موضوع سانسور کتاب در ایران پدیدهای است که به طور مستقیم “رهبر معظم انقلاب” در گسترش آن نقش میآفریند. به همین دلیل هم تنها کتابهایی را میخواند که شک او را برمیانگیزد، تا نگاه اختصاصی و ویژهی خود را در عدم انتشار این کتابها به کار بندد. با این دیدگاه است که وزیر ارشاد هم خیلی راحت و ساده رییس جمهورش را دور میزند تا رهنمودهای رهبر را در این خصوص بر خود واجب و لازم بشمارد. حضور رهبر هم در نمایشگاه کتاب تهران، به طبع در همین راستا توجیه میپذیرد. چون رهبر، وزیر ارشاد و مجموعهی او را به نمایشگاه میکشاند تا در عمل “ناشایست”های حوزهی نشر را به همگان بشناساند. ناشایستهایی که بنا به خواست و ارادهی “حضرت آقا”، در فرهنگ دولتی مضر و ضاله نام میگیرند. با این رویکرد، نمایشگاه کتاب برای “رهبر معظم انقلاب” به آوردگاهی تجربی و عملی بدل میشود تا ضمن کار میدانی، خطوط قرمز خود را برای کار نشر با مدیران وزارت ارشاد در میان بگذارد. در همین گشت و گذارها است که کارگزاران فرهنگی حکومت، بیش از پیش به چند و چون سانسورهای جدید نظام ولایی دست مییابند.
گفتنی است، در این مورد عکسی نیز رسانهای شده است که رهبر در همین عکس به ظاهر مجموعهای از احمد شاملو را روخوانی میکند. حتا در رسانهها چنان تبلیغ شد که گویا “رهبر معظم” شاملو میخواند. در حالی که او به گونهای غیر مستقیم به همراهان خود یادآور گردید که این کتاب اینجا چه کار میکند؟
لازم به یادآوری است که “رهبر معظم انقلاب” در نمایشگاه کتاب امسال از حدود بیست غرفه بازدید به عمل آورد. پس از آن، به همراه خبرنگاران در سالنی که به همین منظور طراحی و راهاندازی شده بود حضور یافت. در همین سالن بود که در استکانی کم باریک و سنتی چای تعارفش کردند تا او نیز در انظار عمومی نوشیدن چای از همین استکان را مغتنم بشمارد. گفتنی است که در ایران، استکانهای کمر باریک، کارکردی چند منظور از خود به اجرا میگذارند. چون عرقخورهای حرفهای هم عادت کردهاند از همین استکانهای کوچک و کمر باریک، عرق خود را تا قطرهی آخر سر بکشند. اما “رهبر معظم” که اهل ماجراهایی از این دست نیست، فقط چای خود را تا قطرهی آخر از همین لیوانهای سنتی سرکشید. با این همه، برندهی اصلی این ماجرا همان پیمانکار وزارت ارشاد است که در قبال فرآوری همین چای، همراه با کمترین هزینهی ممکن، به بیشترین سود دست یافت.
در همین سالن بود که رهبر نظام، موعظههای خود را به وزیر ارشاد اینگونه به کار گرفت: “نکتهای که آقای صالحی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید به آن توجه کنند این است که بعضی کتابهای مضر، بیتابلو هستند. یعنی از ظاهرش معلوم نیست که اینها چهقدر مضر و مخرب هستند. برخی کتابهایی که امروز دیدم از این دست بود که به آقای صالحی هم گفتم. اینها را باید مراقب بود”. با این رویکرد، پیداست که او چرا به نمایشگاه کتاب پا میگذارد و آنوقت مجموعهای از مدیران وزارت ارشاد را هم به دنبال خود میکشاند. در واقع عکسی که از او در خصوص شاملوخوانی نشر یافت، به اعتنای گفتههای موعظهگرانهاش در ساحت سالن نمایشگاه، توجیه میپذیرد.
او حتا انتقاد و نارضایتی خود را از تصویرسازیهای پشت جلد کتاب هم پنهان نکرد و خیلی راحت حضور بیملاحظهی تصویر زنان را در فضای جلد کتاب به انتقاد گرفت. همچنان که خیلی روشن و صریح در همین ارتباط یادآور شد: “تحت تأثیر برخی جوها نباید قرار گرفت. شما مأمور اسلام و جمهوری اسلامی هستید. رودربایستی نکنید. اگر کتابی به خواننده و مخاطبش زیان میرساند باید جلویش را گرفت. در همین کشورهای غربی، که با وقاحت دم از آزادی بیان میزنند، محدودیتهایی در چاپ و انتشارات هست که اگر بیشتر از ما نباشد کمتر از ما هم نیست”.
