در واقع، همۀ جار و جنجالها دربارۀ آنچه ترامپ می تواند انجام دهد یا ندهد، و به همین گونه « قتل رهبر دولت اسلامی ابوبکر البغدادی» به کاخ سفید اجازه داد که با خیال راحت و بی آنکه جای شگفتی داشته باشد هدف اصلی سیاست خارجی اش را پی گیری کند که همانا تخریب ایران است.

مرکز پژوهش‌های جهانی سازی، ۴ نوامبر ۲۰۱۹

 

فیلیپ جیرالدی (متولد ۱۹۴۶) کارشناس سابق ضد تروریست و افصر اطلاعات مرکزی ایالات متحدۀ آمریکا ( سی آی ای). او مجری و مفسر تلویزیون و مدیر اجرائی شورای منافع ملی است. نگارش مقالات تحریک کننده دربارۀ هولوکلست موجب شده که او را به ضد یهود متهم کنند.

 

 

طنز خاصی در آرزومندی رئیس جمهور دونالد ترامپ وجود دارد که او غالباً برای بیرون آمدن از جنگهای بی پایان که وجه مشخصۀ «جنگ جهانی علیه تروریسم» است مطرح می‌کند. البته می‌دانیم که «جنگ جهانی علیه تروریسم» را جرج والتر بوش درسال ۲۰۰۱ به راه انداخت. مسئله این است که ترامپ این آرزومندیها را وقتی که خودش را برای انتخابات معرفی کرده بود و به همین گونه نه چندان دورتر از هفتۀ پیش مطرح کرده است، البته بی آنکه کاری برای تغییر وضعیت انجام داده باشد. در واقع بیرون آمدن از سوریه که به موضوع طبل بزرگ رسانه‌ها تبدیل شد، متعاقباً روشن شد که چیزی نیوده است بجز یک جابجائی نیروهای نظامی حاضر در صحنه، سربازان مرز شمال کشور را به هدف موضع گیری جدید ترک کردند و به کنترل مناطق نفتی جنوب شرقی کشور ادامه دادند. در واقع تعداد سربازان ایالات متحدۀ آمریکا در سوریه شاید با انتقال یگانهای زرهی در پایگاه‌هایشان در عراق افزایش یافته باشد.

تغییر وضعیت به مثابه خصوصیت ویژۀ ترامپ در مورد سوریه شاید به دلیل فشار کنگره و رسانه‌ها بوده که با اظهار تأسف خروج نظامیان آمریکائی را اشتباه بزرگی دانستند. ولی اگر چنین امری واقعیت داشته باشد، تأیید ناآگاهی اسفناک آمریکائی‌ها در پوتوماک Potomac و پرستیتود presstitude که حاکی از ضعف دید دو حزب است. در واقع چسبیدن به چاه‌های نفت سوریه هیچ مفهومی ندارد، همان گونه که جنگ در شمال به هیچ کاری نیامد. تولید نفت برای مخارج اشغال کافی نیست، حتا اگر نفت دزدی و فروش آن با موفقیت همراه بوده باشد، هیچ اطمینانی وجود ندارد زیرا بقیۀ جهان بجز اسرائیل آن را متعلق به سوریه می‌دانند.

و برای کسب اطمینان، اهالی کنگره همه چیز را دربارۀ برندگان و بازندگان می‌دانند. رسانه‌های بزرگ انباشته از حرفهای پوچ است به ویژه نظریاتی که بر اساس آن روسیه، ایران و سوریه جملگی به دلیل خروج نیروهای آمریکائی برنده‌اند، در حالی که ارتقاء دموکراسی نئولیبرال در خاور میانه دچار شکست شده و اکنون اسرائیل در تهدید قرار گرفته است. و البته ایالات متحدۀ آمریکا بی شرمانه به یکی دیگر از هم پیمانانش یعنی کردها خیانت کرد و اعتبار خود را در تمام جهان از دست داد.

هیچکس، البته، گفته‌های گروه طرفداران مداخله را بررسی نکرد. شیوه‌ای که روسیه از دولت مشتری حمایت می‌کند که چنین کاری برایش ممکن نیست، یا ایران با حفظ حضور دائمی فرامرزی از سوی اسرائیل بمباران می‌شود، به هیچ وجه روشن نیست. رئیس جمهور بشار اسد به سهم خود از عهدۀ به روی پا گذاشتن کشورش بر نیامده و در وضعیت خوبی نیست. در این مدت، کردها گلیمشان را با توافق با سوریه و ترکیه از آب بیرون خواهند کشید و روسیه ضامن قراردادها خواهد بود.

