بیانیه جمعی
آتش فشانی که در دی ماه به یک باره فوران کرد اکنون به ظاهر فرو نشسته است. این اما تنها میتواند تسکین موقت برای حکومت و طبقه حاکمهای باشد که نه میخواهد و نه میتواند غلیانهای توفنده و قدرت زیر و رو کننده تودههای تحت ستم و در اعماق – و اکنون دیگر در همه سطوح جامعه- را ببینند. خیزش دی ماه خروش همین اعماق بود، برخاستن و به میدان آمدن هیچ بودگان و هیچ انگاشته شدگانی بود که وارد میدان نبرد نابرابر با ارتجاع سرمایه داری حاکم شدند. این خیزش توده هایی بود که به رغم وعدههای فریبکارانه و خودفریبانه حاکمیت و اصلاح طلبان رنگارنگ که بهبود اوضاع بعد از توافق هستهای را در بوق و کرنا کرده بودند و تنها راه ممکن را انتخاب مکرر میان بد و بدتر میدانستند و برای تمکین مردم به وضع موجود، تصویر هولناک سوریهای شدن ایران را در هوا میچرخاندند، به یک باره و در گستره جغرافیای ایران با قامت بلند، حق طلبی سترگ، شجاع و بی باک به میدان آمدند که اینک نه بزرگ ما مردم اعماق؛ نه به کلیت ارتجاع حاکم، و برای نان، کار، آزادی.
آری این بود خواست و مطالبه تودههای بپا خواسته خیزش دی ماه: نان، کار، آزادی، اگر چه فرصت نیافتند تا آن را بطور شفاف بیان کنند. ترکیب شرکت کنندگان و تلفیق شعارهای معیشتی و سیاسی توسط تظاهرکنندگان گویای این حقیقت بود که گرسنگان، خیزش دی ماه را برپا کردند. رویداد دی ماه اما “شورش کور گرسنگان” نبود. فوران خشم و اعتراض و نه بزرگ کارگران، جوانان، زنان، بیکاران، تهیدستان، سرکوب شدگان و هیچ بودگانی بود که توهمی به هیچ بخش از حاکمیت نداشتند و به درستی حتی کور سوی امیدی در بهبود شرایط خود در نظام حاکم نمیدیدند و بنابراین تغییر بنیادی وضع موجود را هدف خود قرار داده بودند.
خیزش دی ماه به همان سرعتی که گستره و پهنا گرفته بود، با گلوله و زندان فرونشانده شد. سرکوب خیزش دی ماه آنگونه که پیش رفت میتوان گفت قابل پیش بینی بود. خیزش گران دی ماه با امید و شجاعتی کم نظیر خیابان را به میدان نبرد بدل نمودند. خیابان اما نمیتوانست و نمیتواند به تنهایی عرصه نبرد پیروزمندانه باشد. جنبش کارگری ایران در موقعیتی نبود که بصورت متشکل و سازمان یافته نه تنها به یاری و به دفاع از خیزش دی ماه به صحنه بیاید بلکه با اعتصابها و اعتراضهای گسترده و سراسری، توازن نیرو بین حکومت سرمایه داری و اردوی بزرگ مطالبه گران نان و کار و آزادی را تغییر دهد و صحنه نبرد قطعی را برای حل و فصل مساله تعیین کند. و بدین گونه خیزش دی ماه در خیابان تنها ماند و موقتا فرو نشست.
