تکدی گری گره گاه چندین معضل اجتماعی/مهوش شفیعی

 

مشکلات و مسائل گوناگون از بدو تمدن تاکنون گریبان گیر جامعه بشری بوده است و در پی آن همواره به دلایل مختلفی افراد زیادی درتنگنا و در موقعیت های نامطلوب می زیسته اند. تکدی گری هم، یکی از عوارض اجتماع انسانی بوده است که شاید در ظاهر مخاطرات چندانی نداشته باشد، اما تداوم، ریشه دواندن و عادی سازی این معضل در جوامع کنونی باعث شده است، تلاش چندانی برای چاره جویی صورت نگیرد.
شاید این طور به نظر برسد که این یک حرکت فردی و شخصی است و در واقع ربطی به ما ندارد ولی باید به این نکته اشاره کرد که در زیست اجتماعی، انتخاب شیوه زندگی توسط هر فرد به طور ضمنی در زندگی دیگران موثر است و همه ما در سرنوشت یکدیگر دخیل هستیم.
به طور کلی تکدی گری بار منفی روانی، به جامعه و افراد آن تحمیل می کند. مطالعات و بررسی های زیادی پیرو این موضوع و نقش فاکتورهای فرهنگی، نبود مسکن، جایگاه اقتصادی نامناسب، ناکامی های اجتماعی و … صورت گرفته که عده ای تاثیرات این عوامل را برتکدی گردی پذیرفتن و عده ای دیگری خیر. اما شرایط فردی چیزی جز نتیجه شرایط محیطی و اثرات اجتماعی نیست و این موجب تشدید پتانسیل های جرم زا و گرایش های انحرافی در نزد افراد می شود. که هدف از این بررسی ها ویژگی های اجتماعی نزدیک به هم و تا حدی مشترک متکدیان است و ادامه ای که به نگرش کمک کنندگان به این افراد، باز می گردد. در صورتی که تکدی گری بزه محسوب می شود و باید با آن برخورد شود اما اصرار آن ها بر این جرم، باعث شده که نهاد های مسئول از ادامه رسیدگی به وضعیت آن ها صرف نظر کنند و در مقابل مقاومت متکدیان توان مقابله نداشته باشند و مسئله لاینحل بماند.
یک فعال حقوق بشر در خصوص تکدی گری در ایران می گوید، تگدی گری در ایران به دو شکل متفاوت بروز پیدا کرده است. گروه اول، که گرفتار گروه های مافیایی می شوند و در مقابل گروه دوم که، تنها به دلیل نیاز به تکدی گری روی می آورند.
پایگاه اطلاع رسانی حوزه در خصوص تکدی گری در گزارشی مربوط به سال ۱۳۷۵ آورده است که بررسی آماری این پدیده طبق آمارهای پراکنده سازمان های ذی ربط و مراجع ذی صلاح نشان می دهد که اکثریت قریب به اتفاق متکدیان در سنین بین ۳۱ الی ۴۰ سالگی قرار دارند. برای نمونه از بین ۲۴۴ گدایی که مورد پرسش قرار گرفته اند ۶۲ نفرشان بین سنین ۳۱ الی ۴۰ سالگی قرار داشتنه اند. همچنین از بین ۱۳۰ نفر متکدی دستگیر شده، ۲۵ نفر آن ها نیز ۷ سال، ۱۶ درصد آنها بین ۲۰ – ۳۰، ۴۶ درصد بالای ۶۰ سال و بقیه بین گروه سنی ۲۰ – ۶۰ در نوسان بوده است. اما آیا از آن سال تاکنون این میانگین و آمار پابرجا مانده است؟ مسلما خیر. متاسفانه امروزه سن تکدی گری بسیار پایین آمده و نوع اجباری آن درصد بالایی از کودکان خیابان را شامل می شود، که عمق فاجعه این آسیب اجتماعی را بسیار شدید و نگران کننده کرده است. شاید در گذشته متکدیان معتادان بزرگسال، بیوه زنان صاحب فرزند و بی درآمد یا بیکارانی بودند که سود آن را به از دست دادن جایگاه اجتماعی شان ترجیح می دادند (البته کهن سال ها و معلولان نیز به صورت چشمگیر در این عرضه همواره حضور داشته اند)، اما امروزه این اقشار جای خود را به کودکان داده اند که آن هم اکثر اوقات به اجبار و برای دیگران به این بزه اجتماعی می پردازند.