دلایل حفظ حضور نظامی ایالات متحده در سوریه جملگی مربوط به اسرائیل است که مدتهای مدید از تجزیۀ این کشور به اجزاء تشکیل دهنده‌اش پشتیبانی کرد و در عین حال در پی تضعیف سوریه به مثابه رقیب خود بود تا دولت یهودی بتواند باز هم بیشتر سرزمینهایش را بدزدد، احتمالاً برای ضمیمه کردن مناطق کم جمعیت و نفت خیز. اسرائیل در عین حال خواهان حضور قدرتمند نظامی ایالات متحده در سوریه است تا از ایران برای ایجاد پایگاه تهاجمی در آن سوی مرز جلوگیری کند، یعنی چشم اندازی که احتمال کمی برای آن وجود دارد، ولی در کنگرۀ ایالات متحده انعکاس داشته است. در واقع، بازدارندگی ایران علتی ست که غالباً از سوی واشنگتن و تل آویو برای توجیه مداخلۀ ایالات متحده در سوریه مطرح می‌کنند، یعنی در جائی که انگیزۀ واقعی دیگری وجود ندارد بجز خواست ظاهراً جنون آمیز سرنگونی رئیس جمهور بشار اسد[۱].

در واقع، همۀ جار و جنجالها دربارۀ آنچه ترامپ می‌تواند انجام دهد یا ندهد، و به همین گونه «قتل رهبر دولت اسلامی ابوبکر البغدادی» به کاخ سفید اجازه داد که با خیال راحت و بی آنکه جای شگفتی داشته باشد هدف اصلی سیاست خارجی‌اش را پی گیری کند که همانا تخریب ایران است. ۲۸ اکتبر، وزیر خزانه داری استیون منوچین در اسرائیل بود، البته، در آنجا طی یک مصاحبۀ مطبوعاتی با نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو اعلام کرد که ایالات متحده فشار اقتصادی روی ایران را [به بهانۀ] برنامۀ هسته‌ای افزایش خواهد داد، و گفت:

«ما اردوی فشار حداکثر برای مجازات‌ها را به اجرا گذاشتیم، این مجازات‌ها امور مالی را قطع می‌کند. ما تشدید هر چه بیشتر مجازاتها را ادامه خواهیم داد…» به سوی نتانیاهو نگاه می‌کند و می‌گوید: «من از صرف نهار خیلی سازنده با تیم خودمان باز می‌گردم. نظریات متعدد و خیلی مشخص برای ما مطرح کردند که ما به آن ادامه خواهیم داد.» نتانیاهو چنین پاسخ گفت: «در نتیجه من می‌خواهم از شما برای کاری که انجام داده‌اید سپاسگذاری کنم، و استیو من شما را تشویق می‌کنم که بیشتر و باز هم بیشتر به این کارها ادامه دهید».

منوچین سگ پر سر و صدا (Mnuchin the Poodle) که بنظر می‌رسد که نمی‌داند که ایران برنامۀ سلاح هسته‌ای ندارد، به اخرین سری مجازاتهائی اشاره می‌کند که سه روز پیش از سوی واشنگتن اعلام شد و هدفش به روشنی جلوگیری از ایران در استفاده از نظام بین المللی بانکی برای داد و ستدهایش بود. برای دستیابی به چنین هدفی، دولت ترامپ در پی حذف ایران از نظام مالی جهانی اعلام کرد که این کشور «یکی از مناطق پول شوئی دست اول است»

گزینش جدید که به گزینشهای مشابه در دفتر کنترل سرمایه‌های خارجی (OFAC) برای بانک مرکزی ایران اضافه شده می‌خواهد که بانکهای ایالات متحده «کوشش خردمندانۀ ویژه» دربارۀ حسابهای نگهداری شده در بانکهای خارجی به کار ببندد در صورتی که این بانکهای خارجی خودشان برای مؤسسات مالی ایرانی حساب باز کرده باشند. زنجیرۀ مجازاتهای ثانوی به این معناست که در عمل، بانکهای ایالات متحده روی همکاران خارجی خودشان فشار می‌آورند که حسابهائی را که به نام بانکهای ایرانی باز کرده‌اند مسدود کنند در غیر این صورت خطر مجازات تهدیدشان خواهد کرد. ایران بیش از پیش از نظام مالی جهانی منزوی خواهد شد، زیرا چند بانک ایرانی باقی مانده برای داشتن حساب بانکی در خارج به مشکل برخورد خواهند کرد.

هدف گرفتن ایران از سوی خزانه داری به مثابه منطقۀ اصلی در زمینۀ پولشوئی برای اندک بانکهای ایرانی که در سطح بین المللی حسابهای محدود بانکی دارند، و داد و ستد تا اینجا برایشان ممکن بوده، از این پس ناممکن خواهد شد. انسداد حسابهائی که مستقیماً به نام ایرانیان باز شده یا از طریق میانجی گری بانکهای دیگر، به این معنا خواهد بود که وارد کنندگان ایرنی در وضعیتی نخواهند بود که بتوانند داروها و مواد غذائی را که به کشور وارد می‌کردند بپردازند، یعنی محصولاتی که بشردوستانه تلقی می‌شود و معمولاً از مجازاتها معاف است.