خیزش دی ماه، نه تلنگر بلکه هشدار بزرگی است به همه فعالین و مدافعان جنبش کارگری نسبت به موقعیت کنونی این جنبش و ضروت تغییر این موقعیت. آنچه در دی ماه روی داد، رعدی در آسمان بی ابر نبود. همه دادههای اقتصادی حاکی از آن بود و هست که اوضاع بصورت کنونی قابل دوام نیست. وعدههای دولت و مدافعان آن مبنی بر بهبود شرایط بعد از توافق هستهای و امید پراکنی در باره رونق سرمایه داری ایران، یکی پس از دیگر توخالی و دروغین از آب درآمد؛ وعده هایی که تنها توانست برای مدتی کارایی داشته باشد و برای کلیت رژیم وقت بخرد. دی ماه ۱۳۹۶ پایان این دوره خریداری وقت برای جمهوری اسلامی بود. خیزش دی نشان داد که زحمتکشان و ستمدیدگان حاضر نیستند فقر و فلاکت و زوال را همچون سرنوشتی محتوم بپذیرند و در هراس از سرکوب و خشونت قابل انتظار از سوی حکومت، به وضع موجود تسلیم شوند. میتوان تصور کرد که تاریخ نگاران آینده، تاریخ حاکمیت جمهوری اسلامی را از جمله به پیش و پس از دی ماه نیز تقسیم کنند. در این تاریخ، دی ماه، آغاز فصل آخر است: فصلی کوتاه اما سرشار از تحول و تلاطم و توفان. دورانی به سر رسیده است و دوران تازهای آغاز شده است.
هر حکومت سرمایه داری در مواجه با وقایعی حتی محدودتر از خیزش دی ماه و پس از همه سرکوبها معمولا میکوشد با انجام برخی اصلاحات از بروز مجدد آنها جلوگیری کند، اما دراین میان گویی جمهوری اسلامی استثناست. در برابر خیزشی که همه ارکان نظام حاکم را به لرزه در آورد، کار بدستان ریز و درشت رژیم و از همه جناحهای آن نشان دادند نه میخواهند و نه میتوانند برای کاهش حتی اندکی از فشارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بر جامعه هیچگونه اقدامی انجام دهند. این را البته نباید ناشی از نا آگاهی سران و ناواردی دست اندرکاران رژیم و یا توهم آنان نسبت به قدرت ارگانهای سرکوب دانست. ابله ترین سران حاکمیت نیز میدانند و به زبان میآورند که درصورت پاسخ ندادن به “مسایل معیشتی مردم” ممکن است «به دریا ریخته شوند». دلیل این سکوت، به بن بست رسیدن کل حاکمیت در پاسخ گویی به بحرانهای بزرگ موجود است: اقتصاد ایران در حال سقوط است؛ بیش ازنیمی از صنایع و واحدهای تولیدی بصورت نیمه تعطیل در آمدهاند و یا پایین تر از ظرفیت خود به فعالیت مشغولند. نظام بانکی در حال ورشکستگی است و با سقوط آزاد ارزش ریال در برابر دلار و تداوم حتمی رکود سرمایه داری ایران، افزایش نرخ تورم اجتناب ناپذیر است. با خروج آمریکا از توافق هستهای و اعمال تحریمهای بیشتر و شدید تر، وضعیت اقتصادی از آنچه هست نیز بدتر و وخیم تر خواهد شد. بحران آب و معضل ریز گردها مناطق وسیعی از ایران را در آستانه فاجعه محیط زیستی قرار داده است. در مواجهه با این بحرانها مسئله فقط این نیست که رژیم هیچ راه حل و نقشه برون رفتی در دستور کار ندارد، بلکه این نیز هست که حتی اگر چنین نقشه و راه حلی هم در دسترس میداشت هنوز نمیتوانست به دلیل ماهیت سرمایه داری ایران که بر استثمار نیروی کار ارزان و اعمال بی وقفه فقر و فلاکت به تودههای کارگر و زحمتکش مبتنی است، و نیز سلطه استبداد سیاسی و خونبارش و سرانجام به دلیل فساد مالی که تمام پیکرهاش را فرا گرفته آن را اجرایی کند.
