در درگاه
آن هیبت سیاه
کشدارتر از همیشه بر زمینِ سخت میماسد
فراسوی او
انگار آخرین شاخهی نور در پَسِ شانههایش به خود میلرزد
و دیگر تاریکی ست،
تا قلبِ کالبد تکیدهام
-بیهمراه
با دو چشمِ خستهی گربه-
و من برای رَماندن اشباح
کبریت میکشم
کبریت میکشم
کبریت میکشم بر زبری استخوانهایم!
پویان مقدسی
سپتامبر ۲۰۱۹
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.