با سپاس و تقدیم به ر-م که وقتی فهمید همدمم شعراست مرا با آن تنها گذاشت تاکه بیشتر با شعر باشم وسراغاش را تنها ازشعر بگیرم
:اگربدانم
مردگان خواب میبینند
!منم میمیرم
تا تو را
بخواب ببینم
*
!کاش
پروانهای بودم
و دختری شوخ و نازنین
بر پیرهناش
.سنجاقام میکرد
*
تو در یک
شامگاه بهاری
از پیشام رفتی
:حالا بگو
درین شامگاه خزانی
!چرا آمدی؟
*
در دلم
تنها جای تو
خالیست
همچون کویری
از کمبود باران
*
از لبانت
عسل میبارد
…و من
چون زنبور عسل
در کندوی نگاهت مینشینم
*
در نگاه دریائیات
میخواهم!
چون ملوانی ماهر
شنا کنم
:تا که به همه بگویم
منم؛
ملوان ماهر این چشمان دریائی
*
هر شب
در رؤیاهایم ستارهای را
بخواب میبینم
و سپیده دم نیز…؛
تا شبی دیگر
ستارهام را
برگلوبند خورشید میآویزم
*
مه که میشود
بر پنجره مه گرفتهام
:مینویسم
ـ دوستت دارم ـ
و از لابهلای واژهها به بیرون مینگرم
که کی میآئی؟
*
نگران نیستم
که دنیا به پایان میرسد
نگران اینام
!که مبادا
عشق من و تو بپایان برسد
*
گاه میخواهم
زیر باران
با زن بخوابم
تا فرزندی از جنس باران
داشته باشم
که هر وقت باران بیاید
من پنجره بارانیام را به حجم طراوتاش میگشایم
!تا که فرزندم
!با گام؛ گامهای باران بیاید؟
*
خود را در سایهام
گم میکنم
تو بیا من را
در سایهات پیدا کن
*
با کلماتام چه خانهی قشنگی را
برای خود ساختهام
خانهای! خشت؛ خشتاش
هم از جنس کلمه
که در آن خانه
فقط عشق را میکنم دیکلمه
*
بعد از اینهمه سال
در آن شب بارانی که رفتی؛۱
و قطره؛ قطرههای اشکم؛
که در دانه دانههای باران مینشست
هنوز رفتنات را
باور نکردهام
و هر وقت که باران میآید
صدای پاهای رفتنات
در تمام اتاق تنهاییام میپیچد
و پنجرهام را
به حجم تمام تنهاییام میگشایم
تا که در پنجرهام؛
آن شب بارانی را دشنام دهم
و در باران؛
آن یکریز، . . . یکریز بارانی که
جاهای پایت را پاک میکرد
– (۱) با الهام از شعر زنده یاد منوچهر آتشی: وقتی قرار شد تو نباشی / در کوچه، باد را دشنام دادم / در باد، بادبادک را
*
ای نازنین
;به من بگو
تا چند شاخه فاصله داریم
به خوشههای تاکستان نگاهت
که من، خوشه، خوشه، بچینم تبسم لبخندات
و تو چون خوشههای انگور
غرق نگاهم کنی
*
لبخندات
بهشت جاودانهی من است
و نگاهت
نگاه حوریان بهشت
…از این دوست؛
هرچه واعظ شهر
:از حوری و جنت میگوید
!من هیچ
گوش نمیسپارم
*
:اگر بدانم
تو دیگر نیستی
تمام خاطرههایم را با تو؛
میسپارم به نیستی
…تو که نباشی؛
چه ارزشی دارد هستی
فقط از تاکستان نگاهت
قطره؛ قطره میچکد می و مستی
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.