۱-
درپنجره ی تنهایی ام
سیگاری رامی گیرانم
دلم!
عجیب برای وطنم
تنگ می شود
به بیرون نگاه می کنم
نوه ام رامی بینم…
وکودکی هایم رانیز…
که دردودسیگارم
درچشم نمناک غربت وتنهایی ام
حلقه حلقه می شود
۲-
به آسمان می اندیشم
که چه کبوترانی
درنگاه آبی اش
پروازرا
تنهادرقفس ها
بخاطرسپردند
۳-
برهنه ای درباد
بادرا
فریادمی کشید
وباد!
برهنه ای را
دربادهای سهمگین اش
۴-
آرزوهای خیس یک مرده
برروی دستها
چه آرام وآهسته
بدون هیچ شتابی
تشییع می شود
دریک غروب تنها
۵-
کودکی هایم را
سالهای سال است
که گم کرده ام
واسلحه ی پلاستیکی ام نیز
که پنجاه وپنج سال پیش
دریک نبردتن به تن
به ناگهان ازکارافتاد
وتسلیم جنگ کودکانه شدم

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com