تجربه چند سال گذشته نشان داده که هر کسی که یا در حوزه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فعال است و یا بنا به اقتضای شغل خود، روزنامه نگاری، وکالت، فیلمسازی و…، شغلش به نظر کارگزاران حکومتی “سیاسی” می آید و یا اینکه خیلی ساده، نوع زندگی یا باورهایشان با نظام فکری مسلط نمی خواند، مثلا بهایی، درویش، سنی یا پیرو عرفانهای جدید است و یا زیست همجنسگرایانه دارد، هر چقدر هم که “آسّه بروند و آسّه بیایند”، ممکن است روزی توسط مقامات امنیتی دستگیر شوند. بنابراین همانطور که فکر می کنیم در صورت وقوع زلزله چگونه و در کجاباید پناه بگیریم، شرط عقل این است که خود را برای دستگیری احتمالی هم آماده کنیم.مجموعه یادداشتهای “برای همه آنهایی که ممکن است یک روز دستگیر شوند”،براساس تجربه دستگیری، بازداشت و زندان گروه زیادی از آدمهای متنوع در طول چند سال گذشته نوشته می شود؛ کسانی که تجربه های خود را با گروهی از وکلای حقوق بشری همکار عدالت برای ایران” درمیان گذاشته اند و مشورت خواسته اند و یا تجربه های عملی خود را در مصاحبه بامحققان ما روایت کرده اند.

اطلاع رسانی، آری، یا نه؟

بلافاصله پس از دستگیری، یکی از اولین سئوالاتی که برای خانواده ودوستان و اطرافیان او مطرح می شود این است که آیا اطلاع رسانی و “خبری کردن” کاردرستی است یا نه. عموما بازجوها و مقامات امنیتی از خانواده می خواهند سکوت کنند و اینکه موضوع مهمی نیست و چند روز دیگر حل می شود و در عین حال، آنها را تهدید می کنندکه در صورت اطلاع رسانی، وضعیت بازداشتی شان بدتر خواهد شد. تجربه نشان می دهد که خانواده ها، که معمولا اطلاع چندانی از فعالیتهای بازداشتی خود ندارند و بیشتر آنهاتجربه ای در مورد بازداشت و زندانی سیاسی شدن یک عضو خانواده و نحوه برخورد بامقامات امنیتی را نیز دارا نیستند، این استدلالها را می پذیرند و از ترس بدتر شدن وضعیت عزیز خود سکوت می کنند؛ سکوتی که گاه، ماهها طول می کشد.

تجربه ما از پرونده های متعدد فعالان در حوزه های مختلف نشان می دهد دراکثریت موارد، اطلاع رسانی به نفع زندانی و به ضرر مقامات امنیتی که می خواهند درسکوت کامل خبری، با آرامش و بدون هیچ صدای مزاحمی کار خود را پیش ببرند تمام شده است.

  • یک روزنامه نگار معروف به خانواده خود گفته بود: هر وقت بازداشت شدم، هرکاری که امنیتی ها بهتان گفتند، برعکسش را انجام دهید. اگر گفتند خبری اش نکنید، معنی اش این است که اطلاع رسانی به نفع من است، اگر گفتند برایش وکیل نگیرید، یعنی باید بروید سراغ وکیل. اگر خودم هم از داخل زندان زنگ زدم و گفتم فلان کار را نکنید، باز برعکسش انجام دهید چون هر چه من از داخل زندان بگویم تحت فشار بازجوهاست.

با این همه، تصمیم گیری درباره خبری شدن یا نشدن بازداشت یک فرد، بیشتر و پیشتر از هر کسی، به خود وی که کاملا به فعالیتهایی که انجام می داده واقف است بستگی دارد. مشکل اینجاست که این تصمیم گیری، وقتی فرد بازداشت می شود معمولا به خانواده وی محول می شود که همانطور که گفته شد معمولا دقیقا نمی دانند فرد دستگیر شده چه فعالیتی می کرده و آموزش کافی درباره نحوه دفاع از زندانی خود را ندیده اند. متاسفانه در چند سال اخیر و در اثر تشدید فشار بر روی وکلای حقوق بشری از یک سو و ایجاد محدودیت برای کار وکلای باقیمانده، امکان مشورت یا تاثیرگذاری وکیل برخانواده در شرایط بحرانی چند روز اول پس از بازداشت بسیار کم شده است.

