نیروهای اجتماعی جنبش:

برای ورود به این موضوع به بررسی هم زمانی و هم پوشانی سه جریان و سه نیروی اجتماعی در جنبش زن، زندگی و آزادی می پرازم:

 

اول : جنبش نوجوانان (جنبش بیداری زیبای خفته) – در ایران معروف به نسل سوم یا نسل “Z“.

زندگی این نسل، عموما بین ۱۲ تا ۱۶ سال، در یک سپهر بدون سانسور و بدون ِ “عیبه” و “زشته” مفهوم یافته است. بلوغ احساسات نوجوانی این نسل با یک گرده افشانی وسیع و آشنائی با جهان – بدون سانسور- از راه دسترسی به اینترنت صورت گرفت، و بدین ترتیب، راه  و امکان اجتماعی شدن این نسل سرعت بیشتری یافته و توانسته است پا به پای جوامعی که در آنها LGBTPlus پس از سالها مبارزه، به حقوقی نسبی دست یافته اند، رویکردی بسیار رشد یافته نسبت به مسائل اجتماعی نشان دهد.

این نسل زمانی که وارد زندگی اجتماعی می شود، هیچ خفقانی را برنمی تابد و بشدت از خوردن حرف و عقاید خود تن می زند و ساکت نمی نشیند.

در یک کلام، این نسل، و در وهله ی اول دختران، همان “زیبای خفته” ای است که بدون بوسه ی شاهزاده، از خواب ِ ممنوعیت ها بیدار شده است (در این رابطه می توانید داستان “بیداری زیبای خفته” را بخوانید).

جنبش های این نسل اساسا جنبشی از نوع سرنگونی، انقلاب اجتماعی و کسب قدرت سیاسی و یا مثلا عملیات خشونت بار مجاهد-فدایی و امثالهم نیستند. نمونه ی چنین جنبشی را که من ده سال پیش پیشگویی کرده بودم، برای اولین بار در سوئد و سپس چند کشور دیگر اروپایی در اعتراض به سیاست های زیست محیطی دولت‌های مطبوع (نسل حاکم) و همچنین جهان شاهد بودیم. (۱)

جنبش های این نسل، که به اشتباه از آن بعنوان “جنبش دانشآموزان” یاد می شود، عموما زمانی پا به عرصه وجود می گذارند، که پیش از آن، جنبش هایی از نوع جوانان، مانند سال ۱۳۸۸ در ایران و ۱۹۶۸ در برخی کشورهای اروپایی، خواسته های خود را به جامعه تحمیل کرده باشند و نسل جدیدی را پرورش داده باشند، که با نوجوانان نسلهای پیشین تفاوتی آشکار دارند و همچنین، از چتر حمایتی والدین خود برخوردار هستند.

من با مادران بسیاری از این فرزندان مصاحبه کرده ام و این مادران از رشد اجتماعی فرزندان خود ابراز حیرت نموده اند. نمود دیگر رخ نمایی این نسل در اروپا، روی آوری آنها به کتابهای “هاری پوتر” می باشد، که در تضاد با فضای خشک و بی روح جوامع موسوم به دموکراتیک، کودکان را وارد جهانی سراسر فانتزی می کند.

جنبش های اعتراضی این نسل آمیزه ای است از جشنن و شادی و به سخره گرفتن و ارزش زدائی قوانین مذهبی و عرفی نسلهای پیشین!

این نسل اساسا اقتدارگریز، مطالباتی و ساختار شکن هستند و در بسیاری از این کشورهای اروپائی، نظام آموزشی غیرانسانی، تحمیلی و پادگانی را دچار بحران نموده اند. آنها همیشه آماده ی خروش و اعتراض هستند. (آیا اخبار خودکشی “دانش آموزان” در هند را دنبال کرده اید؟).

ما در این کهکشان تنها هستیم و هیج رقیب یا خطری در کره ماه، مریخ یا جای دیگر زندگی بشریت را تهدید نمی کند. باید به این همه عجله و سرعت در زندگی خاتمه داد. زندگی بویژه برای کودکان و نوجوانان در آرامش مفهوم می یابد و بشریت نیازی به این زندگی ِ پراز استرس. ندارد، زیرا بار اصلی فشار آن بر کودکان و نوجوانان فرود می آید.  آموزش و پرورش نباید به وسیله ای برای مسابقه ی اقتصادی بین ملل تبدیل شود.

اما جنبش های اخیر این نسل نشان داده است که دیگر نمی توان ادعا کرد که جنبش های “دانشجویی”، جنبش تحصیل کردگان است.

دانشگاهها نه به اعتبار دانشی که به جوانان “تزریق” می کنند، بلکه بعلت فضای جدید اجتماعی شدن جوانان، آنان را به اعتراض علیه سنگینی ِ و تحمل ناپذیری ِ میراث تربیتی جامعه می کشاند.

باید به نوجوانان امکانات جدیدی برای ابرا ز وجود و اعتراض داده شود.

من در برنامه های مطالباتی برای این نوجوانان خواهان برگزاری آزاد تظاهراتی در سال و در روزهای خاصی یا غیر خاص برای نوجوانان هستم که در آن، این جوانان بتوانند به طرق مختلف اعتراضات خود را جشنواره نمایند.

