تازه ترین نمونه ی کشمکش های لفظی حکومتیان ،توپیدن محمد یزدی عضوشورای نگهبان علیه صادق آملی لاریجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام وواکنش تهدیدگرانه ی لاریجانی نسبت به سخنان یزدی است.این باردعوا دامن رهبررانیز گرفته است.لاریجانی بااتکا به قدرت ونفوذ خود دردستگاه حکومتی زبان شکوه ازخامنه ای را گشوده است واو رامسئول پرونده سازی نیروهای امنیتی علیه خود معرفی کرده است.


هدف ازاین خط ونشان کشیدن ها و”افشاگری” ها چیست؟ حاصل این گند نمائی ها ازطویله ی اوژیاس رژیم اسلامی کدام است؟ ثمره ی آن برای مردم ایران چه بوده است؟

هدف نخست که دیگربرکمترکسی پوشیده است،کسب پیروزی هرکدام ازجناح ها درجنگ قدرت است.همان چیزی که علی مطهری نماینده ی تهران درمجلس اسلامی درانتقادش نسبت به سخنان یزدی آن را شائبه خوانده است.اوگفته است ” مطرح شدن این صحبت ها درفضای رسانه ای بر روحیه ی مردم اثر می گذارد وشائبه ی رقابت بین آن هاراایجاد می کند”.شدت اینگونه کشمکش ها معمولا درفضاهای آماده سازی افکارهمگانی برای شرکت درانتخابات ریاست جمهوری ومجلس شورای اسلامی فزونی می گیرد.حال که واگذاری مقام رهبری جمهوری اسلامی درآینده ای نه چندان دورنیز درمیان است،رقابت برای تصدی آن،جنگ بی رحمانه تری رادرمیان کاندیداهای احتمالی رهبری پدیدآورده است.

هدف دیگرازاین کشمکش ها که غالبا ازدیده ها پنهان می ماند، پاک وطاهر نمایاندن نوبتی جناح ها و سرآخر تبرئه ی کل حکومت است.دراین حکومت همه معصوم هستند.اگرخیانت وجنایت ودزدی وفساد ورانت خواری ولابی گری و…هست ،متوجه یک “دیگری ” است. تازه ترین نمونه ی آن سخنان علی ربیعی سخنگوی دولت است درباب متهمان تروردانشمندان هسته ای .اودولت پیشین را دراین زمینه پاسخگودانسته است.ادامه ی این زنجیره ی مقصریابی معمولا سرازدایره های برون حکومتی درمی آورد ویابا محکومیت یک یادومهره از”خودی “ها وعاملان خرده پا،موجبات برائت آمران را دردولت وحکومت فراهم می آورد.واجبی خورشدن سعید امامی (اسلامی) ازجمله ی این تردستی های قضایی رژیم دردوره ی قتل های زنجیره ای است.

اعلام بی خبری از روندهای جاری ودائمی فساد وجرم وجنایت درهسته ی مرکزی واقمارحکومت نیزشگردی از این معصوم نمایی ها است.بی خبری رهبرووزیرووکیل ازچرایی وچگونگی قتل عام زندانیان سیاسی دردهه ی ۶۰،ازترورها درداخل وخارج کشور،ازفجایع زندان کهریزک و…در زمره ی این شیوه های فریب آمیز است.وقتی همه بی خبرانند دیگر نه کسی خودرا موظف به ارائه ی دلیل وسند ومدرک می داند ونه خودرا مسئول دربرابر مردم وخانواده ها و مجامع بین المللی می شناسد.

اما آنچه به ویژه اززمان مناظره های تلویزیونی محموداحمدی نژاد ومیرحسین موسوی درجریان انتخابات ریاست جمهوری اسلامی درسال۱۳۸۸ واردفازتازه ای ازرقابت های جناحی شد،افشاگری های فسادمالی مقامات ازهمدیگراست.ادامه ی آن دراشکال مختلف گوش مردم را به این “افشاگری” ها عادت داده است وبه کوشش برای عادی سازی فساد انجامیده است.

به روند این عادی سازی که بنگریم ،درخواهیم یافت که دراین چهل سال همواره عده ای آمده اند ومسئله ای را از یک “دیگری”رو کرده اند وآه ازنهاد مردم برآورده اند و باچند دستگیری واعدام ازمیان “سلاطین “سکه وکاغذ وقیر و…به ماجراپایان بخشیده اند تا حکومت ازبازی “که بود که بود من نبودم” پیروزبه در آید.

