ترجمه: خالدبایزیدی (دلیر)
۱-
دیکتا توری آرزو داشت
همانند سیمرغای در آسمان پربگشاید
وبه شکارگنجشک وشاهین وکبوتربپردازد
وقتی که فهمید
که قادربه پروازنیست
به هیچ آسمانی
قطعنامهای رابه امضا رساند
که نباید دیگربار
هیچ پرندهای درآسمان پروبال بزند
یا ازاین شاخه به آن شاخه بپرد
برعکس قطعنا مه
اکنون ملیونها پرنده درآسمان
پروبال میگشایندو
شهر به شهر را درمی نوردند
۲-
درمیان دوپنجره و
سیگاری….
خیالی زاده میشود
وجهانی آتش میگیرد
۳-
درمیان بوسهای و
دولب
پیری فرا میرسد
۴-
عکس سیاستمداری را
با بخار دهنم
روی شیشهی پنجرهای کشیدم
که با دودسیگارش
شهربزرگی را به غارت میبرد
که در آن شهر
به دیکتاتوری تبدیل شد که
برنامهی حزباش را
برای مردم میخواند
وخون ازلبهایش
قطره فطره میچکید
۵-
درکودکی عکس خودرا
روی کاغذی کشیدم
که احساس تنهایی نمودم
خندیدم وخوشههای گندم ازدهنم بارید
وگنجشکها همدم ورفیقام شدند
۶-
واژهای… دو واژه
ده واژه
صد واژه
هزارواژه
صدهزارواژه
یک ملیون واژه
یک ملیارد واژه
هزارملیارد واژه
واژه واژه را به نردبانی تبدیل میکنم
دراز. دراز. دراز. دراز. دراز. دراز. دراز.
که درمیان من وخودم هی نرسیم به هم
۷-
دانه کبریتی را روشن کردم
دختری ازآن بیرون آمد
جسماش ازآب بود
چشماش ازنور
زلفاش ازماسه
پنجههایش ازرنگین کمان
باهم خوابیدیم
بعدازهزارسال
غبارخش وخاشاک غم
ازدیدگانم تکاند
دخترک پیدانبود
اما هشت… نه
کودک عصرحجر
دراتاقم مشغول بازی بودند….
۸-
هیچ کس نمیداند
هیچ کس
چرا آفتاب را
به قفس میاندازد
زمستان
۹-
تاکه کینه ازکسی
نداشته باشی
احساس به تاریکی نمیکنی
تاکه کسی را
دو. ست نداشته باشید
هیچ احساس نمیکنی
که دلی را داشتهاید….
۱۰-
همیشه چیز ندیدهای
همدمم است
شاید که
خدا باشد
۱۱-
عشق
نردبانی دراز. دراز. دراز. دراز
دراز. دراز… دراز…
ازبیقراری است
که برایم درست کردی
۱۲-
همه چیزرا
به فراموشی سپردهام
بغیراز!
نخستین بوسهات
۱۳-
تنهایی معاصرهام کرده
چقدرتنهایی
مملو از
ازدحام است
۱۴-
عمرمردگان
چقدر…
طولانی است
۱۵-
گوش بسپاربه پنجرهای که
فریاد بر میآورد
که به چه جرمیام
من را درین دیوار
معبوس کردهاید
۱۶-
شب دیکتاتوری است
همهی ستارگان را
به عقد خود درآورده
۱۷-
تازه میفهمم شهری است
سرشار ازخنده و
راهپیما یی و قطار
گورستان
۱۸-
ازمسجد سدههای گذشته
برمی گشتم
بایزیدبسطامی بمن گفت
جسم دختری را
مسجدخود کن و
نمازعشق رابرایش بخوان
آنی که نماز عشق رانداند
نمیتواند به راه خدا
راه پیداکند
آنی که بخواهد
اسود الحجررا ببوسد
میباید قبل ازهرچیز
لبهایش را
با لب تولبهای دختری
ازگناه پاک کند
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.