اگر بخواهیم که این انقلاب فرزندان خود را نبلعد و اگر نخواهیم که شیپور “حقوق بشر” را از سرگشاد آن بدمیم، باید حقوق انسانی ِ کودکان را سرلوحه ی قوانین خود قرار دهیم:

بشریت با کودک آغاز می شود و با تولد هر کودکی، جهان از نو تعریف می شود.

کودکان نبایستی ابزار بزرگسالان برای رقابت های اقتصادی و جنگها شوند. مدارس باید پیش از هرچیز محیطی برای رشد انسانی و استعدادهای کودکان باشد و آنها را برای یک زندگی آزاد و شاد آماده کند. 

یک نظام آموزشی انسانی باید در سرلوحه ی آرزوی ِ بزرگ جنبش زن، زندگی و آزادی باشد. (۲)

حذف تفکیک جنسیتی یکی از دغدغه های اساسی این نسل می باشد. آنها این نیاز را از اینترنت نیاموخته اند، بلکه این نیاز در طبیعت هر انسانی نهفته است، از اینرو ایجاد یک نظام آموزشی مختلط و آزادی و آموزش روابط جنسی باید جزو اساسی ترین برنامه های نظام جدید باشد. (۳)

استقلال نظام آموزشی، به روز کردن ِ دائمی دانش آموزگاران و توجه به زندگی آنها باید تضمین شود و آموزگاران باید از حق اعتصاب برخوردار باشند.

ما نیاز به یک نظام آموزشی آرام برای کودکان خود از مهد کودک تا دانشگاه داریم. زنان و مادرانی که شعار زندگی سر می دهند، بایستی شهامت بدعت گذاری داشته باشند و برای سازماندهی چنین نظامی به مبارزه خود ادامه دهند و منتقد امپراطوریهای حاکم برجهان و جوامع “صندوقی” و “حقوق بشری” باشند.

حقوق بشرنباید به ابزار کشتارکودکان درسراسر جهان باشد. (۴)

ما نیاز به یک نظام آموزشی واقعا مستقل داریم. نظام آموزشی باید بدور از هرگونه تاثیرات مذهبی باشد و موضوعات اجتماعی و حتی “علمی” که برسر آنها درجهان هیچگونه توافقی وجود ندارد، باید با ارائه نظرات متفاوت آموزش داده شود.

یکی از مهمترین مطالب، “تاریخ” ایران و جهان می باشد. باید از آموزش تاریخ ایران که سراپا جعلی و غیرمستند می باشد و توسط “منورالفکر”های دوران مشروطه که آلوده به رویکردهای توسعه طلبانه، عظمت طلبانه و شووینیستی می باشد خودداری نمود. مطالب غیر واقعی درمورد خاندان های امپراطوری حاکم بر ایران، جنگها و کشتارهای این امپراطوری ها نباید موجب پیدایش امامزاده های جدیدی چون کوروش گردد.

این نوجوانان بشدت تشنه ی دانستن هستند. باید امکان دستیابی این نسل به دانستنیهای مختلف و متضاد را فراهم کرد و از روشهای مذهبی در برخورد به داشته های بشریت پرهیز کرد.

همبستگی بین المللی با همبستگی برای زندگی سالم برای کودکان سراسر جهان آغاز می شود. کیست که بتواند فراموش کند که درنتیجه ی تحریم اقتصادی عراق، ۶۰۰ هزار کودک

عراقی جان خود را از دست دادند؟ (۴)

و کیست که بتواند کشتار کودکان فلسطینی توسط ارتش اسرائیل را نادیده بگیرد؟ به این مساله در بخش سیاستهای منطقه ای و نفی رویکردهای توسعه طلبانه بیشتر خواهم پرداخت.

مشکلات زیست محیطی یکی دیگر از دغدغه های حیاتی این نسل است. رویکرد آنها به این مساله بسیار متفاوت با  نسلهای پیشین است. آنها جهانی را به ارث می برند که چشم اندازی بسیار تاریک برای زندگی شان دارد.

چشم اندازی، که والدین آنها هنوز با مشکلات آن بطور جدی درگیر نشده اند.

 

ادامه دارد…

 

بخش اول:

آرزو و رؤیای بزرگ جنبش زن، زندگی و آزادی!

 

 

پانویس ها:

 

  • بسیاری از سیاستمداران مخالف تظاهراتی جمعه های زیست محیطی بودند و مثلا رهبر حزب لیبرالهای آزاد در آلمان به این جنبش اعتراض کرده و خواهان آن شده بود که این “بچه ها” باید به مدرسه بروند و درکلاسهای درس خود حضور یابند.

در بسیاری از رسانه ها نیز صحبت از ناهنجاری روانی “گرتا تونبرگ” (Greta Thunberg)، دختر نوجوانی که این جنبش نوجوانان را در سوئد کلید زده بود، می شد.

  • من هنوز هم صحنه های گریه ی کودکانی را که ۶۰ سال پیش کارنامه ی مردودی خود را پس از یکسال تحصیل دریافت می کردند فراموش نکرده ام.
  • https://www.youtube.com/watch?v=FN0MjIrQhq4 اعتصاب، اعتراض، انقلاب، آزادی؛ سخنان دو جوان آزادی خواه
  • https://www.youtube.com/watch?v=bntsfiAXMEE این مصاحبه ی معروف وزیر خارجه ی آمریکا در مورد مرگ ۶۰۰ هزار کودک عراقی

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)