آهنگ آغاز و پایان ویدئو، لاکامپانِلا La Campanella (زنگ کوچک)، از «نیکولو پاگانینی» است. این نام را «فرانتس لیست» به موومان سوم از ویولن کنسرتوی شمارهٔ ۲ پاگانینی، داد. وجه تسمیهٔ آن این است که صدای یک زنگ کوچک در سراسر قطعه به گوش می‌رسد و با ویولن همراهی می‌کند.

 
خانم‌ها و آقایان محترم، خواهران و برادران عزیز، دوستان دانشور و فرهنگ‌ورز، سلام بر شما.
در ادامه بحث «عهدنامه‌های ایران در عصر قاجار» اکنون به عهدنامهٔ گلستان Гюлистанский договор (گولستانسکی داگاوُر)، می‌رسیم که ۳ آبان ۱۱۹۲ خورشیدی(۲۵ اکتبر ۱۸۱۳ میلادی) در پی جنگ‌های ایران و روسیه در دوره قاجار بین این دو کشور امضاء شد. عهدنامهٔ گلستان باعث گشت روس‌ها که در بدترین شرایط در جنگ با فرانسه بودند، از گرفتاری‌های ایران آسوده شده و سرزمین‌های جدیدی را به متصرفات خود اضافه کنند. پیشتر پیمان فینکنشتاین، قرارداد مُجمَل و عهدنامهٔ مُفَصّل را توضیح داده‌ام، که بصورت مقاله و ویدئو، در سایت خودم موجود است.

با این عهدنامهٔ که در روستای گلستان از محال قره‌باغ امضا شد، ارمنستان، ایالات شرقی و تمام شهرها و روستاهای مناطق غربی گرجستان در ساحل دریای سیاه، از ایران سلب، و به روسیه تزاری واگذار شد. همچنین ۱۴ ولایت قفقازی ایران، ازجمله چچن، اینگوشتیا Ingushetia، گنجه، قره‌باغ، شیروان، بادکوبه، آبخاز، آچوق‌باشی…، و داغستان. بخشی از سرزمین تالش و سواحل ارزشمند دریای کاسپین(دریای خزر) هم از دست رفت و حاکمیت بدون منازع ایران بر دریای مزبور خدشه‌دار گردید. سرزمین‌های جدا شده از ایران در این قرارداد، امروز بخشی از ارمنستان، جمهوری آذربایجان، گرجستان و روسیه هستند. منطقه‌ای به وسعت تقریبی ۲۲۰ هزار کیلومتر مربع خاکی و ۱۲۰ هزار کیلومتر مربع آبی از مساحت دریای کاسپین(خزر). از آنجا که عهدنامهٔ گلستان برآمده از جنگ‌های ایران با روسیه تزاری است، ابتدا به جنگهای ده ساله دو کشور – از ۱۱۸۲ تا ۱۱۹۲ خورشیدی اشاره می‌کنم تا پیش‌‌زمینه‌های عهدنامهٔ مزبور روشن شود. در این مقاله متن کامل عهدنامهٔ گلستان را نیز افزوده‌ام. 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
چرا ایران و روسیه تزاری با هم درافتادند؟ 
رابطه ایران با روسیه در اوایل دوره قاجار شکرآب بود، بویژه که روسیه همیشه می‌خواست به دریای آزاد دسترسی داشته باشد و به خلیج فارس نظر داشت. تنش میان ایران و روسیه در دوره آقامحمدخان و در پی حمله ایران به گرجستان شدت گرفت و پس از آن در زمان زمامداری فتحعلی‌شاه ادامه یافت. هدف اصلی روسیه به جز دسترسی به آب‌های آزاد، دست اندازی به خاک قفقاز بود. مردم مناطق قفقاز شرقی یعنی گنجه، شیروان، تالش و باکو، علاوه بر مسلمان بودن، طرفدار ایران بودند و این موجب نارضایتی روس‌ها می‌شد. 
گرجستان(ناحیه حاصل‌خیز سبز و خرمی که در دامنه کوه‌های قفقاز و در سواحل شرقی دریای سیاه واقع شده)، از دیرباز، یکی از علل اساسی اختلاف بین ایران و روسیه بود. از دوران پادشاهان صفوی، حکام وقت با این عنوان که از نخستین روزهای تاریخ ایران، نام مردم گرجی در اسناد تاریخی ایرانی آمده‌‌، به آن دیار چشم داشتند. نقطهٔ اوج تاریخ ارتباط گرجستان و ایران، دوران صفویه است که با رویدادهای خونینی همراه بود، ازجمله: ۲۳ بار حملهٔ ارتش امپراتوری صفویان به گرجستان، قتل‌عام بسیاری از گرجی‌ها، اسارت و تبعید شمار کثیری از بازماندگان گرجی‌های کشته شده به قزوین، گیلان، مازندران، گلستان، اصفهان، گلپایگان و فارس و…
نادر شاه افشار نیز به گرجستان حمله کرد و هزاران گرجی را به خراسان تبعید نمود. آقامحمدخان قاجار پس از حمله به تفلیس(پایتخت گرجستان)، با قتل‌عام مردم آن شهر، یکی از خونبارترین وقایع تاریخ گرجستان را رقم زد و بسیاری از گرجیان را به ایران کوچاند. روسیه، بعدها گرجستان را به عنوان یکی از فرمانداری‌های خود اعلام نمود و رژیم تزاری در آنجا برقرار شد. ملحق شدن گرجستان به روسیه سر و صدای فتحعلی‌شاه و مریدانش را درآورد و ذکر و فکرشان پس‌گرفتن آن بود. 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوره اول جنگ‌های ایران و روسیه
سال ۱۱۷۹ خورشیدی گیورگی دوازدهم ( გიორგი XII) حاکم گرجستان رسماً تحت‌الحمایگی روس‌ها را پذیرفت اما برادرش که مخالف الحاق گرجستان به روسیه بود به دربار ایران پناهنده شد.
