در اخبار گذشته خبری در مورد دو دانشجوی المپیادی دانشگاه شریف به نام های علی یونسی و امیر حسین مرادی که به خاطر ارتباط با سازمان مجاهدین خلق بازداشت شده اند،داشتیم!
نویسنده در صدد اثبات صحت و سقم خبر نیست که اصولا مربوط به ایشان نیست! ولی در تمام این سال ها و پس ازخرداد۱۳۶۰و رویکرد مسلحانه ی سازمان مجاهدین خلق در رویارویی با جمهوری اسلامی ایران و سپس خروج سران و همکاری بارژیم بعثی عراق و صدام حسین( آن هم در زمان جنگ)، و به خصوص حمله نظامی به مرزهای ایران پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل،که با پاسخ و مقابله ج.ا.ا. به عملیات مرصاد معروف شد، این سازمان را بیش از پیش در نزد افکار عمومی مردم ایران و در بین احزاب و غیره منفور کرد؛ و رویکرد این سازمان را غیر انسانی، آنارشیستی و ضد حقوق بشری با یک ایدئولوژی دُگماتیسم می دانند!
از آنجا که این سازمان در نزد مردم بسیارمنفور است،نظام ولایت فقیه هم به همین بهانه هر وقت با مخالفت و اعتراض بخشی از افکار عمومی، اعم از کارگران، دانشجویان و افراد و مردم عادی روبرو می شود با انگ ارتباط آن ها به سازمان مجاهدین خلق صورت مساله را پاک و با آن سعی دارد بخشی دیگر از افکار عمومی را اقناع کرده و اقدامات خشونت آمیزخود را در شکل محروم کردن اشخاص از حقوق شهروندی،زندانی کردن افراد،شکنجه و اعدام توجیه کند!
و از آن طرف هم سازمان مجاهدین خلق نیز از این پرو پاگاندای نظام ولایت فقیه کیف کرده و کیفور می شود! و خود را بیش از پیش گُنده و برتر می بیند!!
از آن سازمان مجاهدین خلق و بنیانگذارانش در مبارزه با رژیم پهلوی که صرفا بخاطر پیشی گرفتن از نیروهای چپ و مارکسیست ولی بارویکرد مذهبی تاسیس شد،چیری باقی نمانده است. در همان دوره ی گذشته و رژیم پهلوی تمام شد! آنچه بعدا، و پس از پیروزی انقلاب تاسیس شد، در واقع آن سازمان گذشته نبود، بلکه سازمانی ساخته و پرداخته شده توسط مسعود رجوی( به ظن قوی با کمک هدایت کنندگانش از جمله نیروهای ساواک!) و از افراد دست چندم و باقی مانده و مشکوک به همکاری با ساواک تشکیل شد که مسعود رجوی توانست در روند استمرار تک رهبری خود، افراد بسیاری را، و از جمله افراد شاخص و سطح بالای سازمان، مثل موسی خیابانی و محمدرضا سعادتی را نیز قربانی مطامع خود کند و به تیغ مرگ و اعدام بسپارد و بسیاری از جوانان خام و نپخته را،خود وخانواده هایشان را نابود کند. الآن سال هاست که مسعود رجوی(که فعلا در غیبت کبراست!!) در مقابل افکار عمومی،خبرنگاران و بنگاه های خبری پاسخگو نیست و با آن روبرو نمی شود و به سوالات هم پاسخ نمی دهد!
سازمان مجاهدین خلق ازهمان زمان انشقاق نیروهای باصطلاح اپورتونیست(تقی شهرام و بهرام آرام)و رویکرد آن به یک سازمان غیر مذهبی و کمونیستی در قبل از انقلاب و نفوذ ساواک در آن،تا الان توسط سازمان های اطلاعاتی و امنیتی اعم از وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران«واجا»و«موساد»و«سیا»و غیره، بازی خورده و هدایت می شود.و می توان گفت وسیله و ابزار آن ها شده است. تنها در این میان عده ای،مخضوصا نیروهای جوان و ناآگاه در دوران انقلاب که به دام آن ها افتادند تلف شدند و نظام ولایت فقیه هم به جای آنکه با آنان رحما بینهم برخورد کند آنچنان در زندان ها با آن ها اشداء الکفار برخورد کرد که از یک فروشنده ی ساده ی نشریه مجاهد، یک تروریست ساخت و همینطور دور باطلی از ریختن خون و اعدام. رویکردی که سازمان مجاهدین حلق و سرانش آن را می پسندند و خودشان هم به آن کمک کرده و می کنند تا هر چه کشته بیشتر شود! عملیات فروغ جاویدان از جمله آن است.
