آه، دلبنــدم، آه
چه تاریک اسـت ایـن پـگاه
چه سـیاهست این سـپیده دم
و چه تنـگ است وقـت عشـق
آه، ای نـوازش آغــوش، آه
آه ای حضـور شـوق و هـلهـله
در بنـد بنـد یگانـه ی پیـوند.
چه تنگ بود وقت عشق
در شـب وحشـتِ بزرگ
و چـه کـوتـاه بود
از حـجلـه گاه تا قتـل گاه
در پـگاه عــروسی خـون.
آه، دلبنــدم، آه
چـه کـوتاه بود فاصـله! – چـه کوتاه
و شـگفتـا – هنـوز – شـگفتـا!
شـاهـدان شهرآشوب
از بُعـد فاصـله ها شِــکوِه می کننـد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.