تزار روس این امر را بهانه کرد و ژنرال «سیسیانوف» را مامور تصرف قفقاز نمود. سیسیاتف به تفلیس(پایتخت گرجستان) یورش برد و آن جا را گرفت. فتحعلی‌شاه نیز به گرجستان حمله کرد. هر دو دولت ایران و روسیه می‌خواستند صاحب اختیار گرجستان باشند.
سیسیانف، علاوه بر تفلیس، شهر گنجه را هم تصرف کرد و نیروهای روسیه تا حدود اَرَس پیش‌ آمدند و فتحعلی‌شاه، عباس میرزا را به مقابله فرستاد. عباس میرزا در ایروان و حوالی اِچمیادزین مرکز خلیفه ارامنه (واغارشاپات Վաղարշապատ)، درگیر شد و نبرد با پیروزی ایران به پایان رسید. با خدعه حاکم شیروان، سیسیانوف کشته شد اما نیروهای روسی از میدان به در نرفته و عزم تصرف گیلان را کردند که البته موفق نشدند. علل آن از جمله ایستادگی مردم گیلان، و رو‌به‌روشدن نیروهای تزار با مشکلات و تلفات زیاد بود. کمبود علوفه، آذوقه و لوازم لشکری هم بر مشکلات افزود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جنگ سرنوشت‌ساز اصلاندوز 
با قتل سیسیانف، فرماندهی سپاه روسیه را در قفقاز ژنرال گودوویچ بعهده گرفت. گودوویچ با نیروهایش به ایروان حمله برد اما ناکام ماند و عباس میرزا آنان را شکست داد و در نتیجه روس‌ها خواستار آشتی شدند. البته شرطشان این بود که هر جا را گرفته‌ایم در اختیار خودمان بماند و ایران به ما اجازه عبور از داخل کشور برای حمله به عثمانی را هم بدهد. دولت ایران این تقاضا را نپذیرفت.
عباس میرزا اصرار داشت با ادامه جنگ کار یکسره شود. جنگ شدت گرفت و سپاه ایران در محل اصلاندوز حوالی رود ارس مستقر شدند. در این هنگام روس‌ها غافلگیرانه به اردوی ایران حمله کرده، ضربات هولناکی زدند و در ادامه اصلاندوز را گرفتند و نیروهای ایرانی تلفات بسیار زیادی دادند. پس از فتح اصلاندوز، سپاه روسیه قصد آذربایجان را هم داشت. این زمان ترکمانان خراسان شورش کردند و فتحعلی‌شاه به علت اوضاع ناآرام در چند جبهه، هوا را پس دید و تقاضای صلح کرد و اینگونه بود که عهدنامهٔ گلستان کلید خورد.
پس‌لرزه‌های جنگها و عملکرد آقامحمدخان قاجار، فتحعلی‌شاه را به دردسرهای فراوان انداخت و او در سی و هفت سالی که سلطنت می‌کرد از این بابت حسابی گرفتار بود. روسها که از پیش چشم، به گرجستان(که در دوره‌های صفویه و افشاریه جزئی از ایران شده بود) دوخته بودند و عاقبت هم آنرا از ایران کندند، توی نخ سایر امیرنشین‌های قفقاز هم بودند.
فتحعلی‌شاه و مریدانش که از دست دادن گرجستان را تاب نمی‌آوردند برای جنگ با روسیه این پا و آن پا می‌کردند و این خیال خام را داشتند که انگلیس در تقابل با روسیه جانب آنها را خواهدگرفت !
