اِداره هایِ هر حکومتِ دیکتاتوری، بسته به اِمکاناتِ کشور و سرگذشتِ تاریخیِ جامعهی تَحتِ حاکمیَتِ آنها و شرایطِ زمانیِ کشوری که در آن حاکم هستند، در اداره هایِ خود که جایگاه هایِ رابطهی مستقیمِ هر حکومتی با مردم هستند، برنامهها و قانون هایی را برایِ شکل دادنِ به این رابطه و رسیدگی به ادارهی کشور را تنظیم میکنند که در جامعهی امروزِ ایران، به اِجرایِ این قانونها و برنامه هایِ اداری، “خدمات” یا “خدماتِ اداری” گفته میشود.
نظامِ دیکتاتوری جمهوری اسلامی هم، از یک سو، درآمد نفتِ ایران را برایِ عِیش و نوشِ رهبران و گردانندگان و سازمان هایِ پدازشِ توهّم و دستگاهِ سرکوبش، کافی و حکومتش را از مردمِ ایران بی نیاز، میبیند و از سویِ دیگر، با رهبران و آخوندهایی که خود را صاحب اختیارِ همه چیزِ ایران میدانند، در اداره هایِ خود، در ارائهی هرگونه برنامهی درمانی، آموزشی، ورزشی، توسعهی شهری و رفاهِ عمومی، بسیارحسابگرانه و نِگاهی کاملن ارباب منشانه، عمل میکند و میپندارد این “اداره و خدمات”، برایِ نظامِ واپسگرایِ هر ساعت در حالِ خرابیاش کافی است. دیکتاتوریِ جمهوری اسلامی و رهبران و گردانندگانش، دزدانی هستند که نگاهشان به مردمِ ایران و هر چیزِ ایرانی، همواره نگاهی از بالا، همانگونه که از سرِ مِنبَر، است و هر کار جزئی که ادارههای حکومت برایِ مردم انجام میدهند از نظر رهبران و گردانندگان و مزدورانِ جمهوری اسلامی، با بزرگنمایی، لُطف نمایانده میشود و نظام به آن افتخار میکند، امّا، در شرایط زمانیِ امروزه در روزهایِ آغازینِ ۱۳۹۸، با کم شدنِ درامدهایِ نفتیِ رهبران و گردانندگانِ جمهوری اسلامی، چون آنها در اَساس، خود را صاحبِ همهی ایران و مردمِ ایران میدانند که با زرنگی آن را به دست آوردهاند، حاضر نیستند حتّا از بخش هایی از زندگیِ شاهانهشان یا از دزدی هایِشان کم کنند، بنابراین، خدماتِ درمانی و آموزشی و توسعهی شهری و هرگونه خدماتِ دیگرِ حکومتی، بازهم بیشتر از پیش، خراب تر و کمتر شده است. افزون بر اینهمه، ادارههای جمهوری اسلامی، دالان هایِ تودرتویی هستند که از گذشته تا امروز، سرگرمِ سرگردان کردنِ مردمِ ایران بودهاند و امروزه نیز به همان رِوال، ساعت هایِ زندگیِ مردمِ ایران را با گرفتاریها و سختی هایِ اداری بر باد میدهند تا آنها بازهم کمتر فرصَتِ فکر کردن پیدا کنند و دزدانِ حاکم بر ایران، بیشتر در آرامش باشند. وَ هربه روز رسانیِ خدمات در جمهوریِ اسلامی، این دالان هایِ سرگردانیِ ادارههای جمهوری اسلامی را، بیشتر میکند. مثَلن هنگامی که گردانندگان جمهوری اسلامی، تصمیم میگیرند “کارتِ ملّی” را واردِ زندگیِ اداریِ مردم کنند، “شناسنامه” حذف نمیشود، کارتِ ملّی به آن افزوده میشود، ارائهی هر دو، در بسیاری از ادارهها اجباری میشود و حتّا امروزه که هر ادارهای به آسانی میتواند از آنها اِسکن کند، ارائهی کپیِ هر دویِ آنها حتّا بخشنامه میشود و یا حتّا با اینکه، به آسانی میشود برنامهی بسیار ساده چید که هرکس در هر ادارهای فقط شمارهی شناسایِ ملّیاش را بگوید و به آسانی تمامِ مشخّصات او را تا ریزترین جزئیات در کامپیوتر مشاهده کرد، بی هیچ نیازی به شناسنامه یا کارتِ ملّی یا هر کارتِ دیگر. وَ در دزدیِ آشکاری دیگر، هزینهی تمامِ این به روز رسانی هایِ فریبکارانهی نظامِ اداریِ جمهوری اسلامی، مانندِ تعویضِ شناسنامه و کاتِ ملّی و گذرنامه و اینچنین را، هر بار مردمِ ایران، پرداخت میکنند.
