” کشور امروز از شماست..از کارگران است..و شما مسئولیت او را مستقیم دارید..شما خزانه دار زمین هستید..گمان نمی کنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد…از پیغمبر اکرم شنیدهاید که ..کف دست یک کارگر را،یعنی همان محلی را که کار درش تاثیر کرده و پینه بسته است،آنجا را بوسید…”
“حیات یک ملت مرهون کار و کارگر است..هر روز روز کارگر است…همهی کارگران حق هستند…سرتاسر عالم کارگر است و سرتاسر عالم کاراست…”[i]
جملات بالا را آیت الله خمینی در نخستین و دومین سال پس از انقلاب۵۷، در روز کارگر ۱۱اردیبهشت سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ بر زبان راند. جملهی معروف او را هنوز به یاد داریم که به تاسی از پیغمبر گفت “من بردست کارگر بوسه میزنم”.
چهل سال پس از این فرمایشات است که اسماعیل بخشی کارگر به ۱۴ سال زندان و۷۵ضربه شلاق، محمد خنیفر کارگر به ۶ سال زندان، سپیده قلیان مدافع کارگران به ۱۸سال حبس تعزیری و چهار تن دیگر از خبرنگاران اینترنتی مدافع کارگران به حبسهای درازمدت محکوم میشوند. همزمان آدمکش معروف قوهی قضایی رژیم سعید مرتضوی از زندان آزاد میشود.
هیچ ادلهای بیش از خود واقعیت نمایانگر عدل اسلامی مورد ادعای کارگزاران رژیم جمهوری اسلامی نیست. رویدادهای دادگاههای اسلامی در روزهای اخیر مانند تصاویر بدون شرحی است که بی هیچ سخنی دامنه و شدت و عمق ستم و تبهکاری را ازسوی این دستگاه حکومتی درحق مردم ایران به نمایش میگذارد. آزادی موقت محمدعلی نجفی شهردار سابق تهران در اوایل شهریور سال جاری که مرتکب قتل و یا متهم به آن است، همزمانی آن با صدور احکام درازمدت زندان درحق معترضین به حجاب اجباری، فعالان مدنی و روزنامه نگاران، و تایید بیش از سه سال حبس برای آتنا دائمی وگلرخ ایرایی مدافعان حقوق کودک بدون تشکیل دادگاه تجدیدنظر برای آنها، از نمونههای دیگر این تصاویر بدون شرح است.
پیش بینی این خشونت افسارگسیخته از سوی قوهی قضایی رژیم دربرابر بازداشت شدگان یک سالهی اخیر پس از پذیرش مسئولیت این قوه توسط سید ابراهیم رئیسی، مشکل نبود. این مهرهی شوم که دست در کشتار بزرگ زندانیان سیاسی ایران در شهریور۱۳۶۷ داشته است، هم اکنون پروندههای بازداشت شدگان و زندانیان سیاسی و عقیدتی را زیردست خود دارد. او با چرخش قلمی احکام سنگین این کارگران و مدافعان حقوق کارگران را صادر کرده است.
رویهی دستگاه قضایی رژیم، در صدور چنین احکام سنگینی نیز خارج از هر قاعده و قانون و در تطابق کامل با نظام ولایی و خودکامه بوده است. رویهای مبتنی بر اتهامات ساختگی، بازخوانی اعترافات ناشی از شکنجه، بدون حضور وکیل مدافع واقعی، بدون مجالی برای متهم در دفاع از خود و سر آخر صدور احکامی که در باور نمیگنجد.
در همین رابطه به چند سطر از نامهی همسر جان باختهام علیرضا اکبری شاندیز اشاره میکنم. او درسال ۱۳۶۵و چند ماه پیش از اعدامش موفق شده بود این نامه را خطاب به رفقای خود به بیرون از زندان بفرستد. آن چند سطر چنین است:
“…در ۱۲/۲/۶۴ دادگاه رفتم. در کیفرخواست مرا به جاسوسی! محاربه، اختفای سلاح، تشکیل سازمان نظامی مخفی، ایجاد شبکهی نفوذ، براندازی و غیره! متهم ساخته بودند. شما و همهی آن هایی که مرا از نزدیک میشناسند به خوبی میدانند که این اتهامات تا چه اندازه بی اساس و رذیلانه است. هیچ امکانی برای دفاع از خود نداشتم. حتی کیفرخواست راهم تا آن لحظه ندیده بودم. تنها من بودم درمقابل موجود مسخ شده و درندهای به نام حاکم شرع که نسبت به هر آنچه انسانی است کینه میورزید.. “
امروز که بیش ازسه دهه از تاریخ این نامه میگذرد، شاهد آن هستیم که اتهام جاسوسی دیگر تنها دامن فعالان ومخالفان سیاسی رژیم را نمیگیرد. از فعالان محیط زیست تا روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان ساده، از زنان مخالف حجاب اجباری تا بازداشتیهای متهم به قتل کارشناسان هستهای دریک بگیروببند نمایشی، از دوتابعیتیهای غیرحکومتی تا افراد مقیم خارج از کشور که برای دیدار از خانوادههایشان به ایران میروند و.. همگان از دید حاکمان به کار جاسوسی مشغول بودهاند و مستوجب زندان و شکنجه و اعدام. کارگزاران شبکههای امنیتی واطلاعاتی رژیم حتا ازمنتسب کردن اسماعیل بخشی وسپیده قلیان به نیروهای خارجی درلفافهی فعالیت برای حزب کمونیست مستقردرخارجه غافل نبودهاند.