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فتحعلی‌شاه به ناپلئون دخیل می‌بندد
سال ۱۱۸۳ که بین ایران و روسیه تزاری جنگ شدت گرفت و شاه قاجار دید سُمبه خیلی پرزور است به ناپلئون بناپارت امید بست تا شاید گره از کار فروبسته او بگشاید. ناپلئون بناپارت البته بدش نمی‌آمد که از طریق ایران راهی هندوستان شود و جلو تر، نمایندگانی به کشور ما فرستاده بود. در بخش نخست «عهدنامه‌های ایران در عصر قاجار» اشاره شد که با امضای «عهدنامهٔ فینکنشتاین»، ظاهراً قرار شد فرانسه همه تلاشش را بکند تا روسها دست از گرجستان بردارند و خاک ایران را ترک کنند! فرانسه همچنین تعهد داد به صاحب منصبان سپاه ایران فنون جنگ بیآموزد و نیروهای نظامی را نو نوار کرده، سبک‌ و روش جدید نظامی آموزش دهد. در همین رابطه هیئت نظامی فرانسوی به ریاست ژنرال گاردان راهی ایران شد. اما هنوز آنان به کشور ما نرسیده و جاگیر پاگیر نشده بودند که ورق برگشت و فرانسه و روسیه از در صلح و صفا درآمدند و تعهدات ناپلئون پا در هوا ماند. فتحعلی‌شاه تصور می‌کرد در رابطه با خواست ایران و بیرون راندن روسها از گرجستان، ناپلئون کاری می‌کند کارستان، ولی این خیال محض بود. وی تنها گفت حاضر است اگر ایران قصد مصالحه و کنارآمدن با روسها را داشته باشد وساطت کند تا همه چیز به خیر بگذرد! هر چند هیئت نظامی فرانسوی آموزشهای خودش را به نیروهای نظامی ایرانی می‌داد ولی از بابت گرجستان. مسأله تمام شده بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دست روسیه نباید به هندوستان برسد 
در این اوضاع شیر تو شیر، انگلیسی‌ها با هدایای بسیار سر رسیدند و در باغ سبز نشان داده، وانمود کردند کاری را که ناپلئون نکرد ما می‌کنیم. زمان نشان داد که دروغ می‌گفتند و نیت‌شان تنها دامن‌زدن آتش جنگ بین ایران و روسیه بود چون از این بایت سود بسیار می‌بردند. می‌خواستند مانع دست اندازی روسیه به هندوستان بشوند.
انگلیسی‌ها هم با دولت قاجار قرارداد امضا کردند و گفتند که در جنگ با روسیه به ایران کمک نظامی کرده، چنین و چنان می‌کنیم! اما عاقبت چی شد؟ گرجستان به موقعیت اولش برنگشت و روسیه هشت ایالت دیگر را هم، از ایران جدا کرد.
عباس میرزای دلیر که از نامردی‌ها و نابسامانی‌ها، خون دل می‌خورد، ۱۲۱۲ در خراسان درگذشت و سال بعد پدرش فتحعلی‌شاه هم در اصفهان غزل خداحافظی را خواند و نوبت به محمد شاه فرزند عباس میرزا رسید که بیرحمی و سنگدلی را با به اصطلاح دینداری و پارسایی درهم‌‌آمیخت. وی، میرزا ابوالقاسم فراهانی، آن مرد باتدبیر و فرهیخته را سر به نیست کرد و به امثال حاج میرزا آقاسی مرتجع میدان داد.
در دوران محمد شاه زخم عهدنامه‌های ننگین گلستان و ترکمانچای(که بعداً به آن جداگانه خواهم پرداخت) عُود کرد و طمع بیگانگان در میهن ما افزون شد. آشوب همه جای کشور را گرفت و رشته کارها از دست رفت. همه چیز بهم ریخت و جور و تعدی به مردم از حد گذشت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نوشتن عهدنامهٔ گلستان بر عهده گور اوزلی بود
سال ۱۱۸۸ خورشیدی، میرزا ابوالحسن‌خان ایلچی شیرازی، به عنوان سفیر ایران در لندن انتخاب و اعزام شد. انگلیس هم نماینده خودش را مشخص می‌کند و چندی بعد «سِر گور اوزلی» Sir Gore Ouseley اولین سفیر انگلیس در کشور ما به بوشهر می‌رسد و بفرموده، برای ختم درگیری بین روسیه و ایران وارد کار می‌شود. تلاشی که در نهایت به عهدنامهٔ گلستان و ترکمانچای می‌انجامد.
شایان ذکر است که کتاب گلستان سعدی تحت نظارت گور اوزلی در لندن به چاپ رسید و تسلط وی به زبان فارسی به آن حد بود که می‌توانست ادبیات و شعرای فارسی زبان را مورد نقد و ارزیابی قرار دهد. در نگارش عهدنامهٔ گلستان، گور اوزلی، بی نقش نبود. به علت در خطر بودن منافع بریتانیا در هندوستان، او دستور داشت به گونه‌ای ایران را در برابر سلطه روسیه مصون نگه دارد تا ایران بتواند حائلی باشد بین مستعمره هندوستان و روسیه. خطر تسلط روسیه زیاد بود و گور اوزلی می‌بایست قال قضیه را بخواباند تا جلوی پیشرفت روسیه به سمت ایران گرفته شود. وی دیپلماتی کارکشته بود و توانست مقدمات مصالحه بین دو کشور را فراهم کند.
