رئیس جمهور ایران آدرس غلط میدهد. او با شکستن کاسه و کوزه شکست مفتضحانه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی نظام بر سر مردم، دروغی بسیار سخیف و آزاردهنده میگوید.
روحانی باحضور در مجلس برای پاسخ به سوال نمایندگان روز سهشنبه ششم شهریور در مجلس گفت که مشکلات اقتصادی امروز دلایل اقتصادی ندارد:
“به نظر من اشکال در تصور مردم نسبت به آینده ایران بود و این درد بزرگ است.”
روحانی با طرح این سوال که “چرا عدهای نسبت به عظمت نظام دچار شک شدهاند؟” افزود: “این شک را باید درمان کنیم.”
روحانی در مورد زمان وقوع مشکلات اقتصادی گفت: “تاریخ وقوع تغییر در شرایط آرام کشور، پنج دیماه سال ۹۶ است. هر کس تاریخ دیگری برای این تغییر بدهد به مردم آدرس غلط داده است.”
درصورتی که روحانی خود آدرس غلط میدهد اگر مردم بر فرض در ۵ دیماه ۹۶ با زمینه چینی علمالهدی امام جمعه مشهد در اعترض به گرانی به میدان شهدا آمدند چرا در روزهای بعد در بیشتر شهرهای ایران تظاهرات هرچند کم شمار با شعارهای ساختارشکن و علیه ولایت رهبر ادامه یافت.
گزارش مفصل زیر تحلیل غیر واقعی و رندانه شخص دوم مملکت را به وضوع روشن میکند :
“ناگهانی بودن این تجمعات و گسترش سریع آن کارشناسان را به شگفتی انداخت، اما بررسی بیبیسی فارسی نشان میدهد که در حدود نود درصد این شهرها در شش ماه گذشته حداقل یک تجمع اعتراضی برگزار و در موارد اندکی به درگیری یا تخریب اموال هم منجر شده بود، به نحوی که حتی اصطلاح “دومینوی تجمع اعتراضی” هم ابداع شد. بزرگی این اعتراضات و همچنین دوام آنها با هم تفاوت دارد و از کمتر از صد تا چند هزار نفر در آنها شرکت داشتهاند. این تجمع ها گاه چند روز طول کشیده یا چند بار تکرار شده است، بخصوص در مورد مالباختگان موسسات مالی ، بزرگترین دسته در این میان ، اعتراضات صنفی بوده است. کارگران بیش از همه به مسائل صنفی خود اعتراض کردهاند و بعد فرهنگیان (قزوین، همدان)، بازنشستگان، پرستاران (سمنان) و بهیاران (کرمانشاه) ، رانندگان ( بهشهر ، تنکابن) و کادر بیمارستان (اهواز) در ردههای بعدی قرار دارند. کارگران بیشتر به حقوق یا مزایای معوقه ، اخراج ، تعطیلی واحد صنفی و مسائلی از این دست اعتراض داشتهاند و فرهنگیان به تمام نابرابریها. صنفهایی با کار سخت مثل کارگران فضای سبز (آمل) یا صیادان (چاهبهار) هم در بین معترضان دیده میشدند. دانشجویان هم جزو گروهایی بودند که اعتراض خود را نشان دادند مثل اعتراض به عدم ایمنی خوابگاه دانشجویی پس از مرگ یک دانشجو به دلیل گازگرفتگی (شهرکرد) یا اعتراض دانشجویان پرستاری به طرح تربیت پرستار(بندرعباس). فیلترینگ نیز به کسب و کارهای اینترنتی در ایران ضربه زده است. مالباختگان – چه در موسسات مالی- اعتباری ، صندوقهای ذخیره و از این دست – یکی از دلایل اصلی تجمعها را به خود اختصاص داده بودند. این موسسات اکثرا در شهرهای مختلف شعبه دارند بنابراین تجمعهای اعتراضی مالباختگان گاهی همزمان در چند شهر برگزار شده است. شعارهایی که در این تجمعات داده میشد از مدیران این موسسات تا استاندار و خود دولت را در بر میگرفت. مالباختگان موسسات آرمان، البرز، ایرانیان و کاسپین بیش از همه این تجمعات را برگزار کردهاند و موسسات دیگر نیز در ردههای بعدی هستند. مشکلات مدیریت شهری یا مشکلات اجتماعی دسته دیگری از تجمعات اعتراضی را تشکیل میدادند که تنوع زیادی دارند، از اعتراض به دکل مخابرات به دلیل نگرانی از تشعشعات آن (بندرعباس)، بدی آب شرب (مراغه)، خشک شدن رودخانه (اصفهان)، اعتراض به در حاشیه قرار گرفتن یک محله (کرمان)، نبودن امنیت (چاهبهار) ، اعتراض به آزار دختر دانشآموز از طرف سرایدار مدرسه (ارومیه) ، اعتراض به تبعید قاتل یک کودک به شهر (ایذه)، کشته شدن کولبران (سنندج، خوی)، مرگ فردی که با وانت میوه میفروخت (قم)، اعتراض خانوادههای زندان سیاسی (گوهر دشت ، تهران) ، انتخاب نشدن مجدد شهردار قبلی (گرگان) ، یا عدم انتقال ریل قطار به بیرون شهر (تاکستان) دیده شود .”