سوابق و رویدادها و برخی حوادث گذشته سازمان مجاهدین خلق(چه در پیش و چه در پس از انقلاب ۵۷و همزمان با سقوط رژیم پهلوی) این نظریه را قرین به صحت می کند که این سازمان لُنگ حمام بوده و سازمان های امنیتی و اطلاعاتی بیگانه از آن بهره وافی برده اند! جمهوری اسلامی ایران هم از این قاعده مستثنی نیست؛ همانطور که سازمان تروریستی داعش توسط نهادهای قدرت و اطلاعاتی و امنیتی غرب و آمریکا تاسیس و راه اندازی شد، ونظام ولایت فقیه هم بیکار ننشست و از همین افراد(غیر مستقیم) شاخه هایی را تاسیس کرد و بهره های بُرده و می برد! لذا در این راستا،سازمان مجاهدین خلق هم جای خود را دارد.
همانطور که در قضیه ترورهای هسته ای و غیره،رد پای نیروهای اطلاعاتی نظام ولایت فقیه آشکار شده است و همانطور که اگر شنود در منزل فروهر نبود و رقابت و جنگ قدرت در داخل نظام ولایت فقیه و بین نیروهای امنیتی نبود، قتل های زنجیره ای هم همانطور که برخی گفته بودند کار باند سید مهدی هاشمی بوده، معلوم نمی شدکه کارافراد وزارت اطلاعات ولایت فقیه بوده است، نیروهایی هم(خُرده پاها)به کمک همان نفوذی ها،توسط نهادهای امنیتی در سازمان مجاهدین خلق مستقیم و غیر مستقیم بُر می خورند و به دام و تله می افتند و بعد هم توسط همان مهره های اصلی،لو رفته و نظام ولایت فقیه هم حَض و بهره اش را برده و می برد و سازمان مجاهدین خلق هم بیش از پیش دچار خودبرتربینی و احساس قدرت می کند؛در حالی که هیچ نیستند!
البته در این وسط نباید نقش بسیار مهم و کلیدی توّابین را نادیده گرفت. توابینی که تواب واقعی نیستند.یابرای نظام ولایت فقیه مزدوری می کنند و یا برای سازمان مجاهدین خلق. که برخی از آن ها دو گانه سوز هستند؛ یعنی هم از توبره نظام ولایت فقیه می خورند و هم از آخور سازمان مجاهدین خلق توشه می برند! و گاه و مهم تر از آن چندگانه سوز هستند که برای موساد و سیا و ام آی ۶ و غیر ه هم کار کرده و فعالیت می کنند و از طریق این نهادهای امنیتی تربیت، تغذیه و هدایت می شوند و حالا اگر همین افراد خود در نهادهای امنیتی نظام ولایت فقیه نفوذ داشته باشد (که برخی از آن آشکار شده اند و یا به مصلحت قربانی تا افراد بالاتر و مهم تر انکشف نشوند!)چه می شود؟ و کمی از پیچیدگی موضوع آشکار می شود!
هم چنین برخی از اعضای سازمان مجاهدین خلق که در سطح رسانه های بین المللی و به کمک همان رسانه ها،پیشینه ی آن ها به مرور گُم و پنهان شده و جایش را به فعال سیاسی،فعال حقوق بشر، و مستقل داده.که با آنالیز و عملکرد آن هابایدتمیز وتشخیص دادکه آیا این افراد واقعاراه جداگانه ای راپیش گرفته اند و درست می گویند؟ویاهمچنان درنفاق هستند؟یعنی یا برای نظام ولایت فقیه کار می کنند و یا برای سازمان مجاهدین خلق و نهادهای امنیتی بیگانه!؟
جعبه سیاه سازمان مجاهدین خلق بیش از نیم قرن است که چکش بسیار خورده و دستکاری شده است، اما با این حال از میان شواهد و اسناد، و قیاس و صغرا کبرا کردن رویدادها، می توان از ادعای زیر یک نتیجه منطقی گرفت:
نفوذ و نفوذی یک استراتژی دائمی برای همه دولت ها و سازمان های اطلاعاتی و گروه های سیاسی است.
شاید بتوان گفت قوی ترین تشکیلات در ایران حزب توده و سازمان مجاهدین خلق بوده اند. که هر دوی این تشکیلات پیش از انقلاب با نفوذ ساواک، جعبه سیاه آن ها دستکاری و مخدوش شد!
به طورمثال نفوذساواک درحزب توده توسط مردهزارچهره ای بنام«عباس شهریاری نژاد»،ویا از همه مهم تر، حضورنماینده افسر عالی رتبه ک.گ.ب شوروی سابق درحزب توده،بنام «ولادیمیرکوزیچکین» که خود جاسوس «ام آی ۶»سازمان جاسوسی انگلستان بود! فردی که حزب توده را کن فیکون کرد و البته کمکی هم به کشف کودتای نوژه!؟حال شما خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.
بیست و یکم اردیبهشت نود و نه
محمد شوری( نویسنده و روزنامه نگار)
t.me/shourimohammad

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)