بنا براین، یعنی در شرایط آشکار شدن بن بست همه جانبه رژیم پس از خیزش دی ماه، مبارزه برای کسب مطالبات کارگری دیگر نمیتواند در چارچوب مبارزات جاری و به شیوههای متداول تاکنونی محدود بماند و بیش ازهر موقع به عرصهها و سطوح گوناگون مبارزه طبقاتی – سیاسی گره خورده است و حل و فصل آنها به تغییرات سیاسی در سطح کلان و سراسری مشروط میشود. مسایلی چون سطح پایین دستمزدها، دستمزدهای معوقه، نداشتن امنیت شغلی بیش از ۹۰ درصد از کارگران، سطح پایین مستمری بازنشستگان و تعویق در پرداخت آن، چپاول صندوق بازنشستگی فرهنگیان و سازمان تامین اجتماعی و معضل بزرگ بیکاری ۷ میلیونی و نداشتن حق ایجاد تشکل مستقل کارگری، همگی ماهیت عمومی و سراسری دارند و بدون گسترش مبارزات کارگری برای تغییر و برهم زدن توازن قوای طبقاتی موجود نمیتوان به حل این مسایل پرداخت. تجارب کارگری در چندین سال گذشته نشان میدهد که مبارزات پراکنده، محلی و ناهماهنگ به رغم تلاشهای پیگیرانه، شجاعانه و اغلب پر هزینه توسط کارگران، در بهترین حالت به پیروزی موقت انجامیده و معضلات همچنان باقی مانده است.
بی تردید اگر طبقه کارگر ایران هم اکنون دارای تشکلات مستقل و سراسری در محیطهای کار و زندگی و همچنین دارای احزاب طبقاتی با نفوذ بود درموقعیت بسیار بهتری قرار میداشت تا برای تغییر وضعیت موجود و رسیدن به مطالبات عمومی خود به اقدامات و مبارزه سراسری بپردازد. اما مشروط کردن مبارزه کارگران برای پاسخ دادن به معضلات بر شمرده در بالا و بطور کلی منوط کردن مداخله سیاسی طبقه کارگر برای تغییر وضع موجود به نفع خود و اکثریت جامعه، به ایجاد تشکلات مستقل و سراسری و یا ایجاد احزاب طبقاتی پرنفوذ در شرایطی که امکان ایجاد آنها بلافاصله در دسترس نیست به معنای نادیده گرفتن واقعیت موجود و انفعال عملی در مبارزه سراسری خواهد بود. موضوع اصلی اینست که در تداوم تلاشهای موجود برای ایجاد تشکلات مستقل کارگری درعین حال بتوانیم با بکار گرفتن همه امکانات موجود از جمله گسترش ابتکارات طبقاتی کارگران و تقویت خرد جمعی فعالین این طبقه، مبارزه طبقاتی خود را در اشکال سیاسی و سراسری نیز سامان دهیم. این دخالتگری طبقاتی – سیاسی آنگاه با تغییر توازن قوای موجود، امکان ایجاد انواع تشکلات کارگری را بیش از هر موقع تسهیل خواهد نمود.
با نگاه از زاویه مبارزه طبقاتی میتوان گفت که بخش نسبتا عمدهای از مبارزات فعالین کارگری در دهه گذشته، تلاش برای ایجاد تشکلات مستقل کارگری در محیطهای کار و با هدف سراسری نمودن آنها بوده است. مبارزهای که اگر چه به دلیل سلطه استبداد سیاسی، دستاورد آن تنها به ایجاد دو سندیکای کارگران شرکت واحد تهران و شرکت نیشکر هفت تپه و نیز برخی کانونهای صنفی معلمان محدود ماند، اما ضرورت ایجاد تشکلات طبقاتی مستقل از کارفرماها، دولت و همه جناحهای جمهوری اسلامی را در آگاهی طبقه کارگر ایران حک نمود و به نقطه قوت جنبش کارگری بدل شد. اکنون اما ضمن ادامه این مبارزه، توجه و در معادله قرار دادن تحولات عظیم سیاسی جاری و اشکال نوین مبارزات و اعتراضات اجتماعی که سربلند کردهاند بسیار حیاتی است.