با توجه به نمونه های آماری فوق که بی کفایتی دولت را به وضوح نشان میدهد . نیز حاکی از بلایی میباشد که بر سر شهروندان ایران آور شده است . اما ایشان با بکارگیری حربه نخ نمای “توطئه دشمن” میگوید:
“پنج دی ماه یک مرتبه مردم دیدند شعارهایی مطرح می شود. حادثه دی ماه ترامپ را به طمع انداخت تا اینکه در اواخر دی ماه اعلام کرد من در برجام نمی مانم مگر اینکه اروپایی ها تا غروب در بحث موشک با من همراه شود.”
این اوج فرافکنی است که مشکلات توانفرسا و مصیبت بار یک ملت را ، رئیس جمهور آن مردم در حضور نمایندگان مجلس واژگونه نماید تا بلکه حکومت را حفظ کند و خود تبرئه شود! کشور را بحران گسترده فرا گرفته و اندوخته اندک خیل نیروی کار به یک سوم ارزش اولیه سقوط کرده و غارت شده است، آن وقت بعد از ۴۰ سال کارنامه : جنگ ، تورم ، خفقان و تبعض و بیحقوقی ، زندانی کردن مخالفان ، اعدام ، ترورهای زنجیرهای و به فلاکت نشاندن اکثریت مردم ، رئیس دولت با واژه کم رمق “آسیب” شعور مردم را بازیچه اقتدارگرایی حکومت آخوندی اسلامی میکند و نمک بر زخم عمیق شهروندان جامعه می پاشد .
در مناظره انتخاباتی هم ادعا داشت که من حقوق دانم و سرهنگ نیستم ! گویی چون عمری در بالاترین ردههای حکومتی همیشه ضد منافع مردم بوده است ، زبان معترضان را نمی فهمد که فریاد می زنند: “دشمن ما همین جاست دورغ میگن امریکاست .”
رئیسجمهور ایران در مجلس گفت: “پشت تریبونها نگویید دچار بحران شدهایم. ما در مرحله آسیب ایم، در گاهی مواقع در لبه آسیب ایم ، اما نه بحران.”
او افزود: “ما مشکل داریم، باید دست به دست هم بدهیم. ما بدون ایراد نیستیم، شما باید تذکر بدهید. اما هیچ تصمیم بدون مشورت جمعی انجام نمیدهم.”
انعکاس دستاورد اعتراضات مردمی دیماه سال گذشته و مرداد امسال در این جلسه از زبان رئیس قوه مجریه در مجلس قوه مقننه اسلامی بسیار اهمیت دارد :
* جدا شدن بخش های بیشتری از مردم و گرفتار شدن رژیم به درد جانکاه اضمحلال .
* ورشکستگی کل نظام در حل معضلات بنیادی سیستم حکومتی و در خواست مصرانه روحانی از جناح های رژیم برای ایستادگی در مقابل مردم و دامن زدن به توهم آنان و دشمن تراشی برای ادامه اقتدار خواهی روحانیون حاکم در جهت حفظ مناسبات موجود سرمایه داری ایران .
* سئوال و بازنگری ۲۳ میلیون رای دهنده از خویش که کلیدداری روحانی را باور کردند . چرا او میتواند با چنین درک سطحی و بی پایه و طلبکارانه امروز بگوید: ” ناگهان تصور مردم دچار تغییر شد.”