اینگونه اتهام تراشیها درحق کارگرانی که تنها به خاطر گرفتن حقوق معوقهی خود و یا بهبود شرایط کار و معیشتشان به اعتراض و اعتصاب برخاستهاند، جنبهی سیاسی-امنیتی دارد. امروزدیگر خود حکومتیان هم میدانند که کارگران و زحمتکشان ایران نه تنها دراین چهل سال”خزانه دارزمین ” نبودهاند، که انبان کوچک زندگیشان تهی تر از همیشه بوده است. آنها ازخشم فروخفتهی رنجبران ایران میترسند.
سخنان آیت الله خمینی درگرماگرم استقرار جمهوری اسلامی چیزی نبود جزدعوت ازآحادمردم ایران به تحکیم پایههای حکومت نوپای فقیهان. فریبی بزرگ که درهردوره ازانتخابات نیز به گونهای شاهد آن بودهایم. به آنچه درچهل سال پیش رخ داد وبه سیر رویدادهای کشوردراین چهل که نگاه میکنیم، درمی یابیم که تسلط راست افراطی متکی به رادیکالیسم مذهبی برایران با اینگونه سخنان خمینی آغازشد وبه نام”حکومت مستضعفان” به خورد مردم ایران داده شد. این حکومت که یکی ازپیشکسوتان مکتب توده گرایی عامیانه درنیم قرن اخیربوده است، برپایهی تزویر وفریب ودروغ برپا شدومتکی به زور وسرکوب وارعاب واستبداد برجا ماند.
اما درآن روزها اشارات زیرکانهی خمینی درهمان خطابیه به کارگران که “.. اگر کشوری روبه انحطاط برود، بازهم باشماست که روبه انحطاط میرود…” کمتر مورد توجه مخاطبان او قرارگرفت. اوهمچنین خطاب به طرفداران خود گفته بود”.. ازقلت عدد نترسید.. افراد ممکن است خیلی زیاد باشند، لکن درکیفیت ناقص باشند یاپوچ…”[ii]. پیرو چنین باوری است که محمود احمدی نژاد رهروی ثابت قدم امام خمینی مردم ایران رادرقیام شهری سال۱۳۸۸ برعلیه دزدیده شدن آراء انتخاباتی شان”خس وخاشاک” نامید.
مبنای عملکرد دستگاههای امنیتی -قضایی جمهوری اسلامی امروزنیز دربرخورد با جنبش حق خواهانهی کارگران و دیگر اقشار زحمتکش جامعه، جز همان سخنان مردم ستیزانهی خمینی نیست. تفاوت دیروزوامروز اقدامات سرکوبگرانهی رژیم درآن است که دیروز- ازفردای انقلاب – برضد اقلیت مخالف خود عمل میکرد وامروزبرضد اکثریت رویگردان ازخود. آنها برای عقب نشاندن گروههای مختلف مردم ازموقعیت کنونی مبارزاتیشان نیازبه ایجاد جورعب ووحشت درکل جامعه دارند. اگردیروزدرپشت درهای بستهی زندان هاهزاران زندانی سیاسی رابه دارآویختند وخواستند تا ازاقلیت مخالفان سیاسی خودزهرچشم بگیرند، امروز با صدوراحکام نجومی زندان برای هر شهروند و فعال مدنی و علنی کردن آن احکام وجرائم به فضاسازی ترس ودهشت درمیان اکثریت مردم ایران، اقدام میکنند.
با همهی این تشبثات، افرادتیزبین حکومتی ودستگاههای اطلاعاتی رژیم بعدازخیزش گروههای مختلف مردم دردی ماه ۱۳۹۶ وادامهی آن به اشکال مختلف وبه ویژه دراعتراضات کارگری، امکان فراروئی این مبارزات رابه خیزشی سراسری منتفی نمیبینند.
روندهای جاری درکشورنشان ازتغییراتی جدی درساختارسیاسی ایران دارد. پیش بینی چگونگی پیشرفت این روندها آسان نیست. اما آنچه نمایان است جنبشهای سیاسی-اجتماعی روبه رشد درمیهنمان است که هرچند گسسته و پرزیروبم، اما همواره دراشکال گوناگون جریان داشته است. این مبارزات درسالهای اخیربا به میدان آمدن کارگران، روبه رشد وتغییرات کیفی گذاشته است. دراین شرایط هیچ چیز کاراترازتقویت این جنبشها نیست. هرکس به فراخورامکاناتش وهرگروه وسازمان وحزب آزادیخواه وعدالت پژوهی با همهی توانش. تنها با پیوستن به این جویبارهای جاری وپیوند دادن آنها به همدیگراست که به رهایی مردم ایران ازفقرورنج واستبداد، یاری خواهیم رساند. سرنوشت آیندهی ایران رارشد جنبشهای متشکل اعتراضی وحق خواهانهی مردم ایران رقم خواهد زد. دراین میان تلاش برای اتحاد عمل جریانات سیاسی وفاداربه برچیدن استبداد، خشونت، تبعیض، بهره کشی ونابرابری دردرون وبیرون ازمرزهای کشور، ضرورتی انکار ناپذیراست.
[i] ازپرتال امام خمینی.
[ii] همانجا.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.