مطالب منتشر شده در این صفحه نمایانگر سیاست رسمی رادیو زمانه نیستند و توسط کاربران تهیه شده اند. شما نیز میتوانید به راحتی در تریبون زمانه عضو شوید و مطالب خود را منتشر کنید.
چند روزی میشود که به انبوهی از یادداشتهای «منصفانه» بر میخورم. «منصفانه» اینجا تعبیری است که قطعا نگارندگان این یادداشتها انتظار دارند در توصیف مواضعشان به کار گرفته شود، اما من کمی حرف دارم. موضوع بر سر استفاده از مواضع اسرای جنبش سبز و یا مواضع خانواده قربانیان جنبش برای تصمیمگیری در مورد انتخابات است.
خیلی صریح بگویم. تا یکی دو ماه پیش قطعا هیچ خبری از این دست یادداشتهای منصفانه نبود. یادداشتهایی که محوریت همه آنها یک اصل کلی است: «نظر اسرای جنبش و خانواده قربانیان محترم و ارزشمند است، اما دلیلی برای استناد سیاسی محسوب نمیشود». قطعا حرف درستی است، اما چرا من تاکید دارم که تا چند ماه پیش کسی چنین حرفی را نمیزد؟ اثبات این ادعا که ساده است. کافی است یک جست و جویی بکنید در میان یادداشتهای وبلاگی و مواضع مطرح شده در شبکههای اجتماعی که ببینید طی دو سه هفته گذشته چند نفر با شیوههای مختلف این حقیقت ساده را تکرار کردهاند، بعد یک مقایسه بکنید ببنید از یک ماه قبل به آنطرفتر اوضاع از چه قرار بود؟ دلیلاش را اگر از من بپرسید میگویم: «تا مدتی پیش که مواضع اسرای جنبش مشخص نبود، گروهی به خود حق میدادند که از چماق آنها برای کوبیدن و تخطئه اصلاحطلبان استفاده کنند. حالا که پردهها افتاده و اسرای جنبش نامه پشت نامه در حمایت از خاتمی و دعوت او به حضور در انتخابات منتشر میکنند، به ناگاه برخی به این فکر افتادهاند که نظرات این عزیزان هرچند محترم است اما تعیین کننده نخواهد بود»!
اینجا قرار نیست از همدیگر گروکشی کنیم و بحث را به کینههای شخصی بکشانیم. قطعا، هرشخصی، ولو از میان زندانیان و یا خانواده قربانیان میتواند نظرات سیاسی خودش را داشته باشد که باید به اندازه یک شهروند مورد توجه قرار بگیرد. چه از جانب حامیان تحریم و چه از جانب اصلاحطلبان خواستار شرکت در انتخابات. اگر هم کسی، این روزها برای حضور در انتخابات «حمایت زندانیان یا خانواده قربانیان» را به عنوان «استدلال» به کار ببرد، قطعا حرفاش بیپایه بوده و استدلالش باطل است، همانطور که اگر کسی بخواهد برای تحریم از این حربه استفاده کند به بیراهه رفته است. اما این فقط یک سوی ماجرا است.
من همه دوستان را ارجاع میدهم به مقصودی که هر یک از طرفین، با تمسک به تعبیر «اسرای جنبش» یا «شهدای و خانوادههایشان» دنبال میکردند و یا تعابیری که به کار میبردند. مسئله فقط شرکت یا تحریم انتخابات نبود. تا دیروز که مواضع اسرای جنبش مشخص نشده بود، متوسلین به این حربه، حامیان مشارکت انتخاباتی را «خائن» مینامیدند. چه تعابیر گستردهای و چه اتهامات بیشرمانهای که به حامیان مشارکت انتخاباتی وارد کردند و آنها را «توجیهگر جنایت»، «گدای در خانه جلاد»، «فرصت طلبانی که بوی کباب به مشامشان رسیده»، «سودجویان در جست و جوی مقام» نامیدند و هر بار هم چاشنی «خیانت به خون شهدا و اسرای جنبش» را به تمامی اتهاماتشان افزودند و حتی تلاش کردند رهبران جنبش سبز را هم به سود بیاخلاقیهای خود مصادره کنند و پشت آنها موضع بگیرند. حال بر فرض میگیریم که این روزها گروهی هم باشند که با یک استدلال ضعیف ادعا کنند «چون اسرای نامه دعوت از خاتمی نوشتهاند، پس مشارکت در انتخابات از تحریم بهتر است». چه تناسبی است میان یک استدلال نادرست سیاسی، با شیوه عملکردی هتاکانه که به خودش اجازه میدهد دیگران را به دلیل مواضع و تحلیلهای متفاوت به «خیانت» و «خود فروشی» متهم کند؟
به باور من، آبرو و شان افراد قطعا برتر و فراتر از هرگونه استدلال و یا موضعگیری و تحلیل سیاسی است. من فقط کسی را دوش به دوش خودم، و هم سنگر و هم جبهه خودم میدانم، که فارغ از هر موضع و تحلیل و جناح سیاسی، این حقیقت را به رسمیت بشناسد. بدین ترتیب، هرقدر که میتوانم بپذیرم دو نفر، مواضع و تحلیلهای یکدیگر را از اساس بیپایه قلمداد کرده و نتیجه گیری طرف مقابل را کاملا اشتباه و حتی «فاجعهبار» بدانند، ابدا نمیتوانم بپذیرم که به دلیل همین اختلافات، یکی از طرفین بخواهد به دیگری تهمتهایی بیشرمانه، از جنس «خائن»، «مزدور»، «جیره خوار فلانی» یا «جاسوس نظام» بزند. رفتاری که متاسفانه به طرز گستردهای طی چند ماه گذشته به چشم خودم دیدم و قطعا هیچ گاه از یاد نخواهم برد. به شخصه هیچ جای تردیدی برای خودم وجود ندارد که هیچ گاه و تحت هیچ شرایطی به کسانی که حتی یک بار به دیگری اتهامی زدهاند یا با آبروی او بازی کردهاند پیوند و اشتراکی نخواهم داشت و اتحاد با چنین افرادی را عین فرو رفتن در آفت و کثافت بیاخلاقی میدانم. اما، در مورد تمام دوستانی هم که این روزها مواضع «منصفانه» میگیرند این نکته را یادآوری میکنم که انصاف و حسن نیت و صداقت این عزیزان تنها زمانی باورپذیر خواهد بود که تفاوتی قایل شوند میان یک استدلال نادرست سیاسی با یک حرکت چکشی و هتاکانه. دو سوی این کفه ترازو به یک اندازه قابل سرزنش نیست. در این مسیر، آنها که پا را از ورطه توهین هم فراتر گذاشته و شروع به پروندهسازی و شایعه پراکنی کردهاند که تکلیفشان روشن است. انشاءالله با برادر حسین شریعتمداری محشور شوند. اما من نمیتوانم بپذیرم کسی ادعای «اخلاق و انصاف» داشته باشد اما همچنان کوچکترین ارتباطی با این افراد را حفظ کند، یا در برابر این اعمالشان سکوت کرده و مستقیم و صریح آن را محکوم نکند.
نظرات
نظر (بهوسیله فیسبوک)
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.