در این ارتباط تجربه سازمان دهندگان خیزش دی ماه بسیار مهم و گران بها است: آنان توانستند به رغم کم تجربه گی در سازمان دهی اعتراضات گسترده اجتماعی، اقدامات هماهنگ و سراسری که کلیت حاکمیت را مورد هدف قرار داده بود در سطح کشور برپا کنند. واقعیت این است که فعالین طبقه کارگر در مراکز کار از تجربه و امکانات بسیار بیشتری بر خوردارند. بیش از ۱۳۰۰ اعتصاب و تجمع و حرکت اعتراضی توسط کارگران و معلمان و بازنشستگان در سال گذشته – که بی تردید حاکی از وجود سطحی از سازماندهی و تشکل در بین طبقه کارگر است و همه به نوعی با نیروی سرکوب و دولت درگیرند – زمینه بسیار مساعدی برای کار در این عرصه را فراهم کرده است. از این نظر آنچه اکنون به عنوان وظیفه مبرم پیش روی فعالین کارگری و کارگران آگاه و تشکلهای مستقل کارگری قرار دارد، ایجاد ارتباط و پیوند بین مبارزه بخشهای مختلف کارگری در مناطق و شهرها، بیان مطالبات و خواستههای اقتصادی و سیاسی طبقه کارگر به عنوان منشور کارگری (یا تحت هر اسم دیگر)، و سازماندهی اعتصابها، تجمعها، راهپیماییها بطور هماهنگ، همزمان و سراسری برای تحقق آن خواستها و مطالبات است. در همان حال همبستگی و حمایت از مبارزات حق طلبانه زنان در عرصههای گوناگون (از آزادی پوشش گرفته تا حقوق برابر در کار و اشتغال)، جوانان و هر مبارزه آزادی خواهانه و برابری طلبانه دیگر، بخشی از وظیفه دایمی جنبش کارگری ایران است.
شرایط سیاسی و اقتصادی در ایران ناپایدار و شکننده است. بحران نظام سرمایه داری ایران عمیق و گسترده و بن بست کلیت جمهوی اسلامی همه جانبه است. جریانهای رنگارنگ بورژوازی از جمله سلطنت طلبان و رژیم چنجیهای چشم به ترامپ دوخته، برای اعمال آلترناتیوهای خود به حرکت درآمدهاند. اگر طبقه کارگر نتواند این شرایط را به نفع خود و اکثریت جامعه تغییر دهد آنگاه نیروهای سیاسی متعلق به طبقه دیگر، شرایط را آنگونه که منافعشان ایجاب میکند، تغییر خواهند داد. در این صورت اوضاع برای کارگران از آنچه هست نیز میتواند بدتر گردد.
مهمترین ویژگی دوران پس از خیزش دی ماه ۹۶ اینست که پاسخ اساسی به همه مصائب و مطالبات طبقه کارگر و دیگر بخشهای تحت ستم جامعه به تعیین تکلیفهای بزرگ و سراسری، به رابطه قدرت بین حکومت سرمایه داران و طبقه کارگر، به رابطه قدرت بین ارتجاع جمهوری اسلامی و اکثریت عظیم زحمتکشان و ستمکشان گره خورده است. بنابراین اکنون بیش از پیش ضروری است که طبقه کارگر به این سطح از مبارزه همه جانبه سیاسی برای تعیین تکلیف نهایی با نظام سرمایه داری و رژیم سرمایه در ایران وارد شود. طبعا ورود و حضور در این عرصه تعیین کننده مبارزه طبقاتی ملزومات خاص خود را دارد. امر حیاتی امروز اما بیش از هر چیز تشخیص این ضرورت عاجل و اقدام عملی برای پاسخ به آن توسط همه فعالین مبارز، ضد سرمایه داری، سوسیالیست و کمونیست طبقه کارگر است. امری که پاسخ دقیق و عملی آن در گرو وسیعترین همفکریها، همدلیهای رفیقانه و بحث و گفتگوی درون طبقاتی و رشد و گسترش خرد جمعی در بین این فعالین است. ما امضا کننده گان زیر به سهم خود میکوشیم تا در این راه همراه و همدوش طیف وسیع فعالین و مبارزین جنبش کارگری و سوسیالیستی ایران باشیم.
مرتضی افشاری، استی پیروتی، امیر پیام، فرید پرتوی، ستار رحمانی، ایوب رحمانی،
۲۳ خرداد ۱۳۹۷- ۱۳جون ۲۰۱۸
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.