اخیراً مد شده فیلمهای چرندی را که چند سال پیش به خورد سینماروها داده اند میبرند در استودیو و پای کامپیوتر دستکاری میکنند و به صورت سه بعدی دوباره روی صحنه میاورند تا باز سر ملت را با بنجل هایی که از اول هم دیدنی نبوده است، بتراشند. انتخابات جمهوری اسلامی هم یکی از همین فیلمهای تکراری است که اگر ده سال یک بار هم به مردم عرضه میشد تا به حال حوصلهُ همه را سر برده بود، چه رسد که با فواصل کوتاه تکرار میشود. تحلیل این جریان مثل نقد نوشتن چندباره برای همان فیلم است. چون هرچند این انتخابات هم سه بعدی شده ولی تماشایی تر حتماً نشده. یک بعدش دعواهای بین جناح های خود نظام است که البته اصلاح طلبان را هم شامل میشود، دیگری دعوای با آمریکاست و آخر هم با مردم که به هر صورت دعوای همه در نهایت بر سر لحاف آنهاست.

جناح ها
دعوای جناح ها از روز اول در این رژیم بوده و تا روز آخر هم خواهد بود. آدمیزاد بیاید تف و لعنت همه را به جان بخرد و رژیم توتالیتر درست کند و هر گوشه اش اینطور کشمکش باشد و چند نفر توی سر هم بزنند، باید لااقل از دو جهت به او تبریک گفت: اول بابت حسن انتخاب رژیم سیاسی، دوم برای توانایی در تحقق بخشیدن به آن. به هر صورت این هم در تاریخ نظامهای توتالیتر به یادگار خواهد ماند که مردم این خطه هم آمدند و هارت و پورت کردند و توتالیتاریسم بر پا کردند، عاقبتش این شد! هزاران آفرین صد بارک الله!
رقابت جناحی در دوران خمینی از ترس بنیانگذار مهار شده بود و در حقیقت نقطهُ وحدت نظام خود او بود. بعد از مردن صاحب عله هر کس ساز خود را میزند و اگر فرصت دست داد، محض ابراز شخصیت، به رهبر هم که ناسلامتی رسماً نقطهُ وحدت است، دهن کجی میکند. به هر صورت تعیین برنده و بازنده در هر دور این مسابقه جناحی که نهایت ندارد، این بار هم به روش معمول انجام خواهد شد، با تقلب دومرحله ای: اول در شورا نگهبان با روش خاص ولایت فقیه که از اختراعات ملت باستانی است، یک عده را چَکی کنار میگذارند؛ بعد وقتی موقع رأی دادن شد به روش کلاسیک تقلب انتخاباتی که همهُ دنیا بلدند، عمل میکنند تا هر کس دستش درازتر از باقی بود صندوق را به نفع خودش پر بکند. معنویت شرق و تکنیک غرب، جمع آمده در کنار هم.
اصل سناریو مدتهاست نوشته شده و تکراری است فقط هنوز معلوم نیست کدام نقش به که خواهد رسید. میبینیم که دعواست و نامزدان نامزدی فت و فراوان. آنهایی که میگویند اصولگرا هستند که ظاهراً وحدت جزو اصولشان نیست و هنوز نتوانسته اند یک پهلوان انتخاب کنند و به میدان بفرستند. فعلاً چند نفری در صحنه جولان میدهند و همه هم عاشق رهبرند. معلوم نیست با مردم چکار دارند، خودشان با رهبر مسئله را حل کنند، زحمت و خرجش هم کمتر است.
