برنامه «من و شما» از همان برنامههای همیشگی چند سال اخیر صداوسیما است. با یک مجری جوان که از ریش و حال رسمی نشانی ندارد و مثل دیگر مجریهای نسل تازه، ظاهری به ظاهر «امروزی» دارد. آرش ظلیپور برای تثبیت شهرت خود چیزی کم داشت که در گفتگوی با فراستی آن را به دست آورد. هرچند این به قیمت منع کار او برای مدتی شود.
با پررنگ شدن قالب تاک شو در برنامههای تولیدی صداوسیما، مجریان جدیدی به آن وارد شدهاند. مجریانی که در مواردی از الگوهای ثابت قبلی فرا میروند و گاهی حتا شامل سلبریتیهایی میشوند که به قول مدیر شبکه ۳ سیما از سرمایههای نظام هستند.
برنامه «من و شما» از همان برنامههای همیشگی چند سال اخیر صداوسیما است. با یک مجری جوان که از ریش و حال رسمی نشانی ندارد و مثل دیگر مجریهای نسل تازه، ظاهری به ظاهر «امروزی» دارد.
آرش ظلیپور برای تثبیت شهرت خود چیزی کم داشت که در گفتگوی با فراستی آن را به دست آورد. هرچند این به قیمت منع کار او برای مدتی شود. در دنیایی که حول مسابقه برای دیده شدن شکل گرفته، هر سوءشهرتی هم حسن شهرت است و ظلیپور بعدها به احتمال زیاد میتواند سوار بر همین ماجرا بیشتر مطرح شود.
او از فراستی دعوت کرده بود تا در جایگاه مهمان روبروی او بنشیند. بنا به گفته فراستی، توافق با تهیهکننده برنامه این بود که او درباره گرایش به قول خودش ضداجتماعی سینمای مثلا کمدی حال حاضر ایران حرف بزند. او قرار بوده ابتذال موجود در سینمای ایران را زیر سوال ببرد، چرا که احساس خطر کرده است.
خود فراستی پیشترها به واسطه حضور در برنامه هفت، و به خاطر حرفها و نقدها و پرخاشگریهای عجیبش درباره کلیت سینمای ایران فراتر از محافل سینمایی مطرح شده و شهرتی برای خود بهم زده بود.
در «من و شما» ظلیپور مهمان خود یعنی فراستی را با استفاده از الفاظ توهینآمیز به گفته خودش دعوت به «گفتمان» میکرد. گفتمانی که در سراسر برنامه به جای گفتگو به کار میرفت.
در من و شما چه گذشت؟
مجری ما و شما برای گفتگو از همان ابتدای برنامه با پیش کشیدن مسائل بیربط سعی داشت فراستی را گیر بیندازد. از تیپ تکراری فراستی و اینکه سالها است همین لباسها را میپوشد، شروع کرد و میخواست به این برسد که چرا فراستی به بازی بازیگران سینمای ایران گیر میدهد و میگوید آنها نقشهای تکراری بازی میکنند.
او در ادامه با بحثهای مختلفی درباره اینکه من قبل از شما در برنامه هفت بودهام و برادرم آن را شروع کرده به طریق دیگری میخواست جایگاهی که فراستی را از برنامه هفت تعریف میکند، مخدوش کند.
در نهایت با طرح این موضوع که «این همه نقد کردی و خلاف جریان و سلیقه عموم و حتی منتقدان و فروش فیلمها حرف زدی چه اتفاقی برای سینمای ایران افتاد»، نتیجه گرفت که برخوردها و نقدهای فراستی هیچ تاثیری بر سینما نداشته است.
ظلیپور در این برنامه فراستی را درباره سینمای ایران بازخواست میکند و به این توجه نمیکند که مگر فراستی به عنوان یک منتقد در وضعیت سینما چه قدرتی دارد. فراستی بارها تاکید میکند که برای بحث درباره سینما آمده است و نه دفاع از خویشتن، و خود را از جایگاهش جدا میکند. اما مجری مدام به خود فراستی حمله میکند. وضعیتی که بیش از هر چیزی نشاندهنده اوضاعی است که بر تریبون میلیونی سیمای ملی حاکم است. موقعیتی انحصاری و بیضابطه که حتا دوربین و پخش زنده هم نمیتواند مانع نمود و گسترشش شود.