این در حالی است که اولین ساعتها و روزهای پس از دستگیری، بهترین زمان خبررسانی است زیرا:

۱. در ساعتها و روزهای اول است که زندانی بیشترین میزان فشار را از سوی بازجویان تحمل می کند و در اغلب پرونده ها روند بازجویی بیش از یک ماه طول نمی کشد. بنابراین مهم است که درست در همین روزهای اولیه حساس، با خبررسانی، کاربازجویان مختل شود.

۲. بیشتر رسانه ها و گروههای حقوق بشری که می توانند در موردوضعیت فرد بازداشت شده اطلاع رسانی کنند، به اخبار فوری علاقه مند هستند. وضعیت فردی که مثلا سه ماه است در بازداشت است، از نظر بسیاری از رسانه ها و همینطور سازمانهای حقوق بشری، “خبر روز” یا وضعیت فوری” تلقی نمی شود که اقدام یا اطلاع رسانی سریع را اقتضا کند.

بنابراین اگر شما فعال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هستید یا روزنامه نگار، وکیل، فیلمساز، هنرمند، نویسنده و یا صاحب سایر مشاغل در معرض خطر هستید یا باور و نحوه زندگی دارید که با چارچوبهای فکری نظام حاکم نمی خواند، توصیه های ما به شما این است:

۱.     جستجوی اینترنتی و مرور کوتاهی بر تجربه زندانیان سیاسی-عقیدتی در چند سال گذشته و نظر آنها در مورد اطلاع رسانی انجام دهید. به خصوص سرنوشت زندانیانی را که خانواده هابه امید بهبودی شرایط، از اطلاع رسانی خودداری کرده بودند، را مرور کنید. (پرونده های سعید ملک پور، محمدعلی طاهرای، بازداشت شدگان پرونده توهین به امام نقی و… برخی از این مثالهاست.)

۲.     به دقت درمورد احتمال دستگیری خود و شرایطی که در غیاب شما در خانواده و دوستان ایجادخواهد شد فکر کنید.

۳.     به یک نتیجه مشخص درباره اطلاع رسانی یا عدم اطلاع رسانی در مورد خود در صورت دستگیری برسید.

۴.     اگر به این نتیجه رسیدید که خبری کردن دستگیری احتمالی شما کار درستی و به نفعتان خواهدبود، با خانواده و دوستان خود در اینباره به طور روشن صحبت کنید و به آنها بگویید که می خواهید در صورت دستگیری، چگونه و ظرف چه مدتی درباره موضوع، اطلاع رسانی کنند.

۵.     اگر صحبت با خانواده به هر دلیل ممکن نیست، حتما دوستان یا کسانی را که در اطرافتان هستند را نسبت به عقیده خود پیرامون اطلاع رسانی مطلع کنید.

۶.     در بیشترمواقع، پس از دستگیری، خانواده اطمینان یا پذیرشی درباره صحبتهای دوستان شما نشان نخواهد داد بنابراین بسیار مهم است که به طور کتبی، در هر جایی که صلاح می دانید،تکلیف موضوع اطلاع رسانی پیش از بازداشت احتمالی خود را روشن کنید. این می تواندیک برگه نوشته و امضا شده از سوی شما که به امانت پیش شخص مطمئنی می گذارید باشد،یا نوشته ای در وبلاگتان و یا حتی یک استاتوس در صفحه فیس بوک. این اظهارنامه کتبی به دوستان شما این امکان را می دهد که حتی در صورت عدم موافقت خانواده یا تهدیداعضای خانواده به سکوت، بتوانند در مورد وضعیت شما اطلاع رسانی کنند.

  • پس از بازداشت یک وبلاگ نویس، دوستان وی تا مدتها نمی توانستند خانواده وی را قانع کنند که موضوع را خبری کنند. تا اینکه یکی از دوستان وی نوشته ای مربوط به سالها قبل را در آرشیو وبلاگ او پیدا کرد که نوشته بود که عقیده دارد اطلاع رسانی به نفع فرد بازداشت شده است و با نشان دادن این مطلب، خانواده او را قانع کرده بودند که خبر دستگیری عزیزشان را اعلام کنند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com