عبرت‌انگیز این است که انگلیس با روسیه تزاری نیر، زد و بند کرد و در سر بزنگاه(سال ۱۱۹۱ خورشیدی) که روسیه یرای یورش به منطقه اصلاندوز آماده می‌شد و شکست جبران‌ناپذیری به ارتش ایران و عباس میرزا وارد کرد، همان ایام، مستشاران نظامی خودش را که در ایران حضور داشتند به جز چند سرجوخه، فراخواند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نواحی شمال رود اَرَس از دست ایران خارج شد 
شکست ایران در اصلاندوز باعث از دست‌رفتن کلیه قوا و تجهیزات نظامی شد و سپاهیان عباس میرزا در نهایت آشفتگی پراکنده و آواره شدند. اوضاع که به اینجا رسید، گور اوزلی زیر پای شاه نشست و تا توانست به گوشش خواند که صلاح است با روسیه کنار بیاید…
فتحعلی‌شاه از ترس اینکه انگلیس حمایت مالی خود به ایران را قطع کند و نیز به خاطر شورشهای داخلی در منطقه ترکمان خراسان و…به میانجیگری و به اصطلاح صلح رضا داد و میرزا ابوالحسن‌خان ایلچی‌شیرازی را مأمور کرد که با سردار روس «ژنرال‌ نیکلای‌ رادیشچف‌» ملاقات کند و با او «عهد سازش» ببندد. گور اوزلی ‌سفیر انگلستان‌ در ایران‌ نیز به‌ عنوان‌ میانجی‌ حضور یافت‌. عهدنامهٔ گلستان مرزهای ایران را بهم ریخت و تمام نواحی شمال رود اَرَس از دست ایران خارج شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
حق کشتیرانی نظامی ایران در دریای خزر از بین رفت
القصه، دوم آبان ۱۱۹۲ خورشیدی، در قریه گلستان واقع در کرانه رود سیوا در منطقه قراباغ، عهدنامهٔ گلستان یا به قول روسها «گولستانسکی داگاوُر» بین ایران و روسیه، به امضاء رسید. عهدنامهٔ گلستان شامل یازده فصل بود و به موجب آن ایالات و شهرهای گرجستان، داغستان، باکو، دربند، شیروان، قره‌باغ، شکی، گنجه، موقان و قسمت علیای تالش به روسیه واگذار شد و دولت ایران از کلیه دعاوی خود بر گرجستان و داغستان و ابخازی صرفنظر کرد. حق کشتیرانی نظامی ایران در دریای خزر هم از بین رفت و تسهیلات فراوانی برای بازرگانان روسی در ایران فراهم آمد و زمینه‌های نفوذ اقتصادی روسیه در کشور ما فراهم گردید. ترتیباتی‌ برای‌ حقوق‌ گمرکی‌ واردات‌ و صادرات‌ طرفین‌ مقرر شد که‌ همگی‌ به‌ نفع‌ روسیه‌ بود. روس‌ها هم قول داده بودند که نیابت سلطنت عباس میرزا را در ایران به رسمیت بشناسند و در رساندن او به سلطنت بعد از پدر تمام کوشش خود را به کار گیرند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روحانیون حکم جهاد دادند 
عهدنامهٔ گلستان بیش ازآنکه یک سند حل و فصل جامع مناقشات باشد، در حقیقت بنوعى قرارداد ترک مخاصمه Armistice و از نظر حقوقى Status Quo Presentium شناسائی و حفظ وضع موجود، یعنی نگهداشتن چیزها همان‌طور که هستند، بود. کلیه‌ مواضع‌ و مناطقی‌ که‌ طرفین‌ تحت‌ تصرف‌ خود داشتند به‌ همان‌ صورت‌ باقی‌ ماند و در مناطقی هم که در قرارداد اسم بردند، تحدید حدودی صورت نگرفت و نامشخص‌‌بودن‌ مرزهای‌ دو کشور بعدها کار دست هر دو طرف داد. 
در دیباچه معاهده ترکمانچای، عهدنامهٔ ننگین گلستان را که خارستانی بیش نبود، «مبارکه» توصیف کرده‌اند.
الحمدالله الوافی و الکافی بعد از انعقاد عهدنامهٔ مبارکه گلستان و مبادلات و معاملات دوستانه دولتین علیتین و ظهور آداب کمال مهربانی و یکجهتی حضرتین بهیتین به مقتضای حرکات آسمانی…(…)…
… 

پس از عهدنامهٔ به اصطلاح مبارکه گلستان، تعدادى از شاهزادگان و نیز برخى از دیوانسالاران با این توضیح که از دست‌دادن شهرهاى قفقاز قابل تحمل نیست، رو به آخوندها آوردند تا آنها مردم را برای مقابله با روسیه بسیج نموده و اعلام جهاد کنند.

میرزا بزرگ فراهانى، حاج ملاباقر سلماسى و صدرالدین تبریزى را به عتبات فرستاد تا موضوع حملات روسها را به گرجستان و داغستان و رفتار با مسلمانان را به اطلاع علمای نجف یعنی شیخ محمد جعفر نجفى و آسید محمد اصفهانى برسانند. وقتى روحانیون عتبات، از مراتب مطلع شدند، فرستادگانى به قم، کاشان، یزد، اصفهان، شیراز و شهرهاى دیگر فرستادند و حکم جهاد دادند. میر‌محمدحسین سلطان‌العلما، امام جمعه اصفهان، ملا احمد نراقى و ملا على‌اکبر اصفهانى، احکام «جهادیه» صادر کردند و حمله به روسها از سر گرفته شد. حالا، ده دوازده سال از عهدنامهٔ گلستان می‌گذرد. روس‌ها که مهیای جنگ نبودند ابتدا غافلگیر شدند و سپاهیان ایرانی تمامی ولایات از دست رفته از جمله باکو، دربند، شوشی، داغستان، ایروان و تالش را به تصرف درآوردند. اما اوضاع به همین جا ختم نشد.