* هیچ یک از جناحهای حکومتی نمی تواند مشکلاتی که گریبان رژیم را گرقته برطرف کند . منازعات و مطالبات موجود در جامعه ، دیگر در چارچوب اختلافهای جناحی درون حاکمیتی نمیگنجد. از دی ماه سال گذشته ، یک نکته روشنتر از همیشه شده است: نیرو یا جریان سومی به میدان آمده که روز به روز صدایش بلندتر شده و راه حل مشکلات را بهطور کلی بیرون از ساختار سیاسی کنونی و گذر از جمهوری اسلامی و تغییر آن میبیند .
* وضعیت کنونی با توجه به شرایط منطقهای و بینالمللی و تحریمهای مجدد، هر طرح و برنامهای را تحت تاثیر قرار خواهد داد . نتیجه این وضعیت جدید از هم اکنون مشاهده میشود. مسایل و مشکلات ایران، با روشهای پیشین و کنونی جمهوری اسلامی حل نخواهد شد .
اما نکته مهم ، گفته روحانی در آغاز سخنانش در مجلس این بود:
“امیدوارم بتوانم توصیههای رهبری را رعایت کنم” . الحق که پاسخهای او همچنین واکنش حامیانش نشان داد که او “توصیههای رهبر” را به دقت رعایت کرده و خارج از چارچوبی که آیتالله خامنهای برایش تعیین کرده بود، سخنی نگفت.
دیدیم که در ۷ شهریور چگونه رهبری هم برایش مایه گذاشت:
«جلسه دیروز مجلس نمایش اقتدار و ثبات جمهوری اسلامی ایران بود و خداوند به آقای رئیس جمهور و قوه مقننه خیر بدهد که مشترکاً چنین نمایش اقتداری را نشان دادند.»
اگر “نمایش” را به معنای بازی نمایندگان و رئیس جمهور به کارگردانی رهبر تلقی کنیم خیلی راه دوری نرفتیم . پرسش و پاسخ در مجلس فرمایشی هرچند تشدید اختلافات درون حکومتی بود اما جنبه نمایشی این سناریو غالب است. ولی رژیم نتوانست به هدف مورد نظرش برسد و برعکس بیزاری مردم از حکومت افزایش یافت و بسیاری این سناریوی مضحک را دهن کجی رژیم به ملت تلقی مینمایند ! خامنه ای میخواهد همه امور را آرام نَشان دهد و بر طبل خود رایی مستبدانه دائمی یعنی “منتفی بودن هر گونه مذاکره با آمریکاییها” بکوبد . او میگوید:
«نتیجه مذاکره با مسئولان قبلی امریکا که حداقل ظاهرساز بودند اینگونه شد، حالا با مسئولان وقیح و هتاک فعلی که شمشیر را برای ایرانیها از رو بستهاند چه مذاکرهای داریم بنابراین مذاکرهای در هیچ سطحی با امریکاییها صورت نخواهد گرفت.»
جان کلام روحانی در مجلس و روز بعد در دیدار اعضای دولت از زبان عظما در این است :
“این اختلاف نظرها نباید رسانهای شوند زیرا مردم را نگران و مضطرب میکند”.
آنچه او غافل است آگاهی مردم از عمق اختلاف ها واختلاس های حاکمان است . از نگرانی و اضطراب نیز با عقب راندن سلطه نهاد های حکومتی بر جامعه، رهایی مییابیم . سامان یابی زندگی و نیروی کار و خلاقیت مردم تنها با اراده و نظارت مستقیم خودشان امکان عملی پیدا میکند. طبقه میلیونی که در اسارت سیستم مزدیاند، وقتی بتوانند در تشکلهای خود ساخته ، سازمان یابند ، رسیدن به رفاه و آزادی را تضمین خواهند کرد.
حزب کارگزاران سازندگی که عمری نقش تکنوکراتهای مهم سیستم سرمایهداری حکومت ایران را به عهده دارند در بیانیه ۷ شهریور، از دستپخت بهم پاشیده و بحرانی رژیم (همان مشکلی که روحانی از آن طفره میرود و آن را “آسیب” مینامد) صدایشان را بلند نمودند و تغییر دولت را خواستار شدند:
«یک دولت تازه برای شرایط تازه؛ قبل از آن که دیر شود».
بیانیه ادامه داده است: «وزارت اقتصاد نیازمند مدیریت یک اقتصاددان بود و بانک مرکزی باید فراتر از یک حسابداری یا صرافی بزرگ اداره میشد، اما فقدان استراتژی اقتصادی در دولت آن را به مجمعی از بوروکراتهای بیانگیزه (چه از لحاظ سیاسی و چه به لحاظ نظری) بدل ساخته است که دولت را نه به عنوان “مغز متفکر توسعه ملی” که به عنوان یک “ادارهی کاغذبازی” تحلیل میکنند و تقلیل میدهند».