در خصوص پرداختن به علل گرایش به تکدی گری می توان از نظریات روانشناسان و جامعه شناسان بهره برد. فروید عوامل روانی و فردی را دلیل بروز رفتارهای آدمی و از جمله رفتارهای انحرافی و کجروانه می داند. با توجه به نظریه وی، رفتار انحرافی زمانی اتفاق می افتد که بین “من” و “ابر من” عدم توازن بر قرار باشد. از نظر فروید “ابر من” شامل ارزش های اخلاقی و “من” نیز دنیای فعال و نظارت پذیر فرد است. زمانی که “من” در برابر”ابر من” ضعیف و منفعل قرار می گیرد، “ابر من” نمی تواند فرد را ارشاد کند به همین دلیل کج روی رخ می دهد. در این راستا و با شرحی صریح تر آنومی مرتن بروز این پدیده، ناظر به ناسازگاری بین اهداف فرهنگی و وسایل نهادی شده و مقبول برای دست یابی به آن اهداف است. بدین ترتیب که برخی از افراد طبقه پایین جامعه که خود را برای رسیدن به اهداف مورد نظر مسدود می بینند احتمال دارد برای رسیدن به اهداف مورد نظر به روش های ناهنجار و انحرافی متوسل شود.
به باور بسیاری از متخصصین جامعه شناسی و مدیریت شهری، تکدی گری از عوامل مهم آسیب رسانی به چهره فیزیکی و ساحت اجتماعی، امنیت و سلامت شهرها است. تاسف آور است که در بیشتر موارد، افرادی وارد این عرصه می شوند که اجباری در کار باشد مثلا پیشاپیش دچار معضل خانمان سوز اعتیاد می شوند که خود نه صرفا یک امر مخرب فردی بلکه یک آسیب اجتماعی تمام عیار است و سپس برای تامین هزینه بالای اعتیاد به تکدی گری روی می آورند و یا در خصوص کودکان متکدی، اجبار می تواند از جانب والدین معتاد و گروه های مافیایی باشد که آن ها را به اجبار به تکدی گری می فرستند و ماحصل آن را تصاحب می کنند. در واقع متکدیان به چند دسته تقسیم می شوند؛ تکدی گری کودکان، معتادان و تکدی گری هدایت شده توسط باندهای مافیایی که خود مصداق بارز بهره کشی و استثمار در جامعه است، تکدی گری افراد سالمند که به علت نداشتن توان کار و نبود سرپرست برای رسیدگی به آن ها مجبور به این فعالیت منفی اجتماعی می شوند، و در نهایت تکدی گری افراد داری معلولیت جسمی که واضح است این دسته نیز طبق گزارش ها بهره چندانی از خدمات اجتماعی نمی برند در حالی که جامعه و دولت موظف به جمایت از آن هاست.
نکته بد ماجرا از این قرار است که مافیا دامنه حرکت گسترده تر و بی رحمتری دارد چرا که بیشتر مواقع بازی در دست مافیاست و به شکل غیر قابل قبولی از افراد اسیر دست این مافیاها، عمدتا کودکان هستند و علاوه بر اجبار در تکدی گری و غارت ماحصل از آن، مورد دیگر سوءاستفاده ها قرار می گیرند، متاسفانه اکثر این کودکان خانواده دارند و فاجعه این است که در ازای مبالغی در اختیار این باندها قرار می گیرند. آسیب دیدن این خانواده ها از دیگر معضلات اجتماعی چون فقر و اعتیاد، نقش به سزایی در تداوم اسارت این کودکان دارد.
