برای سحر و سپیده و اسمعیل

 

سحر که سپیده بر تاریکی شب زد

درید پرده بولهوسان  شب پرست

کنون زنان ایران جامه درند

نه در قفای حسین ، که در رثای سحر

سیاوش ار گذشت زآتش کین

سحر گرفتارآتش دوزخیان روی زمین

شراره آتش فشان آزادی

بسوخت سحر و سپیده بر قلیان زد

اگر ابراهیم نکشت اسمعیل خویش

کنون نگر که اسمعیل دربند دوزخیان روی زمین

هزار بوسه عشق  و هزار انگبین لعل

برون زند ازگلوی  اسمعیل

سحر سپیده شود و سارای زمانه

جوانه زند بر شراره های خشم بابک و مزدک روزگار خویش

حیا کنید بی شرمان تابوت پرست

کنون جوانه های گل زند بریادگاران عشق

فسون کنند زنان و مردان استوار ما

که ورد پایداری شان ، بیدارکند  خفته گان ما

دگر بس است عزای بیگانگان جاهل پسند

کنون برکنید رخت سیاه خویش

برتن کنید هزار جامه سرخ و آبی

و بپا کنید پرچم های رنگین خویش

سیاهی و شب ندای وارثان جهل

سپیده وسحر ، بتابند ریسمان اسمعیل خویش

 

امید شاهین

هجدهم شهریور ۱۳۹۸

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)