در ادامه جنگ، روسها نیروهای ایران را شکست سختی دادند و آنان را از ساحل چپ رود ارس به داخل آذربایجان راندند و این بار ایروان، نخجوان و بقایای اراضی ماوراء ارس هم از پیکر ایران جدا شد. بار سنگین خسارات و اردوکشی‌های جنگ روسیه تزاری هم به گردن مردم ایران افتاد. نتیجه این شکستها معاهده ننگین ترکمنچای را درسال ۱۸۲۸ به دنبال داشت که طبق آن حق کاپیتولاسیون برای اتباع روس و برای دیگر خارجیان تثبیت شد. در قسمت بعد عهدنامهٔ ترکمنچای را به شرح‌تر توضیح خواهم داد.


متن کامل عهدنامهٔ گلستان 
Гюлистанский договор

اعلیحضرت قضا قدرت رایت پادشاه جمجاه و امپراتور اکرم عالی دستگاه مالک بالاسقلال کل ممالک انمپریه اروسیه اعلیحضرت قَدر قدرت کیوان رفعت پادشاه اعظم سلیمان جاه مالک بالاستقلال ممالک شاهانه ایران به ملاحظه‌ی کمال مهربانی و اشفاق علیتین که درباره‌ی اهالی و رعایای متعلقین دارند به دفع و رفع امور عداوت و دشمنی که برعکس رأی شوکت آرای ایشان است طالب و باستقرار مراتب مصالحه‌ی میمونه و دوستی جواریت سابقه‌ی مؤکده را در بین الطرفین راغب می‌باشند با حسن الوجه رأی علیتین قرار گرفته در انجام این امور نیک و مصوبه از طرف اعلیحضرت قدر قدرت پادشاه اعظم و ایمپراطور بالاستقلال کل ممالک روسیه بعالیجاه معلی جایگاه جنرال لیدنانه روسیه سپهسالار روسیه و مدیر عساکر ساکنین جوانب قفقازیه و گرجستان ناظم امور و مصالح شهریه ولادت غوغانای و گرجستان و قفقازیه و حاجی طرخان و کارهای عالی ثغور و سرحدات این حدودات و سامان امر فرمای عساکرسفاین بحر خزر صاحب حمایل الکسندر نویسکی ذیحمایل مرتبه‌ی اولین آتابای مرتبه دار رابع عسکریه مقتدره حضرت گیورکی صاحب نشان و شمشیر طلا المرقوم بجهت رشادت و بهادری(نیکولای رایشخوف) اختیار کلی اعطا شده اعلیحضرت کیوان رفعت والا رتبت پادشاه اعظم بالاستقلال ممالک ایران هم عالیجاه معلی جایگاه ایلچی بزرگ دولت ایران که مأمور دولتین روس و انگلیس بودند عمده الامراء و الاعیان مقرب درگاه ذیشان و محرم اسرار نهان و مشیر اکثر امور دولت بهیه‌ی ایران از خانواده‌ی دودمان وزارت و از امرای واقفان حضور در مرتبه‌ی دوم آن صاحب عطایای خاص پادشاهی خود از خنجر و شمشیر و کارد مرصع و استعمال ملبوس و اسب مرصع یراق میرزا ابوالحسن خان را که در این کار مختار بالکل نموده‌اند حال در معسکر روسیه رودخانه زیروه(۲) من محال گلستان متعلقه ولایت قراباغ ملاقات و جمعیت نمودند. بعد از ابراز و مبادله مستمسک مأموریت و اختیار کلی خود بیکدیگر و ملاحظه و تحقیق امور متعلق مصالحه‌ی مبارکه بنام نامی پادشاهان عظام قرار و بموجب نامجات طرفین قیود و فصول و شروط مرقومه را الی الابد مقبول و منصوب و استمرار می‌داریم.
فصل اول – بعد از این امور جنگ و عداوت و دشمنی که تا حال در دولتین روسیه و ایران بود بموجب این عهدنامه الی الابد مقطوع و متروک و مراتب مصالحه اکیده در دوستی و وفاق شدید فیمابین اعلیحضرت قضا قدرت پادشاه اعظم امپراتور مالک بالاستقلال کل ممالک روسیه و اعلیحضرت خورشید رایت پادشاه داراشوکت ممالک ایران و وارث ولیعهدان عظام و میانه دولتین علیتین فخام ایشان پایدار و مسلوک خواهد بود.
