به دلیلی با کسی بحثی شد بر سر نگاه تحقیرآمیزی که به «در و دهاتی»هایی داشت که به قول خودش به تهران آمده اند و جای اوی «تهرانی» را تنگ کرده اند و هر کدام هفت هشت بچه دارند و…! آنقدر مهمل بود که حتی قادر به بازتولید آن حرفها نیستم. بحث هم غیرقابل ادامه بود. این بحث غیرقابل ادامه است. تنها تسکین شاید همزمانی تصادفی آن بحث با
شماره آخر رادیو فنگ بود که از «خزانه تا ونک» گفته است. مثل همیشه رادیوفنگ به خوبی مسئله را توصیف میکند. فنگ در این شماره به موضوع «اراذل و اوباش» پرداخته و از نگاه «ما» به «آنها» گفته است.
«میتوان آفتابه به گردنشان انداخت و دور شهر گرداندشان. برای چنین مراسمهایی سردارها و سرتیپها هم در کنار مردم میآیند. چرا؟ چون در نگاه مردم احترام میبینند. احترام به اقتدار و شجاعت کسانی که میتوانند گنده لاتها را تحقیر کنند. موبایلها فیلم میگیرند و جمعیت گروه کر میشود: «نیروی انتظامی تشکر تشکر» … مردمی که به این سادگی زیر بار اقتدار و وحشیگری پلیس میروند چگونه میتوانند در مقابل همین وحشیگری در برابر خودشان واکنش سزاوار نشان دهند؟ آنهایی که روزی از شنیدن این سخن که این جنبش ونک به بالاست ترش میکردند و چشم به راه حمایت پایینشهریها از حرکتهای خیابانیشان بودند، از یاد برده بودند که این ترجمه ساده همین سوال ساده است: آن روزها که به سراغ ما میآمدند شما کجا بودید؟ و متاسفانه جواب دردناکی نیز وجود داشت؛ ما کنار ایستاده بودیم و لب به تحسین اقتدار پلیس گشوده بودیم…. ما نیز روزی سر از کهریزکی در آوردیم که برای «آنها» ساخته شده بود، اما نباید فراموش کنیم که «استثنا، استثنا نمیپذیرد» و پلیسی که امروز مجید دنبه را میزند فردا در میدان ونک جلوی ون گشت ارشاد ایستاده است؛ همانطور که در تابستان ۸۸ در تقاطع نواب-آزادی ایستاده بود.»
نظرات
نظر (بهوسیله فیسبوک)
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
سلام و بسیار سپاس از مقاله تان.
دوست ندارم در ادامه گفته های شما بتازم و دق دلم را خالی کنم بر سر تازه به دوران رسیده ها و قبلا به دوران رسیده هایی که به صورت مستند بابا و مامانشان را میشناسیم و حتا قبلا به دوران رسیده ها که تبار و خواستگاه طبقاتی و تکامل عجیب طبقاتی شان را….میترسم افسار پاره کنم و مقاله و نکته سنجی شما کمی متشتت شود.
اما دست مریزاد. به موضوعاتی از این دست که در زوایای پنهان جامعه، با حجمی لزج و مخوف چنبره زده و کسی را حس، شعور و صداقت پرداخت به آن را نیست، به موضوعاتی از این دست بیشتر بپردازید….
شنبه, ۳۱ام فروردین, ۱۳۹۲