کارگزاران سازندگی منافع کلانی در ساختار رانتی حکومت دارند . از این جهت خسارت هایی که در ۴۰ سال گذشته ، ایران را به عقب رانده است ، مطرح نمی کنند . زیرا خود آنها از مقصران فجایع زیانبار به آسیب دیدگان هستند .
اکونومیست به تفکیک ضررهای هر یک از موارد : ادامه جنگ ، مبلغی که صرف تاسیسات انرژی هسته ای شده است ، از دست دادن درآمد به علت عدم سرمایه گذاری لازم برای بهره برداری بیشتر در صنایع نفت و پتروشیمی ، هزینه پیشگیری نکردن از فرسودگی زیر ساخت های سیستم اب و برق و آبیاری مکانیزه و ضربه مالی از راکد ماندن پروژه های عمرانی و مخارج ناشی از سیاست های جنگ طلبانه در منطقه و موارد دیگر ، در جمع ارقام خسارت کل وارد آمده به اقتصاد ایران را به مبلغ سی هزار میلیارد دلار محاسبه کرده است .
این رقم شگفت انگیز از دارایی مردم زحمتکش به پای امیال حکومتی نا کارآمد که تنها به انباشت غارت گونه قشر روحانیت و گماشتگان خود از بازاری موتلفه و تکنوکرات های خودی و نوکیسه های سپاهی و . . . بودند ، هزینه شده است . این ثروت عظیم سی هزار میلیارد دلاری ، برابری می کند با درآمد نفت ایران در طول ۴۷۵ سال که روزانه ۲/۵ میایون بشکه به قیمت ۷۰ دلار در هر بشکه نفت صادر میکنیم .
آقایان اطاق فکر رفسنجانی نمی دانند در ایران حداقل دستمزد یک سوم حقوق کارگر چینی است . وضعیت اسفناک ما در مقایسه با پاکستان که مزد در آنجا ۱۲۱ دلار و اینجا ۸۵/۸ دلار میباشد ، بهتر معلوم می شود .
وقتی روحانی به توصیه رهبری، ۵ سئوال ساده مجلس را ریشهیابی نمیکتد تا مبادا کشتی توفان زده نظام که فقط دولتمردان سوارند، غرق شود و از طرفی نمایندگان ذوب در ولایت در عین قانع نشدن نمیتوانند و نمیخواهند برای برکناری رئیس جمهوری اقدام کنند. معنایش همان بحرانی است که روحانی با قسم حضرت عباس، وقیحانه آن را انکار میکند:
” الله و بالله اگر متحد باشیم، تمام جناحها، گروهها، احزاب، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مردم مطمئن بشوند ما با هم هستیم، میفهمند که مشکل حل میشود و علامتی که امروز باید بدهیم این است.»
روحانی امر رهبری را بدین گونه معنی کرد که پایان این جلسه نباید به نفع امریکا ودشمنان ما باشد . در واقع او با تمجید از سپاه و حضرت آقا و مجلسی ها در مقابل مردم که دشمن واقعی حکومتند صف واحدی را تشکیل میدهد تا ملت عاصی را در ترس و انتظار و با وعده به بهبود اوضاع به انفعال بکشاند .
نباید توهم دوره انتخابات تکرار شود که چرا مثلا حسن کلید دار ، دولت در سایه (اگر چنین مافیایی واقعیت داشته باشد) را افشا نکرد . از شکلگیری هسته روحانیون در انقلاب ۵۷ این کشمکش بین جناحهای حکومت اسلامی بوده است و در قانون اساسی هم تناقض جمهوریت و ولایت فقها متبلور است. چنانچه جناحهای مختلف از متعهدین و متخصین از اول انقلاب یا سپاه پاسداران و امنیتی های گمنام امام زمان ، موازی با هم ، امان وآزادی شهروندان را بریده بودند . “یتیها” و “یونیها” (روحانیون مبارز و روحانیت مبارز) در دهه ۶۰ که تاخت و تاز نظام اسلامی شدت یافته بود ، همه ی ارکان رژیم ، تن واحدی بودند در سرکوب اعتراضها. برای نمونه روحانی ریاست جمهور از مجریان درجه اول تسویه و خانه نشینی زنان معترض بود . آنان در حرکتهای مدنی با دولت و کمیته های انقلاب اسلامی مبارزه کردند و در تظاهرات پرشمار اسفند ۱۳۵۷ میگفتند “ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم” او با افتخار در مصاحبه ای مسئولیتش از جانب امام راحل در اجباری کردن حجاب در ادارات را شرح میدهد. ایشان عضو موثر و بلند پایه شورای امنیت حکومت در “جمع کردن” و کشتار حرکت دانشجویان در تیرماه ۷۸ بوده است. حسن فریدونی سابق در سرکوب خونین جنبش سبز سال ۸۸ در شورای عالی امنیت نقش “کلیدی” داشته است.
