
آنچه در تجربه ی سادهی خوانشِ من، از “ژنومِ آدمِ نامرئی” رخ داد، دریافت تلاش نگارنده، در تبیین مفاهیم و مصادیقی نظیر آگاهی، زمان، حقیقت و شناخت و ادراک از محیط اطراف و مشاهداتش بود. اعتراف می کنم که خواندن این کتاب، آسان نیست؛ و به یقین، حواسِ کاملاً جمع و شش دانگ آدمی را طلب میکند. شما در این کتاب، با یک داستان خطی با وقایع سادهی روزمره و هیجاناتِ داستانیِ موسوم، روبرو نیستید. شما میخوانید که به همراهِ نگارنده، در سفرِ اکتشافی و ادراکاتِ شهودی از مفاهیمِ کلیِ زیست و زندگی قرار بگیرید.
“خیلی وقتها این طوری است که چیزی که به زبان میآید، بخشی از چیزی است که باید گفته شود، و آن بخش هم که به زبان نمیآید معمولاً در زمانِ دیگری، توسط شخصِ دیگری کامل میشود”.
این یک جمله منتخب من از این کتاب است و شاید تعریفِ نهاییِ من از این کتاب. در واقع برداشت ما از کتاب، همان بخشهایی است که نویسنده به زبان نیاورده و منتظر است تا ما در زمانِ دیگری آن را کامل کنیم. حتی در ذهنمان. خلاصه ماجرا اینکه در خوانش “ژنومِ آدمِ نامرئی” شما با یک متنِ ساده که براحتی از کنار آن بگذرید روبرو نیستید. کتابی که بتوان آن را میان روزمرگیهای زندگی و در مترو در حالی که منتظر رسیدن به ایستگاهِ مد نظرتان هستید بخوانید؛ برای خواندنِ آن، باید روی مبلِ راحتی خانه نشست و در سکوتی مطلقاً آرام باید خواند، تعمق کرد و در نهایت ادراک نمود و این نهایت هنرِ نگارنده است که شما را به چالش و حضور در تنهاییِ بی پایانش دعوت میکند.
فایل صوتی نقد با صدای خانم فروغ اسدی نویسنده و پژوهشگر علوم انسانی و ادبیات را بشنوید:
-
-
فروغ اسدی
-
-
بهرام روحانی، نویسنده
نظرات
نظر (بهوسیله فیسبوک)
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.