دراین میان لشکری از”طنزپردازان ” و”شاعران” و”سینماگران “و”سریال ساز” های ریز ودرشت ” منتقد” علنی کارنیزدرکنار مداحان و روضه خوان های حکومتی ، با محصولات “فکری ” و”هنری” خود روند این عادی سازی را سیال ترکرده اند. این دسته از”منتقدین” درعین حال که گوشه هایی ازواقعیات تلخ جامعه رابازمی نمایانند اما دردمردم را نیزوسیله ی کسب نان وثروت وشهرت خود می کنند.آن ها نفس گاهی برای بردباری می آفرینند تا کوله باردرد تابه ابد بردوش مردمان حمل شود.شنوندگان وبینندگان “هنرنمایی” این دسته ازمنتقدین حکومتی وغیرحکومتی پس ازگریه ها وخنده های بی امان ازدرد خالی می شوند وبااحساس خوش “تودهنی ” به حاکمان صحنه راترک می کنند.فساد وتبهکاری ودغل ودروغ که درفرهنگ ایرانی مذموم ونفرت زابود، پیچیده درزرورق هزل وهجو وجوک وشوخی وتمسخرمفرح ذات می شود وشرم ازاینهمه پلیدی وننگ سکه ی یک پول.

افشاگری ها وانتقادات برخی ازکارشناسان ومسئولان حکومتی علیه همدیگرویا ازبرنامه ریزی های اقتصادی وعمرانی کشوردررسانه های عمومی داخل کشور نیزیاخالی ازراهکاربرای از میان برداشتن مشکلات است ویا با سلب مسئولیت ازخود همراه است.هرکدام ازاین منتقدین خودراتافته ی جدابافته می نمایانند وبا انداختن بارگناهان به دوش آن “دیکری” خودرا ازپاسخگویی به مردم رها می سازند.اینگونه سخنوران که بیشتراوقات با خشونت های کلامی، اتهام زنی ها وفریادهای عصبی نیزهمدیگرویا مسئولان حکومتی را مورد خطاب قرارمی دهند،معمولا اسرارقدیمی ونخ نما رافاش می سازند وبا برحق دانستن خود صحنه راترک می کنند.

زمینه سازفاش گویی ها،انتقادها وافشاگری ها ی این دسته از منتقدین علنی کاردرداخل کشور،مبارزات جاری مردم وسیاسی شدن گروه های مختلف اجتماعی از زمان انقلاب ۵۷ تا به امروز است ونه ادعای رژیم دربرقراری آزادی ودموکراسی درکشور.بی تردید افشاگری ها وآگاهی رسانی ها ی این افراد ومحافل بردامنه ی اطلاعات مردم ازچند وچون سیاست های رژیم درزمینه های زندگی اجتماعی می افزاید.امابسنده کردن به افشای این سیاست ها وداده های کهنه وازرده خارج شده بدون ارائه ی راهکارهای برون رفت ازبحران های اجتماعی وفساد دامنگسترخواهی نخواهی به روند عادی سازی فساددراذهان همگانی یاری می رساند.دراین عادی سازی برخی رسانه های خارج ازکشور نیز نقش آفرین هستند.

حاصل چنین روندی ،بی باوری مردم نسبت به هرحقیقت گویی است و شاید دلیلی باشد به بی تفاوت شدن گروه هایی ازمردم دربرابر دردهای اجتماعی که گلوگیراکثریت آن ها است.ثمره ی تلخ دیگرآن قیاس دائمی بد وبدتر درمیان حکومتیان است.به این روند اپوزیسیون اصلاح طلب درون وبیرون قدرت بیش ازهمه دامن می زنند. بیش ترین لطمه ی این دسته از”مخالفان” حکومتی به باورهای اخلاقی در جامعه بوده است. آن ها به روندهای اخلاق زدائی ازسیاست دامن زده اند.به شیوه هایی که نظام ولایی را استحکام بخشیده است وازآن راه ستم رادرجامعه ماندگارکرده است ، نام مصلحت اندیشی ومسالمت جویی به نفع منافع ملی وتوده های مردم داده اند. جامعه رابه حرف پراکنی وگریزازاراده وعمل مشترک کارسازعادت داده اند. حرفه ی حرف فروشی به راه انداخته اند ودروانفسای بریدن زبان ها وشکستن قلم ها،حبس وشکنجه واعدام وخودکشی شدن ها دردرون وبیرون زندان ها ،به راه خودرفته اند.

نتیجه ی چهل سال بد وبدترکردن درجمهوری اسلامی به جزتحکیم نظام تمامیت خواه اسلامی نبوده است.دراین چهل سال برنده ی اصلی بازی میان بد وبدتر، مافیای هفت سرقدرت دررژیم وحکومت حامی آن ها بوده است.درجمهوری اسلامی به مانند همه ی رژِم های تمامیت خواه ومستبد دیگر،هیچ “بدی” بدل به “خوب” نشده است. ازمحمد خاتمی که صاحب ۲۲میلیون رای مردم بود تا به امروز. هیچ کدام ازآن برگزیده شدگان قادربه ترک جناح های قدرت وگسست ازنظام ولایی نبوده اند. هیچکدام از رای مردم به سود مردم استفاده نکرده اند.تجربه ی چهل سال انتخاب بددربرابربدترنشان داده است که چنین سیاستی به سود اکثریت مردم ایران نبوده است.ادامه ی چنین روندی یک مبارزه ی مدنی نیست.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com