ساسی‌مانکن چگونه توانسته در میان سلایق و گروه‌های مختلف جامعه مخاطب پیدا کند؟ این مطلب می‌کوشد به زمینه‌های اجتماعی محبوبیت آهنگ‌های ساسی‌مانکن اشاره کند.

انتشار یک آهنگ ریتمیک از خواننده‌ای نام آشنا و لس‌آنجلسی و در امتداد آن جاری شدن سیلی از ویدیوها و دابسمش‌های مربوط به این آهنگ، نقدها و نظرات گوناگونی را در پی داشته است.

احتمالا درست حدس زده‌اید، قرار است درباره‌ آهنگ «دکتر» از «ساسی» سخن بگوییم، اما به دنبال تحلیل و بررسی شعر این آهنگ (اگر آن را شعر بنامیم) نیستیم، بلکه سعی داریم، از دریچه‌ای دیگر به این ماجرا نگاه بیندازیم.

هنگام نوشتن این مقاله، کمتر از ۷۲ ساعت از انتشار «دکتر» می‌گذرد، با این حال نزدیک به ۵ میلیون بار این در اپلیکیشن «رادیو جوان» شنیده شده است و آمارهای نه چندان رسمی‌تر، حاکی از ۱۰ میلیون دانلود از سایت‌های مختلف موسیقی است.

همچنین اگر در شبکه‌ اجتماعی اینستاگرام عضو باشید، احتمالا در همین سه روز بیش از ده کلیپ و دابسمش مرتبط با این آهنگ دیده‌اید. اگر گمان کرده‌اید، یک پدیده‌ خارق‌العاده در حال روی دادن است، قطعا در اشتباه هستید!

اگر نگاهی به آمار آهنگ‌های قبلی این خواننده بیندازیم، متوجه می‌شویم که این اعداد چندان هم عجیب‌وغریب نیست. (منبع: اپلیکیشن رادیو جوان)

حدول

 

لیست بالا، شامل تمامی آهنگ‌های این خواننده نیست و اگر نگاهی دقیق‌تر به کارهای او انداخته شود، مشخص است که غالب کارهای او بیش از ده میلیون بازدید داشته‌اند.

اگر چندان اهل ارقام و عدد بازی نیستید، کافی است به یکی از مهمانی‌ها، مجالس و عروسی‌ها رجوع کنید تا متوجه شوید در هریک از این مراسم‌ها تعداد زیادی از آهنگ‌های پخش‌شده، متعلق به این شخص است.

تا به اینجا از پرمخاطب بودن این خواننده سخن گفتیم. حال به سراغ تفکر دیگری می‌رویم که آهنگ‌های «ساسی» را بی‌محتوا، پوچ و در نهایت بی‌ارزش می‌دانند. این دسته از افراد اساسا مخالف سرسخت این فرد هستند و او را ابدا خواننده یا هنرمند نمی‌دانند و معتقدند در موسیقی او هیچ نکته‌ مثبتی وجود ندارد. نکته‌ جالب ماجرا این است که تعداد افراد دسته‌ دوم نیز اندک نیست و بخش قابل توجهی از جامعه را تشکیل می‌دهد.

در اینجا ما با یک تعارض بزرگ روبه‌رو می‌شویم. از طرفی بخش عظیمی از جامعه آهنگ‌های یک خواننده را گوش می‌دهند، کلیپ و دابمسش می‌سازند و با آن خاطره‌سازی می‌کنند. از سوی دیگر، بخش قابل توجهی نیز این خواننده را به‌طور کلی سرکوب می‌کنند و پخش شدن این آهنگ‌ها را کمتر از اشاعه فحشا نمی‌دانند!

ما در کجای کار قرار داریم؟

واقعیت این است که نزدیک به ۴۵۰ کلمه مقدمه‌چینی کردم تا به این پرسش برسیم. در این مقاله بررسی می‌کنیم که آیا ده‌ها میلیون بار شنیده شدن این آهنگ‌ها پدیده‌ای خطرناک و دلهره‌آور است و از طرفی آیا واقعا این آهنگ‌ها آن‌طور که منتقدین شمشیر را از رو بر آن بسته‌اند، بی‌ارزش هستند؟

پیش از آن که به سراغ این مسئله برویم، نیاز داریم تا کمی بیشتر در ریشه‌های خود فرو رویم. واقعیت این است که اختلاف‌نظر در مورد آهنگ‌های «ساسی» اولین مورد تعارض در جامعه ما نبوده است و به‌یقین آخرین آن نیز نخواهد بود.

ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که یک نوجوان زیر سن قانونی، به‌طور مخفیانه روابط آزاد و گاها جنسی با افرادی از جنس مخالف خود برقرار می‌کند و از نظر او این اتفاق مشکلی ندارد و در همان حال پدر و مادر همان نوجوان که شاید نهایتا ۳۰ سال با او اختلاف سنی داشته باشند، این اتفاق را گناهی کبیره و شوم‌ترین واقعه‌ عالم می‌دانند!

ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که دانش‌آموزانش صبح را در مدرسه با نوای قرآن و دعای فرج آغاز می‌کنند و اگر مناسبتی باشد، احتمالا نوایی از صادق آهنگران یا حاج سعید حدادیان را هم‌خوانی ‌کنند و چند ساعت بعد در راه بازگشت به خانه، هدفون بر گوش آهنگ‌های «زدبازی» یا «تتلو» را گوش می‌دهند.

ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که فاصله‌ میان برون و اَندرون آن به‌مثابه‌ تفاوت زمستان‌های قطب شمال و تابستان‌های بیابان نوادا است.

و …

تمامی این مثال‌ها حاکی از آن است که تعارض جزء جدایی‌ناپذیر زندگی ما از کودکی تا بزرگسالی است و به عبارت بهتر؛ ما با تعارض رشد می‌کنیم!

مشکل کار کجاست؟

یکی از ایرادات اصلی که به آهنگ آخر «ساسی» وارد می‌شود، اروتیک بودن و استفاده از الفاظ جنسی است. البته که هیچ کارشناسی آهنگ‌های اروتیک را تایید نمی‌کند، اما اگر به سراغ موسیقی در کلاس جهانی برویم، متوجه می‌شویم که در پرشنونده‌ترین آهنگ‌ها نیز مکررا چنین الفاظی استفاده می‌شود و از طرفی پخش گسترده‌ آنان نشان از این دارد که بخش عظیمی از تمام رده‌های سنی، حداقل یک بار آن را گوش داده‌اند.

بنابراین اگر شنیده شدن آهنگ‌های «ساسی» را یک معضل فرهنگی بدانیم، می‌توان گفت که با یک مشکل جهانی روبه‌رو هستیم.

تکلیف چیست؟

به جامعه‌ خودمان بازگردیم، یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که اکنون گریبان خانواده‌ها را گرفته است، عدم برقراری ارتباط میان فرزندان و والدین است. اگر گپی با نوجوانان بزنید، اکثرا آنان به این موضوع اشاره می‌کنند؛ که قادر به حرف زدن با خانواده‌ خود نیستند و اکثر صحبت‌های آنان به بحث یا جدل منتهی می‌شود. یکی از بزرگ‌ترین دلایل این پدیده همان تعارض و اختلاف تفکر است که به آن اشاره کردیم.

به‌طور مثال؛ وقتی پدر و مادر شخصی، ارتباط با جنس مخالف را هم‌طراز با یک گناه کبیره می‌بیند، آن شخص نمی‌تواند در این رابطه مشاوره‌ای صحیح بگیرد. چرا که اساسا مشاوره‌ای وجود نخواهد داشت و نظر خانواده درباره‌ این موضوع به‌قدری رادیکال و غیرقابل تغییر است که جای برای هیچ صحبتی باقی نمی‌ماند و درعین‌حال با هر رویکردی که بخواهد، این موضع از پیش تعیین‌شده (در مسائلی که حالت تابو دارند) را کمی تغییر دهد، به سخت‌ترین شکل ممکن برخورد خواهد شد؛ بنابراین آن شخص احتمالا روش «پنهان‌سازی» را می‌گزیند که این رویکرد خود بدترین عواقب را در پی خواهد داشت.

ساسی این وسط چه‌کاره است؟

«ساسی» یا همان «ساسی‌مانکن» بیش از یک دهه است که به‌طور فعال در موسیقی پاپ فعالیت دارد. آهنگ‌های ریتمیک شاد که غالبا شامل مجموعه‌ای از کلمات هم‌قافیه و گاها بی‌ربط است، مشخصه‌ بارز موسیقی اوست. در تمام این سال‌ها او هیچ‌گاه خود را جریان‌ساز و یا متفکر ندانسته و اساسا هیچ‌ ادعایی در زمینه محتوا نداشته است.

