“ارزش زندگی ما بیشتر از سود شماست”

این جمله را کارگران ایتالیائی در بحبوحه ابتلا و مرگ و میر هزارن نفر در روز، بر اثر تهاجم ویروس کرونا و پافشاری دولت به ادامه کار و در فراخوان اعتصاب خود مطرح کردند. برای دولت کارگزار بورژوازی، نجات سرمایه، بازگشت به تولید و در بستر آن خروج سریعتر از رکود، مهمتر از زندگی انسانهائی است که باید سرمایه را نجات دهند .

تمام کوشش دولتهای سرمایه داری بر این امر است که گویا کرونا سبب رکود کنونی گشته است. واقعیت اما این است که کرونا فقط شتاب دهنده بحرانی بود که از همان سال ۲۰۱۹ علائمش را نشان داده بود. اما نخبگان اقتصادی و ژورنالیستهای بورژوازی میخواهند به ما بقبولانند که بحران کنونی بعد از بهبودی بحران جهانی سال ۲۰۰۸ – ۲۰۰۹ دارد اتفاق میافتد. آنها از جمله به کاهش آمار بیکاری در آمریکا و آلمان اشاره میکنند. ولی آگاهانه فراموش میکنند که بگویند این کاهش آمار بیکاری ناشی از افزایش تعداد کارگران با مزد اندک است.

دوسویه این بهبود اقتصادی عبارت از میلیونها کارگری است که برای امرار معاش مجبور به پذیرش چندین شغل با مزد اندک و افزایش سرمایه مالی بورسها و حبابهائی که شکل گرفتند. اکنون در هردوی این کشورها همین کارگران در ابعاد میلیونی هستند که اولین قربانیان هجوم کرونا شدند. فقط در آمریکا تا این لحظه نزدیک به بیست میلیون نفر شغل خود را ازدست داده اند. در آلمان نزدیک به جهار میلیون نفر در مقابل ادارات کار صف کشیدند و بر مبنای یک نظر سنجی هفتاد در صد کارگران در آلمان نگران آینده شغلی و وضعیت مالی خود هستند.

اگر در سال ۲۰۰۸ حباب مسکن، بحران را به جلو راند، این بار کرونا در بستر توقف تولید، بحرانی بس عمیقتر را به سرتا سر جهان مسلط گردانید. کرونا تمام برج و باروهای نظم غارتگرانه سرمایه داری را نشانه گرفته است. اتاق های فکری بورژوازی و بلند گویهایش میگویند این “جنگی” است که به ما تحمیل شده است ، میگویند حتی خطرناکتر از بحران اواخر سالهای بیست قرن گذشته است که از درونش فاشیسم سر بر کشید. ولی همه اینان پرده ساتری براین واقعیت می افکنند که بحران کرونا از دل بحران بزرگتری که همان بحران نظم مسلط سرمایه داری است، بیرون آمده است.کرونا فقط کاتالیزاتوری بود که دور دیگری از بحران را که علائم و نشانه هایش از سال ۲۰۱۹ عیان گشته بود به بیرون پرتاب کرد.

کرونا جوهر ضد انسانی نظم سرمایه داری را آشکارا نشان داد. آنچه که دیده شد این امر بود که آسیب پذیرترین اقشار جامعه قربانیان کرونا شدند. آنانی که به یمن عرق ریزان در کارخانه ها و کارگاهها، در حاشیه شهرها همه روزه آخرین رمق هایشان قربانی سوددهی سرمایه میشود ، همانهائی که پایه ای ترین حقوق انسانی، از امکانات پزشکی، از حق داشتن آب آشامیدنی سالم، از حق داشتن مسکن در خور محروم بودند، این بار هم باید قربانی میشدند. اگر بیکاری و گرسنگی به سراغشان نمی آمد باید در کارخانه و کارگاهها، چرخ تولید را بکار می انداختند تا پایه ای ترین عنصر باز تولید وانباشت سرمایه کمتر آسیب ببیند.