فصل دوم – چون بیشتر بموجب اظهار و گفتگوی طرفین قبول و رضا در بین دولتین شده‌است که مراتب مصالحه در بنای اسطاطسکوا و پرزندیم باشد یعنی طرفین در هر موضع و حالی که الی قرارداد مصالحه الحال بوده‌است از آن قرار باقی و تمامی اولکای ولایات خوانین نشین که تا حال در تحت تصرف و ضبط هر یک از دولتین بوده کماکان در ضبط و اختیار ایشان بماند لهذا در بین دولتین علیتین روسیه و ایران بموجب خط مرقومه ذیل مستور و سرحدات مستقر و تعیین گردیده‌است از ابتدای ارضی آدینه بازار بخط درست از راه صحرای مغان تا به معبریدی بلوک رود ارس و از بالای کنار رود ارس تا اتصال و الحاق رودخانه‌ی کپینک چای به پشت کوه مقری و از آنجا خط حدود سامان ولایات قراباغ و نخجوان و ایروان و نیز رسدی از سنور گنجه جمع و متصل گردید بعد از آن حدود مزبور که بولایات ایران و گنجه و هم حدود قزاق و شمس الدین لورا تا مکان ایشک میدان مشخص و مفصل می‌سازد و از ایشک میدان نیز از بالای سر کوههای طرف راست طرق و رودخانه‌های حمزه چمن و از سر کوههای پنبک الی گوشه محال شوره گل و از گوشه‌ی شوره گل از بالای کوه برف الداگوز گذشته از سرحد محال شوره گل و میانه حدود قریه‌ی سدره و ارنیک برودخانه‌ی آرپه چای ملحق و متصل شده معلوم و مشخص میگردد و چون ولایات خان نشین طالش در هنگام عداوت و دشمنی دست بدست افتاد لهذا بجهت زیاده‌ی صدق و راستی حدود ولایات طالش مزبور را از جانب انزلی و اردبیل بعد از تصدیق این صلحنامه از پادشاهان عظام معتمدان و مهندسان مأموره که به موجب قبول و وفاق یکدیگر و بمعرفت سرداران جانبین جبال و رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و امکنه و مزارع طرفین تفصیلا تحریر و تمیز و تشخیص می‌سازند آنرا نیز معلوم و تعیین ساخته آنچه در حال تحریر این صلحنامه در تصرف جانبین باشد معلوم نمود آنوقت خط حدود ولایت طالش نیز در بنای اسطاطسکو او پرزندیم مستقر و معین ساخته هر یک از طرفین آنچه در تصرف دارد بر سر آن خواهد ماند و همچنین در سرحدات مزبوره‌ی فوق اگر چیزی از خط طرفین بیرون رفته باشد معتمدان و مهندسان مأموره‌ی طرفین هر یک اسطاطسکو اوپرزندیم رضا خواهد داد.
فصل سوم – اعلیحضرت کیوان رفعت قدر قدرت پادشاه اعظم مالک ممالک ایران بجهت دوستی و وفاقی که به اعلیحضرت قدر قدرت پادشاه اعظم و امپراتور کل ممالک روسیه دارند به این صلح نامه بعوض خود و ولیعهدان عظام تخت شاهانه ایران و ولایات قراباغ و گنجه که الان موسوم به ایلی سابط پول است و الکای خوانین نشین شکی و شیروان و قبه و دربند و بادکوبه و هر جا از ولایات طالش را با خاکی که الان در تصرف دولت اروسیه است و تمامی داغستان و گرجستان و محال شوره گل و آچوق باشی و کورنه و منکریل و ابخاز و تمامی اولکاء و اراضی که در میانه‌ی قفقازیه و سرحدات معینه الحالیه بوده و نیز آنچه از اراضی و اهالی قفقازیه الی کنار دریای خزر متصل است مخصوص و متعلق به ممالک آنمپریه‌ی روسیه می‌دانند.
فصل چهارم – اعلیحضرت خورشید رایت امپراتور والاشوکت ممالک روسیه برای اظهار دوستی و اتحاد خود نسبت به اعلیحضرت قدر قدرت پادشاه اعظم ممالک ایران و بجهت اثبات این معنی که بنابر هم جواریت طالب و راغب است که در ممالک شاهانه ایران وارث استقلال و اختیار پادشاهی را در بنای اکیده مشاهده و ملاحظه نمایند لهذا از خود و از عوض ولیعهدان عظام اقرار می‌نمایند که هر یک از فرزندان عظام ایشان که به ولیعهدی دولت ایران تعیین می‌گردد هرگاه محتاج به اعانت یا امدادی از دولت علیه‌ی روسیه باشند مضایقت ننمایند تا از خارج کس نتواند دخل و تصرف در مملکت ایران نماید و به اعانت و امداد روس و ایران مستقر و مستحکم گردد و اگر در سر امور داخله‌ی مملکت ایران فیمابین شاهزادگان مناقشتی روی نماید دولت علیه‌ی روس را در آن میانه کاری نیست تا پادشاه وقت خواهش نماید.