از آنها مضحکتر وضعیت اصلاح طلبان است که دفعهُ قبل تا پای نفی نتیجهُ انتخابات رفتند و حالا درمانده اند که چطور دوباره نامزد معرفی کنند. شعارشان «رأی من کو؟» بود. دفعهُ قبل که پیدایش نکردند، لابد میخواهند این دفعه بیایند ببینند که میجورندش یا نه. جالب اینکه نقداً باز هم دو نامزده هستند که تازه معلوم نیست هیچکدامشان به بازی راه داده شود! اگر هم هردو را راه بدهند که بدتر. دفعهُ پیش، حین اعتراض طوری طلبکاری میکردند که گویی هر دو نامزدشان برنده شده اند و حریف حقشان را خورده. به کمتر از دو برنده راضی نبودند و یک لحظه هم فکر نکرده بودند که حالا آمدیم و تقلب هم بود، شما که خودتان هم نمیدانید کدامیک اینها را میخواهید رئیس جمهور بکنید. اگر جبههُ مقابل وا داده بود، لابد بین خودشان دعوا میشد که ببینند شیخ لر برنده است یا آن نقاش الکن. نمیدانم، شاید هم میخواستند به سبک جمهوری قدیم روم همزمان به دو کنسول اختیار بدهند.
به هر حال اصلاً معلوم نیست که بتوانند کسی را وارد بازی بکنند و بزرگترین شانسشان هم همین است که راهشان ندهند تا بتوانند لاف بزنند وگرنه آمدن همان و محک خوردن هزاربارهُ ادعاهایشان همان که البته فایده ای ندارد. اگر هم دستشان به جایی بند نشد که باید بروند دنبال شهیدنمایی که دکان پربرکتی است. بحمدالله منابع مالیشان برای روضه خوانی در ایران و فرنگ، خرج دادن به خبرنگاران سبز و سینه زنی در اطراف و اکناف دنیا، فراوان است و از این بابت غمی ندارند. قاعدتاً نورچشمی رفسنجانی قبل از بازگشت به ایران باید تعدادی چک امضا شده زیر تشک گذاشته باشد که کار دوستان به خنس نخورد. باز برای همه برنامه خواهند گذاشت، رسانه های خارجی هم که هوایشان را دارند. باید خد را آمادهُ لذت بردن از چهرهُ دلربا و صوت خوش و استدلال محکمشان کرد، در بی بی سی و صدای آمریکا که از حالا آب و جارو کرده اند.

آمریکا
در طرف مقابل آمریکا و متحدانش هستند که مدتهاست همهُ گزینه هایشان را روی میز گذاشته اند تا هم خودشان تماشا کنند و هم دیگران. آنها هم به سهم خود برای بهره برداری از انتخابات دندان تیز کرده اند. در موقعیت فعلی به نظر نمیاید که آمریکا هیچ نامزدی را بر دیگران مرجح بشمارد. نه از این بابت که طرف خوبی برای مذاکره پیدا کند، از این جهت که بیشتر میدان برای هو و جنجال در بارهُ خطرهای برخاسته از برنامهُ اتمی پیدا کند. کار در این زمینه بسیار مشکل است زیرا احمدی نژاد ظرف هشت سال چنان کانون حمله و آماج تبلیغات منفی بوده که همه را در سایه قرار داده وبه سختی میتوان کسی را پیدا کرد که بیش از او به این گفتار تبلیغاتی میدان بدهد. هرکس که بیاید به نسبت احمدی نژاد میانه رو محسوب خواهد بود و امکان اینکه با همان شدت مورد حمله قرار بگیرد، نیست. به هر صورت این نوع کوته بینی های تبلیغاتی همیشه عمل سیاسی را دچار مشکل میکند و اول بار هم نیست که از سوی مخالفان جمهوری اسلامی، چه داخلی و چه خارجی، دیده میشود. در هر قدم چنان رفتار کردن که گویی قدم آخر است و تمامی امکانات را در یک نقطه متمرکز کردن، برای برداشتن قدمهای بعدی مشکل ایجاد میکند. دستگاه های تبلیغاتی آمریکا و متحدانش دچار این مشکل خواهند شد، برنده هر که باشد.