تمام هدف او تا به امروز، شاد کردن و رقصاندن مردم بوده است و به‌حق در این کار نیز موفق بوده است. به‌طوری که خودش در توصیف خود می‌گوید؛

«همه میگن ساسی پاشو، همه رو برقصون دادا»

بنابراین ما در اینجا با خواننده‌ای مواجه هستیم که تمام تلاشش صرف شاد کردن مردم می‌شود و کوچک‌ترین ادعایی در زمینه معنا و مفهوم ندارد، که اگر داشت، منتقدان او را به میخ می‌کشیدند.

حال برحسب اتفاق یا شانس «ساسی» توانسته راهش را به مهمانی‌های خانوادگی و عروسی‌ها باز کند، جایی که غالب شنوندگان مخاطبان او نیستند و شاید حتی در میان آنان افرادی حضور داشته باشند که علاقه‌مند به موسیقی سنتی و امثال شجریان‌ها و ناظری‌ها هستند، یعنی موسیقی که خود را دقیقا نقطه مقابل موسیقی پاپ تعریف می‌کند.

اما همین افراد نیز شاید بدشان نیاید، برای سرخوش شدن چند دقیقه‌ای «آقامون جنتلمنه» را همخوانی کنند.

از طرفی محتوای غالب آهنگ‌های «ساسی» درباره‌ مسائل امروزی مانند روابط میان دختر و پسر، مهمانی‌های مختلط و… است، یعنی همان نقاطی که گره کور ارتباط والدین و فرزندان است.

به‌طور کلی جامعه‌ محافظه‌کار ایران چندان علاقه‌ای ندارد تا علنی درباره‌ مسائلی نظیر روابط با جنس مخالف و مباحثی از این جنس آشکارا صحبت کند. عده‌ای از کارشناسان یکی از دلایل اصلی مشکلات میان فرزندان و والدین را همین موضوع می‌دانند.

حال از نظر من، پخش گسترده‌ آهنگ‌هایی از جنس اشعار «ساسی» و شنیده شدن آن توسط اکثریت جامعه، می‌تواند جرقه‌ای برای شکستن قبح و زشتی این مسائل باشد تا بتوان بستری را فراهم کرد که عده‌ای متخصص و صاحب علم در زمینه‌ خانواده به تشریح و توضیح مباحث بپردازند و درعین‌حال افراد بیشتری به آنان مراجعه کند.

گرچه بدیهی است که برای بسترسازی در این زمینه می‌بایست به سراغ روش بهتری می‌رفتیم و توسل به آهنگ‌های شیش‌و‌هشتی چندان جالب به نظر نمی‌رسد، اما اکنون که بسترسازی مناسب صورت نگرفته است، می‌توان از چنین روزنه‌هایی نهایت استفاده را نمود تا جامعه به سمت آموزش اصولی و درست هدایت شود.

البته که چنین تغییراتی هیچ‌گاه به‌سرعت اتفاق نمی‌افتد.

در آخر لازم به ذکر است که نه «ساسی» و نه احتمالا هیچ‌کدام از خوانندگان امروز صلاحیت و سواد لازم را برای ارائه‌ آموزش و پیشنهاد دادن راهکار تربیتی ندارند؛ اما همین رقصیدن‌ها، همین هم‌خوانی‌ها و همین کنار هم بودن‌ها می‌تواند، روزنه‌ای برای ایجاد تغییرات باشد. چرا که اگر همین اتفاقات به‌ظاهر کوچک هم نباشد و جامعه حالت محافظه‌کارانه خود را حفظ کند، حرف متخصصان شنیده نخواهد شد و اساسا کسی به آنان مراجعه نخواهد کرد.

 

پ.ن: در هنگام نوشتن این یادداشت، مدام داستان اظهارنظر دکتر اباذری درباره‌ مرتضی پاشایی (آن‌هم درست پس از فوتش) به یادم می‌آمد. من نیز در واکنش به آن اظهارنظرها  نقد نسبتا تندی درباره‌ حرف‌های آقای اباذری نوشتم که در مجله‌ کتاب هفته منتشر شد. گرچه بعد از چندین سال، نظرات آقای اباذری را بهتر متوجه می‌شوم، اما همچنان معتقدم، عده‌ای از هنرمندان می‌بایست «خاص» بمانند و اقبال اکثریت مردم به آن‌ها لزوما پدیده‌ مثبتی نیست. به‌طور مثال، اگر شخصی مانند کیهان کلهر یا حسین علیزاده  نظر اقبال عمومی را در موسیقی خود لحاظ کنند، آیا نتیجه‌ کار چیزی به جز ابتذال این هنرمندان خواهد بود؟

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)