رئیسی رقیبش در انتخابات ، با وجود عضویتی که در “هیئت مرگ” اعدامهای سال ۶۷ داشت اما توانست ۱۶ میلیون رای آورد. او اگر رئیس جمهور میشد چه فاجعه “بدتری” بر سر مردم میاورد . چه تفاوتی با روحانی دارد که با ۲۳ میلیون رای ادامه سیاست جنگ در منطقه، ورشکستگی مالی ناشی از غارت و دزدی و خیلی “بد” های دیگر را اکنون ببار آورده است.
البته این سئوال مهم بدون پاسخ تحقیقی مانده است که چگونه نیمی از مردم ایران به دو عامل جنایت و سرکوب در چهار دهه گذشته چنین رای بالایی میدهند.!
از روزهای نخست قیام ۵۷ اقشار مبارز کارگری و دانشجویی و روشنفکران و نویسندگان و وکلا و . . . مخالف دیکتاتوری جدیدی بودند که جانشین شاه شد. آنان در سازمانها واحزاب وشوراها متشکل شدند و سرسختانه به افشاگری و آگاه بخشی پرداختند بلکه بتوانند با خط مشی هایی گوناگونی که اتخاذ کرده بودند به اهداف انقلاب مردمی دست یابند . اما زورشان نرسید و در موازنه با نیروهای ظلم و استبداد با هزینههایی چون زندان و اعدام و آوارگی و . . . شکست سنگینی متحمل شدند .
بعداز یک دهه سرکوب همه جانبه و دستگیری و کشتن در خیابان و اعدام در زندان ها و محکومیت مخالفان به حبس های سنگین و شکنجه جسمی و روحی ، در تابستان ۶۷ ، بقایای آوانگارد نسل انقلاب کرده که مصرانه آرمانخواه برابری و ازادیخواهی بودند ، توسط همین دولتمردان که اکنون به جان هم افناده اند در مقیاس هزاران نخبه و تلاشگر عدالت جو در زندان های جمهوری اسلامی جانشان را با طناب در سکوت و بی خبری به بهانه چند پرسش عقیدتی گرفتند تا جان بدر بردگان باقی مانده در وحشت و رعب فقط روزمرگی کنند. بدین جهت است که تصاحب کنندگان کار و اندوخته زحمتکشان ، ۳۰ سال دیگر هم توانسته اند به حکمروایی و انباشت ادامه دهند .
تحلیل سیستم حکومت از اوضاع مملکت در مجلس ۵ شهریور ۹۷ توسط مقام قوه مجربه اینست که از دیماه ۹۶ اوضاع عوض شده طبقه رنجبر و اسیر کار ، با مزد نا چیز ، از دولت اسلامی نا امید شدند و عملا اعتراض می کنند . پیوستن طبقه میلیونی تهیدستان به پیکارگران پراکنده و مطالبات صنفی کارگری و نمایندگان واقعی آنان و نیز همداستان شدن با سوسیالیستهای صمیمی که در آزمون صداقت پیشگی ، پراتیک و نظریه کارآمدی دارند ، روندی است که برای جمهوری اسلامی زنگ خطر را جهت فروپاشی ارکان نظام جدی کرده است .
مقام عظمای ولایت یک هفته بعد از رضایت از عملکرد روحانی در دیدار با اعضای دولت ، بازهم بر مواضع خود تاکید دارد و در پنجشنبه ۱۵ شهریور، پس از پنجمین اجلاس مجلس خبرگان در دوره جدید که با موضوع «بررسی مطالبات رهبری در بهبود اوضاع اقتصادی کشور و حل مشکلات معیشتی مردم» تشکیل شده بود، در دیدار با رئیس و اعضای این مجلس راهی در مقابله با بحرانی که گریبان مردم را می فشارد ، نداشت . خامنه ای با بیانات زیر نشان داد که ژریم اسلامی گزینه ای برای بقا ندارد . او گفت :
«توطئه دشمنان . . . اهداف این جنگ رسانهای، ایجاد اضطراب، یأس، ناامیدی و احساس بنبست و بدبین کردن مردم نسبت به یکدیگر و نسبت به دستگاههای مسئول و همچنین بیشتر و بزرگتر نشان دادن مشکلات اقتصادی در ذهن جامعه است.»