آمریکا در حقیقت به بعد از انتخابات چشم دوخته و بزخو کرده برای ایجاد بلوا تا بلکه در کارش گشایشی حاصل شود. ولی این گزینه هم مشکلات خود را دارد که اهم آنها بی عاقبت ماندن شلوغی چهار سال پیش است که مردم را از ورود در چنین مانوری بازمیدارد، به اضافهُ تشدید فشار خارجی از سوی همین آمریکا و تهدید دخالت نظامی و خطر از هم پاشیدن مملکت که همه را از عواقب اعتراض هراسانده است ـ سرمشق انسجام در سیاست خارجی. دم سیاست آمریکایی ها در درجهُ اول بسته است به دم اصلاح طلبان، اینکه وارد بازی بشوند یا نه و اگر شدند با چه نامزدی. هرکس جلو افتاد آمریکا هم باید برایش وسیله بسیج کند و بانمک تر از همه این خواهد بود که انتخابات به دو دور بکشد و دو نامزد غیراصلاح طلب به دور دوم بروند که هیچ هم بعید نیست و به احتمال قوی سناریوی نظام است. به این ترتیب و به دلیل شلوغی میدان، ادعای تقلب از دور اول مشکل میشود و آمریکا میماند با دو نامزد که هیچکدام جداً به کارش نمیایند و مردم را هم نمیتوانند بسیج کنند. باید نشست و تماشا کرد که تماشایی خواهد بود.
از همه جالبتر اینکه انتخاب تقی یا نقی گرهی از کار آمریکا نخواهد گشود. چون حتی اگر نامزد اصلاح طلبی هم به میدان بیاید و برنده هم بشود باز دلیل ندارد سر مسئلهُ اتم گردن به حرف آمریکا بگذارد، بخصوص که برخلاف احمدی نژاد چهار سال پیش، از پشتیبانی اسمی مردم نیز برخوردار خواهد بود. آن دفعه کوششها متوجه به این بود که به بهانهُ شلوغی های بعد از انتخابات، موقعیت رئیس جمهور در مذاکرات سست و این شعار که مردم خواستار احقاق حق اتمی خود هستند کمرنگ جلوه داده شود و راه برای اعمال فشار بر حکومتی که قرار بود دیگر مردم پشتش نباشند، گشوده گردد. این بار هیچ معلوم نیست که بتوان چنین نمایشی سازمان داد.

مردم
آخر از همه میمانند مردم فلک زدهُ ایران. آنچه برای نظام اهم است این است که مردم تا پای صندوق رأی بروند که سرشماری بشوند، تشنه برگشتنشان که البته حتم است، پای خودشان. هر بار هم انگیزه ای قلابی برای تشویق این رفتار پیدا میشود. آنکه از همه ثابت تر است حکایت انتخاب بین بد و بدتر است که هر بار در این جنگلی که نام نظام اسلامی گرفته، ترکیب جدیدی پیدا میکند. خط و خال هرکدام نامزدها با دیگری فرق دارد، دم و دندانشان نیز به همچنین. مردم هم که بر هر صورت طالب حرف و چهرهُ نو هستند، یکی دو تا اشارهُ وطنپرستانه به ایران و حداکثر یکی دو کنایه به حجاب هم کافیست چاشنی مطلب بشود تا هرکدام از این نامزدهای نو یا دور از دیده هایی که نو به نظر میاید، در نظر رأی دهندگان جلوه کند. مثل لباس های از مد افتاده، اسلامگراها هم چند سالی که در صندوقخانه ماندند دوباره مد میشوند. رفسنجانی یک نمونه اش، خاتمی هم که باز آماده شده تیپ ارائه بدهد و دلبری کند، از حالا نشسته مشغول مسواک زدن دندانهاست تا لبخندش کاری باشد.
