب چند سطری آنهم از دیدگاه رژیم اسلامی درباره تورکمن ها نوشت.

۴- غصب املاک و اراضی مزروعی تورکمنها توسط جلادان و ستاره بدوشان محمدرضاشاهی و قتل دهقانانی که در مقابل جنایات سرلشکر مزین ایستادگی کردند، این بار نیز صدایی از به اصطلاح روشنفکران وطنی در درنیامد.

۵- در فروردین و بهمن ۱۳۵۸ رژیم دوبار برسر مردم تورکمن وحشیانه هجوم آورد تا جنبش ضد فئودالی و هویت طلبی این ملت ستمدیده را سرکوب و نام نشانی از آن نگذارد. دهها نفر تورکمن بی دفاع را با تبر و سرنیزه قطعه قطعه کرد، به خانه ها هجوم آورده ساکنین- زن و بچه را به رگبار بست، جوانان را در وسط خیابان لینچ کرد، رهبران ملی ملت مان- توماج و یارانش را بدون محاکمه به تیغ جلاد سپرد… بازهم صدایی از ناسیونال شوونیست ها و کسانی که امروز برای جورج فلویدها اشک تمساح می ریزند در نیامد.

ما بر این باوریم که ناسیونال- شوونیست های وطنی که به بیماری بزرگ بینی فارسگرائی و درجه چندم خواندن ملل غیرفارس مبتلا نیز هستند، نمی توانند برای جنایاتی نظیر آنچه که امروزه در آمریکا رخ داده اشک تمساح بریزند. چنانکه اشک تمساح خامنه ای ها و اطرافیانش را هیچکس در دنیا قبول نمی کند.

می پرسیم: چرا وقتی که رژیم در تورکمن صحرا بدون هیچگونه حق و حقوقی سیاست کوچانیدن غیرقانونی افراد غیربومی و برهم زدن نسبت جمعیتی تورکمن صحرا را همچنان ادامه می دهد؛

چرا وقتی که دستگاههای امنیتی به دستگیری های خودسرانه روشنفکران و جوانان تورکمن صحرا دست می زند،…

چرا وقتی که با سیاست معتادسازی و غصب اراضی کشاورزی و دیگر اموال مردم، آنها را خانه ویران می کند،…

خودشان که هیچ حتی چند سطری برای رساندن صدای اعتراض مبارزین تورکمن به دیگران در مطبوعات خویش جایی نمی گذارند، چطور خود را رهبران اپوزیسیون می نامند و انتظار حمایت از مناطق ملی و تشکل های آنها را دارند.

ما می گویئم، نخیر… این تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست. دیگر چشم و گوش آنها از وعظ های توخالی شما پر شده است و وعظ هایتان پیش این ملت ها نخ نما شده است.

مرکز مطالعات تورکمن

چهارم ژوئن ۲۰۲۰

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)