اخیراً در برخی از نوشتههای بزرگواران و روشنفکران عزیز ملاحظه کردم طعنی حوالت مردم بیپناه در باب رفتارهای نادرست برخی در مواجهه با ویروس کرونا شده است، و البته به گمانم این امر بسیار مبارک و میمونی است. چنین دریافتی خیلی قدیم نیست زیرا ایده اصلی روشنفکری در ایران به گونهای با پوپولیزم گره خورده بود و این البته میراث نامبارک جنبش چپ در ایران بود. راستش در یکی از نوشتههای قبلی در باب به تحلیل رفتن هویت ملی که خود محصول جراحی طبقه متوسط در ایران است سخن گفتم -احتمالا تحت عنوان شیزوفرنی و مسئله کرونا- و مرا عادت به گفتن بر سبیل اطناب نیست. اما اینجا به نکته دیگری از فروعات همین ایده میپردازم.
مانند بسیاری دیگر از افراد بر این باورم که مردم، آگاهی است و کیفیت بنیادین آگاهی، آزادی است و آزادی اجتماعی منزلت مردمان است مشروط به خودآگاهی آنان. در شرایط روانگسیختگی ملی که یک ملت خود را به عنوان هویتی واحد درک نمیکند و خود را به عنوان روحی متحقق در زمان خاص بازنمیشناسد، آزادی اجتماعی منزلتی نیست. اما نکته اصلی که معمولاً از دید برخی از بزرگواران روشنفکر پنهان میماند این است که مردمان بسیاری از کشورها به شمول غالب مرمان ایران اصلاً خواستار چیزی به عنوان «آزادی اجتماعی» یا «منزلت اجتماعی» نیستند زیرا منزلت اجتماعی از برای مردمان آزاد است نه بردگان و اکنون ایرانیان بردگانند، ما بردگانیم و به بردگی خود شادمان. به ویژه در سالهای اخیر صدای مردم ایران بلند بلند به گوش من اینگونه میرسد که ما خواستار بردگی هستیم و حقیقتاً این صدا در گوش من بلند است. آیا در سالهای دهه ۶۰ و ۷۰ هم اینگونه بود؟ نه، به باورم مردمان آنزمان لیاقت بیشتری برای آزاد زیستن داشتند تا مردمان کنونی. این بسیار طبیعی است که در سالهای اخیر همه سقوط کرده باشیم و شرافت آزاد بودن را وانهاده باشیم به این دلیل ساده که دچار روانگسیختگی ملی شدیم. به چیزی به عنوان شرافت ذاتی آدمیان باور ندارم، آدمیان فرآورده خود هستند و نه دارای کیفیت یا حقیقتی در ساحت فراآگاهی. به این ترتیب آزادی اجتماعی متاخر بر مفهوم قرارداد اجتماعی است که در آن مردمان همزمان خود را به عنوان موضوع قرارداد (به تعبیر مناسبتر، اراده خود را به عنوان موضوع قرارداد) و طرفین قرارداد، بازمیشناسند و فقط از طریق این بازشناسی همگانی است که اراده آنها متحقق میشود و این تحقق، شرط ضروردست یافتن به این آگاهی است که آنها مرمانی واجد اراده آزاد هستند. از نتایج فرعی بحث حاضر این است که تلاش برای ساخت دوباره ملیت (آنچنان که قبلاً در ایران تجربه کردیم) مقدم بر تلاش برای برقراری آزادی سیاسی است. بقیه مطالب میماند برای بعد.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.