آنچه که دیده شد اینکه یک قرن بعد از ” آنفولانزای اسپانیائی ” که میلیونها قربانی گرفت و در شرایطی که مدرنترین سلاحها برای کشتار انسانها تولید میشوند و هجوم برای تسخیر سایر سیاره ها با شتاب به پیش میرود، باز هم ماسک،دستکش و مواد ضد عفونی کننده، اجناس نایاب برای آنهائی شدند که به یمن به بردگی کشیده شدنشان، سرمایه، چاق وچله میشود.

آنچه که دیده شد اینکه شرایطی بوجود آمد که انتخاب کنند که چه کسی بمیرد و چه کسی زنده بماند. آنچه که دیده شد اینکه، سرمایه در حرکت خود، آخرین نقطه های محیط زیست جانورانی را که حامل ویروسهای ناشناخته هستند آنچنان شخم زد که طبیعت این بار در قامت کرونا انتقامش را گرفت. با این تفاوت، آنان که عامل این ویرانی طبیعت بودند در مکانهای امن جای گرفته بودند.

آنچه که دیده شد این بود که دولتهای بورژوازی که باید از منظر بازار آزاد تنها وظیفه شان تنظیم امور جامعه جهت حرکت بی مانع سرمایه باشد، اکنون مجددا باید وظیفه نجات سرمایه را از مجرای تزریق هزاران میلیارد به عهده بگیرند تا در فرصتی دیگر همین میلیاردها را از حلقوم خلع ید شدگان بیرون بکشند. نام این البته چیزی جز ورشکستگی آن نظامی نیست که سالها در بوق و کرنا دمیدند که ” پایان تاریخ است ” .

اگر این درست است که تمام برج وباروی نظم مسلط کنونی شکاف های عظیم برداشته است، اگر این درست است که تمام تئوریهای حفظ نظم موجود بطور واقعی شکست خورده است، در اینصورت چرا نباید در دنیای پسا کرونا که همه مؤلفه هایش دگرگونه خواهند بود، فرصت بازسازی به نظم ضد انسانی وغارتگرانه داد. یک بار دیگر و بیش از همه دورانها، جهان فریاد تغییر را میکشد. این تغییر تنها فرای نظم موجود و در تقابل با آن میتواند به نفع اکثریت عظیم و میلیاردی ساکنین جهان باشد و اما آن نیروئی که این تغییر را باید سازمان دهد، آن طبقه ای است که در این تغییر چیزی برای از دست دادن ندارد.

همان طبقه ای که در بستر تهاجم کرونا در بخش بزرگی از جهان بی حفاظ به میدان کشتار این ویروس فرستاده شد . این را در میان کارگران میلیونی روز مزد در هند دیدیم، این را در میان کارگران کارگاههای نساجی بنگلادش دیدیم، این را از جمله در میان سی و هشت کارگر مبتلا به کرونا در پتروشیمی ارومیه دیدیم، در میان کارگران روز مزد خبازیها، در میان کارگران بیکار شده ساختمانی، در میان کودکان کار و حتی در میان آنانی که در بیمارستانها شب و روز به مداوای بیماران مبتا پرداختند، دیدیم.

و درست در این شرایط است که طبقه کارگر به روز جهانی رزم و همبستگی خود نزدیک میشود. شاید بورژوازی و دولتمردانش از اینکه امسال طبقه کارگر جهانی، نخواهد توانست در مقیاس میلیونی خیابانها را به تصرف خود درآورد، سپاسگزار کرونا باشند ولی تردیدی نباید داشت که پایان قرنطینه کرونا آغاز جهانی خواهد بود که میدان را برای اعتراض نیروی کار و زحمت، میدان را برای به جلو آمدن بدیل نظم کنونی مهیاتر خواهد ساخت.

نباید گذاشت که در دوران پسا کرونا بورژوازی ودولتهایش یک بار دیگر به بهانه راه انداختن مجدد چرخ تولید، تهاجم خود را این بار وحشیانه تر از دوره پیشا کرونا سازمان دهند و این خود وجهی مهم از و ظایف پیشروان طبقه و کمونیستها است.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)