اما فراستی هم از این بازی جدا نیست. اگر تمام آن چه که از او در برنامههای مشابه به خاطر داریم را فراموش کنیم؛ منجمله کلماتی که به کوشش او از دایره فحش و فضیحت به حوزه نقد راه پیدا کردند، و بخواهیم فقط به همین برنامه توجه کنیم، تناقضی آشکار در مواجهه او با کسی همفرم خودش میبینیم.
در ابتدای برنامه فراستی تاکید کرد اگر فکر کنیم چیزی درست است باید پایش بایستیم و عقب نکشیم و در حالی که مجری به صراحت او اشاره کرد و گفت میخواهد صریح باشد و فراستی هم گفت منطقا باید همین باشیم، اما برنامه به شکل دیگری پیش رفت.
در جایی فراستی به مجری میگوید «تو نه نظر داری و نه سلیقه و تو همین چند دقیقه نشون دادی» و بعد در جواب مجری که میگوید شما به سلیقه ۶ میلیون تماشاگر هزارپا توهین میکنید، میگوید به بیشتر از اینها هم توهین میکنم. همین فراستی کمی بعد رنجیدهخاطر از توهین برنامه را ترک میکند.
جایی هم هست که هر دو کم میآوردند؛ وقتی که صحبت از ارزشها میشود و ارزشهای نظام، و فراستی مجری را گیر میاندازد که تو برنامهات را به خانواده شهدا تقدیم کردی و از فیلمی دفاع میکنی که به ارزشهای همین شهدا توهین کرده است، ما کدام را باور کنیم؟ در مقابل هم مجری نقدهای فراستی را ضد ارزشی میداند.
تا اینجای کار هنوز فراستی روی صندلی خود جابجا میشد و در جواب مجری جوابهایی از پیشآماده داشت. چرا که زمین بازی را پیش از برنامه تعیین کرده بود. اما در انتها مجری که رفتارش همشکل الگوی رفتاری فراستی بود پا را از خود فراستی فراتر گذاشت تا به قول خودش او را گوشه رینگ گیر بیندازد و صحبت از برنامه هفت و دو زنه بودن فراستی و صحبتهای فراستی درباره اینکه سینمای ایران نقدپذیر نیست و لوس است، کرد. فراستی دیگر برنامه را ادامه نداد و مجری را متهم به بیادبی کرد.
در غیاب نقد؛ پرخاش در برابر پرخاش
ظلیپور تفاوتهای عمدهای با فراستی ریش و مو سپید کرده دارد. از رزومه سینمایی و سواد و دانش گرفته تا سالها حضور در نقد سینما.
فراستی کتابها و ترجمهها و نوشتههایی دارد و به زعم خودش به او این سلیقه را داده که برای نقدهای خود رفتار پرخاشگرانه خود را نیز تعریف و منطقی کند. اما او در برابر همان شکل از رفتار، آن را بیادبی میداند و پای حرفش نمیایستد و ترک میکند.
حالا مسعود فراستی هم گیر کسی همشکل مسعود فراستی افتاده است.
او که سینمای ایران را متهم به لوس بودن و نقدپذیر نبودن میکرد، خودش را لوس کرد و برنامه را نیمهتمام گذاشت. او که در تمام نقدهای خود با کلمات کلی درباره سینما حرف میزد و با مفهومی کلی به اسم «فرم» – از قضا عنوان مجلهاش هم هست- سعی در نقد فیلمها داشت، خودش هم گرفتار همان موضوع شد. مجری «من و شما» از نقد همان «فرم» فراستی را گرفته است و چرا فراستی منطقا این «فرم» را نمیپذیرد؟
این برنامه نمونهای از وضعیتی است که در آن نقد با پرخاش یا ستایش اشتباه گرفته میشود. در حالی که هم مجری و هم فراستی میخواهند آنچه را غایب است، از آن خود سازند. بحث این یادداشت، بحث بر سر زبان پاکیزه و رسمی نیست. بحث بر سر این است که نقد در غیاب خود، با پرخاش و زورگیری تصاحب میشود. به همین ترتیب نه تنها در سینما که در بقیه هنرها هم بررسی دقیق اثر از جنبههای مشخص و در ارتباط با زمینههای تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و هنری، برای آشکار کردن معانی جدید و به دست دادن فهمی تازه از اثر کلا به حاشیه میرود.
مسعود فراستی خود از بانیان جا افتادن نقد این چنینی بوده است. آیا باید برای او دل سوزاند؟
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.