از دروغ قدیمی گذشته، دروغی که امسال برای جلب مردم باب شده این است که بحران هسته ای و وتحریم هایی که به بهانهُ آن برقرار گشته، با انتخاب رئیس جمهور باتدبیر حل شدنی خواهد بود، پس اگر هم از بابت داخلی هزار بار امتحانمان کرده اید و رد شده ایم، بیایید و در زمینهُ سیاست خارجی به ما اعتماد کنید تا بحران را رفع کنیم! سی سال است در این مملکتی که همه چیزش دستشان بوده، چنین هنرنمایی کرده اند، حال مدعیند که اگر کارمان در سطح ملی این است، عوضش در سطح بین المللی شاهکار خواهیم کرد. نکته فقط در بی پایه بودن مطلب نیست، در این است که درست خلاف تبلیغاتی است که خود رژیم از صبح تا شام توی بوق میکند. همه شان دائم میگویند که دعوای اتم و تحریم چیزی نیست که با کوتاه آمدن ما در زمینهُ غنی سازی و این حرفها حل شود، خلاصه اینکه اتم برای غرب بهانه است، اصل رژیم نشانه است.
حرف درست است و مدتهاست برای همه روشن شده است و همانطور که گفتم خود رژیم هم از عرضهُ آن برای توجیه سیاست اتمیش استفاده میکند. چیزی که واقعاً مایهُ حیرت است این است که عده ای پیدا شده اند که میگویند اشکال از سیاست دولت قبلی بوده و اگر ما بیاییم تحریم ها را ختم و بحران اتمی را حل میکنیم! هرچه میخواهند بگویند، سیاست اتمی جمهوری اسلامی با این بازی ها قابل تغییر نیست و تکلیف هر دو طرف روشنتر از آن که بشود با یکی دو مانور اختلاف را رفع نمود. این سیاست در سطحی و به گونه ای تعیین میشود که مردم در آن حرفی ندارند و اگر نقشی داشته باشند در حد سیاهی لشکر است. به علاوه، صرف نظر کردن از افزایش قدرت در برنامهُ هیچ دولتی جا ندارد، از آمریکا که فعلاً در دنیا نیرومندترین دولت است و همین هم باعث شده تا خیال کند تنها پهلوان میدان است، گرفته تا کوچکترین دولتها در گوشه و کنار جهان. جمهوری اسلامی هم از این بابت استثنأ نیست، بخصوص که زعمایش آگاهند گردن گذاشتن به تحکم های آمریکا مثل نماز خواندن است: روزی پنج بار مادام العمر.

بالاخره که چه؟
میپرسید با این تفاصیل آخرش چه؟
آخرش اینکه اگر هنوز تصور میکنید که رأی دادن شما در تعیین سرنوشت مملکت نقشی دارد، رأی بدهید. اگر چنین توهمی ندارید ولی دوست دارید بریزید شلوغ کنید و از این و آن بخواهید که رأی داده یا ندادهُ شما را پس بگیرند و بعد هم به هیچ جا نرسید، رأی بدهید. اگر تصور میکنید که ممکن است رأیتان در سیاست کشورهایی که با فشار و تحریم عرصه را به شما تنگ کرده اند، تغییر ایجاد کند، رأی بدهید. اگر معتقدید که در این جنگل مولا جانور بی آزار پیدا میشود، رأی بدهید. حتی اگر خیال میکنید رأی دادن در این رژیم به اندازهُ نامه نوشتن و انداختن در چاه جمکران خاصیت دارد، باز هم رأی بدهید. در نهایت، اگر به جای همهُ این حرفها اصولاً دلباختهُ ریش و عمامه اید، حتماً رأی بدهید.
ولی اگر قبول دارید که رأی دادن در این حکومت یعنی رأی دادن به این حکومت و در هر صورت برندهُ اصلی نظام است نه شما، قبل از رفتن پای صندوق کمی فکر کنید. اگر امتحان کرده اید که فرقی نمیکند نام چه کسی را روی ورقه بنویسید، به هر صورت فقهای صاحب کرامت هر خرگوشی را که بخواهند از عمامهُ خود بیرون میاورند، کمی فکر کنید. و بالاخره اینکه اگر میخواهید از شر اسلامگراها از هر رنگ و قماش خلاص شوید، قبل از رفتن پای صندوق کمی فکر کنید.
خلاصه اش اینکه چارهُ کار شما از صندوق رأی بیرون نمیاید. این یکی را که چندین سال است آزموده اید، محض تنوع هم که شده بروید دنبال راه دیگر.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com