دیگر سویِ تاریکِ اینهمه اداره و سازمان در جمهوری اسلامی که بسیاری از آنها سرگرمِ پردازشِ کاری کاملن مثل هم هستند این است که نظام در یک برنامهی راهبُردی امنیتی، میخواهد تا آنجا که میشود کارمندانِ بیشتری داشته باشد چون میپندارد در این صورت، وابسته گانِ حکومت و در نتیجه افرادِ کم خطر برایِ نظام، بیشتر خواهند شد.
امّا در بسیاری از اداره هایِ دیکتاتوریِ جمهوریِ اسلامی، کارمندانی هستند که از بسیاری از کمبودها و نادانی و خرابی و فریبِ حاکم در اداره هایِ ایران و خدماتِ ادارهها، آگاهند و ادارهها را اینگونه نمیخواهند، امّا نمیتوانند این دالان هایِ خرابِ خدماتِ اداریِ ایران را در جمهوری اسلامی، دگرگون کنند و ادارههای جمهوری اسلامی به خَدَماتِشان ادامه میدهند.
– امیر سارم
درباره نویسنده:
من امیرِ سارم هستم، متولّد۱۳۵۷ درهمدان. از شش سالگی در کرج زندگی میکنم. دانشگاه نرفتهام امّا در فلسفه، هنر و ادبیات و فیزیولوژی، مطالعه کردهام. ترجمهی مقاله مثلن از ویلهلم دیلتای منتشر کردهام و همچنین تقریبن صد و شصت مقاله از من در دایرهالمعارفِ ” دانشنامهی ادبِ فارسی ” دربارهی فرهنگ و زبانِ فارسی منتشر شده و افزون بر اینها، ویراستار چند کتابِ شعر وَ یک رُمان بودهام. افزون بر فارسی با زبان هایِ انگلیسی، ترکی و کمی با آلمانی و عربی آشنا هستم. نوشتنِ شعر را از ۱۶ سالگی آغاز کردهام و در ۲۱ سالگی اوّلین کتابِ شعرم به نامِ “ریل” چاپ شده (انتشاراتِ آرویج ۱۳۷۸- تهران) ودومین کتابِ شعرم به نامِ “هنوز نه” را خودم در۱۳۹۰ چاپ کردم که هر دو کتاب در ۱۳۹۴ دوباره منتشر شده و کتاب شعر سومم “اَز” نام دارد که در ۱۳۹۴ نخست به فارسی و سپس با ترجمهی خودم به انگلیسی منتشر شده”Of”:. کتابِ بعدیم به نامِ “یاد داشت ها” که دربرگیرندهی چهار یادداشتِ فلسفی دربارهی انسان و زندگی و دنیا است که نخست به فارسی و سپس به نامِ ”The Notes” به انگلیسی منتشر شده است. پس از اینها، مجموعه شعرِ “آوازهایِ این سویِ پرده” از من منتشر شد. پس از آن ” کتابِ کوچکی به نامِ یادداشتهای دیگر” که دربردارندهی یادداشتهایی فلسفی دربارهی اوضاعِ سیاسی – اجتماعی-تاریخیِ ایران و پیرامون آن است از من منتشر شده و سپس نهمین کتاب و پنجمین مجموعه شعرم به نامِ “لُکنَت آزادی” در ۲۰۱۸ و آخرین مجوعه یادداشتهایم به نامِ “انسان در ایرانِ این دنیایِ زمین” در ۲۰۱۹ منتشر شده است. شما میتوانید هر ده کتاب را به رایگان از همه جایِ دنیا از اینترنت دانلود کنید. (Smashwords، California، U. S. A، ۲۰۱۶، ۲۰۱۷، ۲۰۴۸، ۲۰۱۹) و افزون بر اینها چند کارِ بسیار کوچکِ دیگر در زمینهی هنر و فرهنگ و دانش. امّا مهمتر ازهمه، همواره و همه جا و درهمهی زمان، ناچیز ترین موجودِ همهی هستیام که نه از چیزی میترسم و نه آرزویی دارم. همیشه کوچکترینم، همیشه فداییِ زمان.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.