با این که واکنش بسیاری از نهادها و فعالین در قبال پدیده تکدی گری، صرفا زیر سوال بردن دولت و حاکمیت است، اما این که بسیاری از متکدیان، گدایی را به کار کردن ترجیح می دهند، هنوز پرسشی قابل طرح است. متکدیان پنهان و آشکار چه کسانی هستند؟ از متکدیان پنهان می توان به آن دسته از افراد اشاره کرد که در جایی مخصوص خودشان در حال فال گیری و دعانویسی هستند و از این طریق مردم را اصطلاحا سرکیسه می کنند و از آن ها طلب پول می کنند ( عده ای آن را کلاهبرداری و عده ای گدایی می نامند). و متکدی آشکار کسی است که سعی می کند ترحم مردم را به خود جلب کند و از آن ها تقاضای پول کند و به مرور زمان همین ها در این کار حرفه ای می شوند و به آموزش متکدیان دیگر روی می آورند! همین متکدیان برای خود قلمرو تعیین می کنند و حق گدای دیگری نیست که وارد قلمرو آن ها شود. تا چه اندازه کمک کردن مردم به متکدیان می تواند باعث افزایش گدایان باشد، هنوز مشخص نشده است. شاید دلیل این کمک ها بی اعتمادی مردم نسبت به سازمان هایی است که مسئولیت سامان دهی افراد نیازمند را دارند و به همین خاطر مستقل عمل می کنند و به افراد نیارمند به صورت مستقیم و غیر مستقیم کمک می کنند و این که چقدر این کمک ها در خیابان و در جیب متکدیان می رود نیازمند بررسی دقیقتر است.
هر ساله آمار متفاوتی از متکدیان و میزان درآمد آن ها منتشر می شود اما طبق آمار منابع های مختلف اعم از بهزیستی ها، شهرداری ها و اداره کل امور اجتماعی، میانگین درآمد متکدیان از جمله کودکان، ماهیانه بین یک و نیم تا دو میلیون تومان است. گرچه هنوز از میانگین درآمد بزرگسالان متکدی، هنوز آمار دقیقی در دست نیست. در سال ۱۳۷۸ شورای عالی اداری، آیین نامه سامان دهی متکدیان را تصویب کرد که طبق این آیین نامه، فرماندار هر شهرستان به عنوان رئیس و شهرداری نیز معاونت اجرایی را باید بر عهده داشته باشد. سال ۱۳۹۳، هفتادمین جلسه شورای اجتماعی کشور مصوبه ای را به رسمیت شناخت که طبق آن سازمانی تحت عنوان “مجتمع فوریت های خدمات اجتماعی” کار خود را آغاز کرد که آیین نامه سامان دهی متکدیان و کودکان کار و خیابان، یکی از اسناد بالادستی آن به شمار می رفت.
شاید بهتر باشد سازمان هایی چون شهرداری ها که قابلیت بیشتری در اشتغال زایی دارند، برای جمع آوری متکدیان، برنامه ریزی درست داشته باشند، مثلا این امکان فراهم شود که تعدادی از آن ها به علت بیکاری و نیاز به تکدی گری روی آورده اند، برای ارایه خدمات شهری به کار گیرند. اما مشکل از کجاست که با وجود بزه بودن این پدیده، هنوز شاهد رشد متکدیان درسطح بیشتر کلان شهره هستیم؟ در متروها، کنار پارک ها، پشت چراغ قرمزها و دیگر مکان های عمومی. امروزه بیشتر متکدیان، کودکان کم سن و سال هستند و زنانی که در گذشته ای نه چندان دور کمتر به چشم می خوردند و در حال حاضر در خدمت باندها و گروه های سازمان یافته هستند. از طرفی این امر باعث شده که تفاوت بین متکدیان نیازمند و غیر نیازمند در واقعیت سخت و غیرممکن شود. در نهایت مسئله تکدی گری به عنوان یک معضل اجتماعی، نتیجه معضلات اجتماعی دیگری می تواند باشد که همین امر می تواند چاره شدن آن را منوط به دیگر امور و مستلزم تغییرات بنیادی در سیاست ورزی سازمان ها و نهادهای ذی ربط باشد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)