مقررات جدید دفتر کنترل سرمایه‌های خارجی (OFAC) چارچوبی را برای بانکها در نظر گرفته که به تنها اجازه می‌دهد حساب ایرانیان را حفظ کنند ولی با گزارش ماهانۀ کلی، یعنی کاغذبازی و روندهای دیگر که عمداً گران تمام می‌شود و احتملاً بانکهای بین المللی برایشان به صرفه نیست و به ندرت خودشان را با چنین مفرراتی تطبیق خواهند داد.

پیشنهاد طرح همآهنگ به هدف تشدید دائمی مجازات مردم ایران چهارشنبۀ گذشته هنگامی که دولت ترامپ به ۶ کشور خلیج فارس پیوست مطرح گردید تا دو دوجین شرکت، بانک و افراد دیگری که در پشتیبانی ایران از حزب الله شرکت داشته‌اند و دیگر گروه هائی که از سوی وزارت امور خارجۀ آمریکا تروریست تلقی شده را به مجازت محکوم کنند. در بیانیه، وزارت خزانه داری اعلام کرد که این مجازاتها عبارتند از «مهمترین گزینشهای ضمیمه شده تا امروز» از سوی Terrorist Financing Targeting Center (TFTC) که بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی، امارات متحدۀ عربی و ایالات متحدۀ آمریکا را در بر می‌گیرد. به گفتۀ او، چندین شرکت تحریم شده تأمین مالی شبکۀ پاسداران انقلاب اسلامی ایرانی را به عهده داشته‌اند که ایالات متحدۀ آمریکا امسال آنها را سازمان تروریستی اعلام کرد.

وزیر خزانه داری منوچین هنگام دور بازدیدهایش از خاور میانه به این موضوع اشاره داشت که «این حرکت موضع گیری متحد کشورهای خلیج (فارس) را نشان می‌دهد و ایالات متحده بر این باور است که ایران اجازه نخواهد داشت که فعالیتهای مخرب خود را در منطقه تشدید کند.»

اشتباه نکنید، ایالات متحده در حال هدایت جنگ اقتصادی علیه ایران است و به شکل انکار ناپذیری می‌خواهد مردم ایران را به چنان بدبختی و مصیبتی دچار کند که دست به شورش بزنند. و مجازاتهای تحمیل شده به ویژه روی مردم فقیر و تنگدسترین‌ها تأثیر می‌گذارد، و هم زمان بجای تضعیف رژیم پشتیبانی از آن را تشویق می‌کند.

حرکت کاخ سفید علیه ایران نه فقط غیر اخلاقی ست بلکه غیر قانونی نیز هست زیرا ایران و ایالات متحده در جنگ نیستند و ایران به هیچ وجه ایالات متحده را تهدید نکرده است. کل این موضوع فقط یک نمونه بیشتر از شیوه هائی ست که گروه‌های ملی قدرتمند، در اینجا اسرائیل، سیاست خارجی ایالات متحده را تحریف کرده و در مسیرهائی سوق داده که شرمسار کننده بوده و در خدمت هیچ یک از منافع ملی واقعی نیست.

 

ترجمۀ حمید محوی

پاریس، ۷ نوامبر ۲۰۱۹


[۱]  مترجم : انگیزۀ من برای ترجمۀ این متن بیشتر به این علت است که نظریات یک مأمور اطلاعاتی سی آی ای را منعکس کنم که «چیز» پر جذبه ای بنظر می رسد. مأموران سی آی ای همیشه قابل دسترسی نیستند حتا قدیمی هایشان. به هر روی اگر نظریۀ او را در مورد نگرانی آمریکا برای اسرائیل قبول داشته باشیم، نمی توانیم بپذیرم که یگانه علت حضور آمریکا در سوریه برای جلوگیری از « قدر قدرتی» ایران بوده که کمی اغراق آمیز بنظر می رسد، ولی در اینجا انگیزه برای محاصرۀ روسیه و  متوقف کردن راه ابریشم نوین و در عین حال کنترل منابع نفت و گاز سوریه ندیده گرفته شده است. علاوه بر این انگیزۀ آمریکا برای دامن زدن به استراتژی هرج و مرج سازنده و بطور کلی جلوگیری از توسعۀ کشورهای جنوبی نیز ندیده گرفته شده است. علاه بر همۀ اینها نئولیبرالیسم و حاکمیت ملی دو چیز کاملاً متضاد هستند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com