با این اوصاف، روشن میشود که حضور او در نمایشگاه کتاب بهانه قرار میگیرد تا گسترهای جدید از محدودیت و سانسور را به مدیران ارشد وزارت ارشاد بباوراند. حتا به آنان یادآور میشود که کشورهای غربی نیز از چنین کارکردی در خصوص سانسور چندان فاصله ندارند. پس ما هم باید به همین عرف و الگوی همگانی رضایت دهیم. در واقع آشکارا آن هم جلوی چشم مردم، دروغی را به غرب نسبت میدهد تا ضمن آن، از عملکرد نامردمی و ناصواب خود و کارگزاران حکومت توجیه به عمل آورد.
در ضمن، تناقضهای رفتاری “رهبر معظم انقلاب” در هر جایی از نمایشگاه به اجرا گذاشته شد. چنانکه در غرفهی “فرهنگ معاصر” از میزان فروش “کلیدر” پرسید که داود موسایی مدیر این انتشاراتی حضور نداشت و فروشنده رضایت خود را از این بابت اعلام کرد. مثل اینکه رونق کسب و کار مردم، خشم و حسادت رهبر را برمیانگیزد. شاید هم از این موضوع ناراحت باشد که کلیدر همچنان بدون سانسور به بازار نشر راه مییابد. اتفاق دیگری هم در غرفهی فرهنگ معاصر پیش آمد. چون او کتاب “فرهنگ آوایی فارسی” را روخوانی کرد و آنوقت غلطی را از متن آن بیرون کشید. غلط یا اشتباه یاد شده به ظاهر این بود که “بِلانسبت” را در متن کتاب، “بَلانسبت” حرکتگذاری کرده بودند.
در غرفهی دفتر نشر معارف اسلامی هم اتفاق عجیبی افتاد. چون در آنجا عدهای را از پیش گرد آورده بودند تا همگی از “حضرت آقا” تقاضا کنند که چفیهای به ایشان اهدا شود. در همین غرفه کتابی هم از زندگی دختری داعشی به “آقا” معرفی کردند. سپس “آقا” پرسید: خلاصه این دختر هدایت شد؟ ولی پاسخ شنید: نه! ماجرا با مرگ او پایان گرفت.
قسمتهایی از گزارش بازدید رهبر جمهوری اسلامی حتا در سایت رسمی “دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله العظمی خامنهای” نیز انتشار یافته است. در همین گزارش گفته میشود که نشر مروارید نخستین غرفهای بود که او از آن دیدن کرد. بنا به گزارش یاد شده در همین غرفه “حضرت آقا کتابی از شاملو را برمیدارند و نگاهی میاندازند”. همین، فقط برمیدارند و نگاهی میاندازند. چون او به دنبال مچگیری هر چه را که میبیند وامیکاود، بدون آنکه تحسین و تأییدی در کار باشد. ضمن آنکه در غرفهی “معیار علم” نگاه “آقا” به مجموعهای از کتابهایی میافتد که بنا به اظهار نویسندهی گزارش سایت او، “عامه پسند” بودهاند. آنوقت “حضرت آقا” از این موضوع برمیآشوبد و به وزیر ارشاد یادآور میشود که “اینها پای شما حساب میشه … !” بیچاره ناشر که به حتم پدرش را درخواهند آورد. شکی نیست که باید جُل و پلاسش را برای همیشه از کار نشر جمع کند.
بنا به گزارش سایت “دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله العظمی خامنهای”، در غرفهای نیز کتاب “دنیای سوفی” را به دستش میسپارند که او میگوید: “این کتاب را خوب است بچههای ما بخوانند”. با این حساب معلوم میشود که نه رهبر و نه نویسندگان گزارش بازدید او، از آنچه که در متن “دنیای سوفی” میگذرد، هیچ اطلاع دقیقی ندارند. همچنین در غرفهای دیگر هم کتاب “نخستین رویاروییهای اسلام و سکولاریسم” را به رهبر هدیه میدهند که او در پاسخ یادآور میگردد: “کتابهای باب میل ما را میآورند”. این کتاب از آن روی باب میل رهبر است که لابد در رد سکولاریسم سخن میگوید تا از اسلام حکومتی او توجیه به عمل آید.
شکی نیست که بازدید “رهبر معظم انقلاب” از نمایشگاه کتاب، امسال نیز به حتم پشتوانههای جدیدی از سانسور و حذف را با خود به همراه خواهد داشت. چنانکه برای عملیاتی شدن رهنمودهای او در این خصوص، از هماکنون کارشناسان ویژهی وزارت ارشاد همگی به صف شدهاند. اما چنین رهنمودهایی برای حذف و سانسور، آیا سرآخر خواهد توانست دوام و بقای حکومت را تضمین نماید؟ بدون تردید آیندهای نه چندان دور، با خود پاسخی روشن به این پرسش همگانی به ارمغان خواهد آورد.
از همین نویسنده
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.