فصل پنجم – کشتیهای دولت روسیه که برای معاملات بر روی دریای خزر تردد می‌نمایند به دستور سابق مأذون خواهند بود که به سواحل و بنادر جانب ایران عازم و نزدیک شوند و زمان طوفان و شکست کشتی از طرف ایران اعانت و یاری دوستانه نسبت به آنها بشود و کشتیهای جانب ایران به دستورالعمل سابق مأذون خواهند بود که برای معامله روانه سواحل روسیه شوند به همین نحو در هنگام شکست و طوفان از جانب روسیه اعانت و یاری دوستانه درباره‌ی ایشان معمول گردد و در خصوص کشتیهای عسکریه‌ی جنگی روسیه به طریقی که در زمان دوستی و یا در هر وقت کشیتهای جنگی دولت روسیه با علم و بیرق در دریای خزر بوده‌اند حال نیز محض دوستی اجازه داده می‌شود که به دستور سابق معمول گردد و احدی از دولتهای دیگر سوای دولت روس کشتیهای جنگی در دریای خزر نداشته باشند.
فصل ششم – تمامی اسرائی که در جنگها گرفته شده‌اند یا اینکه از اهالی طرفین اسیر شده از کریستیان یا هر مذهب دیگر باشند الی وعده‌ی سه ماهه هلالی از تصدیق و خط گذاردن در این عهدنامه از طرفین مرخص و رد گردیده هر یک از جانبین خرج و مایحتاج به اسرای مزبور داده به قراکلیسا رسانند وکلای سرحدات طرفین به موجب نشر اعلامی که در خصوص فرستادن آنها به جای معین به یکدیگر می‌نمایند اسرای جانبین را بازیافت خواهند کرد. کسانیکه به رضا و رغبت خود اراده‌ی آمدن داشته باشند و آنانکه به سبب تقصیر یا خواهش خود از مملکتین فرار نموده‌اند داده شود که به وطن اصلی خود مراجعت نمایند و هر کس از هر قومی چه اسیر و چه فراری که نخواسته باشد بیاید کس را که با او کاری نیست و عفو تقصیرات از طرفین نسبت به فراریان عطا خواهد شد.
فصل هفتم – علاوه از اقرار و اظهار مزبوره بالا رأی اعلیحضرت قدر قدرت پادشاه اعظم و امپراتور کل ممالک روسیه و اعلیحضرت کیوان رفعت پادشاه اعظم ممالک ایران قرار یافته که ایلچیان معتمد طرفین که هنگام لزوم مأمور دارالسلطنه‌ی جانبین میشوند بر وفق لیاقت رتبه و امور کلیه مرجوعه ایشان را حاصل و پرداخت و مسجل نمایند و به دستور سابق وکلائی که از دولتین به خصوص حمایت ارباب معاملات در بلاد مناسبه طرفین تعیین و تمکین گردیده به احوال ایشان هیچگونه زحمت نرسیده بل زحمتی که به رعایای طرفین عاید گردد به موجب عرض و اظهار وکلای رعایای مزبور رضائی به ستمدیدگان جانبین داده شود.
فصل هشتم – در باب آمد و شد قوافل و ارباب معاملات در میان ممالک دولتین علیتین اذن داده می‌شود که هر کس از اهالی تجار بخصوص به ثبوت اینکه دوست رعایا و ارباب معاملات متعلق به دولت علیه‌ی روسیه یا تجار متعلق به دولت بهیه‌ی ایران می‌باشند از دولت خود یا از سرحدداران تذکره و یا کاغذ راه در دست داشته باشند از طریق بحر و بر بجانب ممالک این دو دولت بدون تشویش آیند و هر کس هر قدر خواهد ساکن و متوقف گشته به امور معامله و تجارت اشتغال نمایند و زمان مراجعت آنها به اوطان خود از دولتین مانع ایشان نشوند آنچه مال و تنخواه از امکنه‌ی ممالک روسیه به ولایات ایران و نیز از طرف ایران اگر به ممالک روسیه ببرند به معرض بیع رسانیده و یا معاوضه‌ی به مال و اشیاء دیگر نمایند در میان ارباب معاملات طرفین به خصوص طلب و غیره شکوه و ادعائی باشد به موجب عادت مألوفه به نزد وکلای طرفین یا از روی صداقت مراتب ادعای ایشان را مشخص و معلوم کرده خود یا به معرفت دیگر قطع و فصل کار را ساخته نگذارند تعرض و زحمتی به ارباب معاملات عاید شود و ارباب تجار طرف ممالک اروسیه که وارد به ممالک ایران می‌شوند مأذون خواهند بود که اگر خواهند با تنخواه و اموال خودشان به جانب ممالک پادشاهانه دیگر دوست ایران باشند بروند طرف دولت ایران بی مضایقه تذکرات را به ایشان بدهند و همچنین از طرف دولت علیه‌ی اروسیه نیز در ماده‌ی اهالی تجار جانب دولت ایران که از خاک ممالک اروسیه به جانب سایر ممالک پادشاهان که دوست اروسیه باشند می‌روند معمول خواهد شد. وقتی یکی از رعایای متعلقه‌ی دولت علیه‌ی اروسیه در زمان وقف و تجارت در مملکت ایران فوت شد و املاک و اموال او در ایران بماند چون ما بعرف او از مال رعایای متعلقه‌ی دولت است لهذا می‌باید اموال مفوت به موجب قبض الواصل شرعی رد و تسلیم ورثه مفوت گردد و نیز اذن خواهند داد که املاک مفوت را اقوام او بفروشند چنانکه این معنی در میان ممالک اروسیه و نیز در ممالک پادشاهان دیگر دستور و رعایت بوده متعلق به هر دولت که باشد مضایقه نمینمایند.