«در همین مسائل مربوط به سکه و ارز و کاهش ارزش پول ملی، جنگ رسانهای و فضاسازیهای تبلیغاتیِ بدخواهان، تأثیرگذار بوده است که البته از دشمن توقعی جز رذالت نیست اما باید مراقب باشیم، ما به این فضاسازیها برای آلوده کردن ذهن مردم، کمک نکنیم.»
«سخن دروغ دشمن . . . ویروس بدبینی درجامعه خواهد شد . . . این وضعیت بسیار خطرناک است ”
«انقلاب و کشور در حال پیشرفت است . . . بیان این موضوع بهعنوان رجزخوانی نیست بلکه با اطلاع دقیق میگوییم که کشور در حال حرکت به سمت مفاهیم و آرمانها و حقایق انقلابی است، اگرچه ممکن است سرعت حرکت آنگونه که انتظار میرود نباشد اما نظام در زمینههای گوناگون علمی، صنعتی، عزت سیاسی، رشد فکری و معنوی، حرکت رو به جلو دارد و پیشرفتهای خوبی روی داده است .”
«دعوا کردن راه اصلاح نیست، همچنانکه ایجاد تشکیلات و کار موازی با دولت نیز به صلاح و موفق نخواهد بود.»
«گاهی اوقات انتقاد باید عمومی باشد و نباید همیشه در گوشی باشد اما اینکه به گونهای صحبت کنیم که بندِ دلِ شنونده پاره شود و همه چیز را از دست رفته تلقی کند، کار صحیحی نیست.»
این نگرش فسیلی و قرون وسطایی ضد واقعیات موجود جامعه ایران است . همان ولایت قیم مابانه بر توده های صغار و گله و چوپان خواندن توسط امام راحل است که ۴۰ سال است فاجعه نکبت بار فقر و جهل و جنابت را بر طبقه کارگر و اقشار غیرخودی ، تحمیل کرده و در ادامه نیز ۳۰ سال توسط خامنهای دیکتاتور، یکهتاز پر قدرت حکومت کنونی ، نمایندگی و اجرایی میشود.
تناقضی فاحش و دق آور که شخص خامنهای ، اطلاعات امنیت سپاه ، وزیر خارجه مشاور بیت علی اکبر ولایتی و چندین نهاد موازی را رهبری میکند، بعد در مذمت موازی کاری با دولت سخن پراکنی نماید. معلوم است که به گفته ایشان بلای سقوط شدید ارزش تومان جنگ رسانه ای است، چنان که اوائل انقلاب امام خمینی هم گفته بود اقتصاد مال خر است.
رهبر خود بهتر میداند که “وضیعت بسیار خطرناک است” اما نعل وارونه میزند وصریحا اعتراف میکند که “رجزخوانی” نمیکند !
حرکت به سوی “حقایق انقلاب” به تعبیر او البته صدور جنگ ارتجاعی به سوریه ، عراق ، یمن ، و لبنان است
رهبر تازه درخواست هم دارد به گونهای صحبت نکنند مبادا “بند دل شنونده پاره” شود. مردمی که حقوق ناچیز آنها کفاف مخارجشان را نمیدهد و لت و پار شدهاند.
زحمتکشانی که هر روزه طاقت شان فرسوده تر میشود. هنگامی به آگاهی چاره ساز مسلح شوند دیگر ذره ای امید به حکومت با هر ترفندی حتی با تغییر قانون اساسی نخواهند داشت . تا زمانی که ولایت روحانیون بهر شکل و اندازه ای در مدیریت جامعه همچنان حضور داشته باشد، غیرممکن است زندگی ما سامان یابد و تنها با نظارت مستقیم و فعال بر تولید و توزیع جامعه که اساس رهایی و رفاه است ، معضل پیچیده و گسترده ، غارت و چپاول حاکمان برچیده خواهد شد.
در واقع گفتارهای ساده انگارانه و فریبکارانه جناحهای نظام حاکم که مشت نمونه خروار شعارگویی بیمنطق آخوندی را در این سخنرانی دیدیم، به روشنی حاکیست که انقراض دستگاه سرمایه سالار استبدادی اسلامی با شتاب بیشتری متحقق میگردد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.