واگیر جهانی کرونا هزار و یک حرف و سخن در میان آورده که بیشتر آنها از حوزۀ بهداشت و بهداری صرف، بسیار فراتر میرود.
در این میان عده ای معتقدند که ورود بیماری به ایران و سخنان ناسنجیده و گاه یاوۀ حکومتیان، باعث خواهد شد که دین در رویارویی با علم عقب بنشیند و اعتبار رژیم اسلامی مخدوش و شاید خودش منهدم گردد! کمابیش این خیال که ویروس بیاید و جور ملت ایران را در براندازی رژیم بکشد! بعد از ترامپ شده نوبت این!
میتوان از این فرصت برای یادآوری دو نکته استفاده کرد.
اول اینکه مبارزۀ دین و علم یا به عبارت دقیقتر، مقاومت دین در برابر علم، چند قرن است که به نفع علم خاتمه یافته است. حاصل کار این شده که مذهب و اصحابش بفهمند که بهتر است در کار گفتار علمی دخالت و بخصوص با آن مقابله نکنند، چون از پسش برنمیایند. برایشان روشن شده که حوزۀ کاریشان از اهل علم جداست، ولی در عین حال به همان روشنی معلوم گشته که علم هم نمیتواند در حوزۀ مذهب دخالت کند و هستۀ اعتقادی آنرا به چالش بکشد. علم میتواند حق خود را بگیرد، ولی دین باید آنچه را غصب کرده تسلیم کند، نه همۀ دارائیش را. مرزبندی لازم بوده و انجام گشته. این برد یک بار واقع شده و به رغم اعمال مسخره نظیر آتش زدن کتب مرجع طبی و از این قبیل، در ایران هم همان اندازه اعتبار دارد که در دیگر نقاط جهان. مراکز علمی در ایران فراوان است و با قوت هم کار میکند. برای علوم خالص مزاحمتی نیست، فضولی اصلی در کار علوم انسانی میشود. به هر حال در جمع لزومی دیده نمیشود ایرانیان دوچرخه را دوباره اختراع کنند.
آنچه که ما گرفتارش هستیم، مرزبندی بین دین و سیاست است که اگر هم تکلیفش در کشور های دیگر روشن شده باشد، در ایران نشده و باید بشود. به عبارت ساده، مشکل ما مشکل سیاسی است، نه علمی، و باید به طریق سیاسی حل بشود، نه با تدابیر بهداشتی و با دوای ضد ویروس. طرف دیگر دعوا، در هر دو مورد یکیست، ولی موضوع فرق دارد.
و اما نکتۀ دوم. ولی اگر به کل دنیا بنگریم، میبینیم که واکنشهای غیر عقلانی که تازه فقط بخشی از آنها مذهبی است، کم دیده نمیشود و به هیچوجه نیز به کشور های جهان سوم محدود نمیگردد. البته این سخنان پذیرفتنی نیست و این افکار هم غیر قابل قبول است، ولی رواج ناگهانیشان بی دلیل نیست. ممکن است برخی بگویند که اینها برخاسته از ناامیدی از علم است برای حل مشکل کرونا. حرف دقیق نیست. علم شکست نخورده چون بیماری را شناخته و به دقت هم شناخته. اگر عجزی باشد، عجز تکنیک است، آنجاییست که علم هنوز نتوانسته درمانی برای این ویروس عرضه نماید. عموم مردم اعتبار علم را به وجه نظری آن نمیسنجند، با کارآیی تکنیکی، یعنی عملیش اندازه میگیرند. افزایش اعتبار علم در افکار عمومی، به همین شکل صورت میپذیرد.
در جایی که این کارآیی موجود نباشد، عامۀ مردم آمادگی کامل دارند تا به هر چیزی ـ دقیقاً هر چیزی ـ چنگ بزنند، بخصوص وقتی که پای جان در میان باشد. اینجا میدان جولان ترسها و الگو های فکریست که حتی از خود دین هم قدیمیتر است و انواع ادیان محل بیان آنها و عرضۀ پاسخ بدانها بوده و هنوز هم هست ـ صندوقخانۀ ذهن بشریت که حتی روشن کردن زمان شکل گیریش هم آسان نیست. ممکن است مال دورانی باشد که این جانور هنوز دوپا هم نشده بوده…
رویکرد ما نسبت به این قبیل موارد یکسان نیست. اگر کسی برای درمان سرماخوردگی، دنبال دعا خواندن برود، به ریشش میخندیم، اما اگر خویشاوند بیماری را که از همه جا جواب شده، به اماکن زیارتی ببرد، در حقش با شفقت نظر میکنیم. ولی در اینجا مرز روشنی برای مدارا هست: جایی که این رفتار دیگران را در معرض خطر قرار بدهد، نه میپذیریم و نه میبخشیم
۱۰ مارس ۲۰۲۰، ۲۰ اسفند ۱۳۹۸.
این مقاله برای سایت نوشته شده و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است
www.iranliberal.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.