فصل نهم – باج و گمرک اموال تجار طرف دولت بهیه‌ی اروسیه که به بنادر و بلاد ایران می‌آورند از یک تومان مبلغ پانصد دینار در یک بلده گرفته از آنجا اموال مذکور به هر ولایت ایران که بروند چیزی مطالبه گردد و همچنین از اموالی که از ممالک ایران بیرون بیاورند آنقدر گرفته زیاده به عنوان خرج و توجیه و تحصیل و اختراعات چیزی از تجار روسیه با شر و شلتاق مطالبه نشود و به همین نحو در یک بلده باج و گمرک تجار ایران که به بنادر بلاد ممالک اروسیه می‌برند و یا بیرون بیاورند به دستور گرفته اختلافی به هیچ وجه نداشته باشند.
فصل دهم – بعد از نقل اموال تجار به بنادر کنار دریا و یا آوردن از راه خشکی به بلاد سرحدات دولتین علیتین اذن و اختیار به ارباب تجار و ارباب معاملات طرفین داده شد که اموال و تنخواه خودشان را فروخته و اموال دیگر خریده و یا معاوضه کرده دیگر از امنای گمرک از مستأجرین اذن و دستوری نخواسته باشند زیرا که بر دمه‌ی امنای گمرک و مستأجرین لازم است که ملاحظه نمایند که تا معطلی و تأخیر در کار تجارت ارباب معاملات وقوع نیابد. باج خزانه را از بایع یا از مبیع هر نحو که در میانه‌ی خودشان سازش مینمایند حاصل و بازیافت دارند.
فصل یازدهم – بعد از تصدیق و خط گذاردن در این شرط نامچه به وکلای مختار دولتین علیتین بلاتأخیر به اطراف جانبین اعلام و اخبار و امر اکید به خصوص بالمره ترک و قطع امور عداوت و دشمنی به هر جا ارسال خواهند کرد این شروط نامه الحاله که به خصوص استدامت مصالحه‌ی دائمی طرفین مستقر و دو قطعه‌ی مشروحه با ترجمان خط فارسی مرقوم و محرز از وکلای مختار مأمورین دولتین مزبوره بالا تصدیق و با خط و مهر مختوم گردیده مبادله با یکدیگر شده‌است می‌بایست از طرف اعلیحضرت خورشید رتبت پادشاه اعظم امپراتور اکرم ممالک روسیه و از جانب اعلیحضرت قدر قدرت پادشاه والاجاه ممالک ایران به امضای خط شریف ایشان تصدیق گردد و چون این صلحنامه مشروحه مصدقه می‌باید از هر دو دولت پایدار به وکلای مختار برسد لهذا از دولتین علیتین در مدت سه ماه هلالی وصول گردد. تحریر فی معسکر اروسیه و رودخانه‌ی زیوه من محال گلستان متعلقه به ولایات قراباغ به تاریخ ۲۹ شوال ۱۲۲۸ هجریه مطابق ۲۱ اکتبر ۱۸۱۳ عیسوی من مولود حضرت عیسی سمت تحریر یافت.
وکیل دولت ایران میرزا ابولحسن خان – ژنرال لیدنانه نیکولای ردیشخوف سپاردنی الک.
 
۱- وزارت خارجه‌ی ایران عهد نامجات شاهنشاه مبرور فتحعلیشاه طاب ثراه و رسایل دولت علیه سنه ۱۲۲۴ لغایت ۱۲۳۹ نمره ۳ خطی.
۲- زبوه 

منابع‌
نفیسی‌، سعید: تاریخ‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ ایران‌ در دوره‌ معاصر(۲ جلد)
شمیم، علی اصغر، ایران دوره قاجار
لسان‌الملک‌، میرزا محمدتقی‌: ناسخ‌التواریخ‌(جلد چهاردهم‌)
مهمید، محمدعلی‌: تاریخ‌ دیپلماسی‌ ایران‌
ورهام، غلامرضا، نظام سیاسی و سازمان‌های اجتمایی ایران در عصر قاجار
طباطبایی مجد، غلامرضا، معاهدات و قراردادهای تاریخی در دوره قاجاریه
هوشنگ‌ مهدوی‌، عبدالرضا: تاریخ‌ روابط خارجی‌ ایران‌
سایکس‌، سر، پرسی‌، تاریخ‌ ایران‌(۲ جلد)، ترجمه‌ محمدتقی‌ فخرداعی‌ گیلانی‌
امینی، علی رضا و ابو الحسن شیرازی، حبیب الله
طباطبایی مجد، غلامرضا، معاهدات و قراردادهای تاریخی در دوره قاجاریه
افشار یزدی، محمود، اوراقی چند از تاریخ سیاسی و دیپلماسی…
… 

 
 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com