بنا به یگ گزارش، «سیا» اخیراً یک واحد جدید برای تمرکز بر ایران و گسترش عملیات خود در کشور که توسط ایالات متحده و اسرائیل یک «خطر عمده» تلقی میشود، تشکیل داد. این واحد تصمیم ترامپ را برای قرار دادن ایران در صدر اولویتهای جاسوسان آمریکایی منعکس میکند. هدف از «مرکز مأموریت ایران» این است که پرسنل عملیاتی و تحلیلگران را از سراسر «سیا» برای تعیین طیف تواناییهای آژانس، از جمله عملیات مخفی گرد آورد. در دسامبر ۲۰۱۷ در کاخ سفید یک ملاقات محرمانه بین ایالات متحده و اسرائیل صورت گرفت و یک توافقنامه برای تشدید عملیات دیپلماتیک و مخفی برای مقابله با جوانب گوناگون نسبت به ایران به امضاء رسید. این پس از آن بود که ترامپ در اکتبر معامله اتمی با ایران را ملغا کرد.
در حالیکه اعتراضات علیه سیاستهای نولیبرالی در ایران میخروشد، کارتل ترامپ چشم به تغییر رژیم دوخته است
پس از ماهها رگبار توئیتری درباره کره شمالی، قبضه شمشیر توئیتری دونالد ترامپ رییسجمهور ایالات متحده اکنون جبهه جنگ تازهای را علیه ایران باز کرده است. در حالیکه هزاران ایرانی به اعتراض علیه افزایش بیکاری، موضوعات دستمزد، و افزایش قیمتها در کشور ادامه میدهند، بازها چشم به تغییر رژیم دوخته اند.
ترامپ در یک توئیت گفت: «رژیمهای سرکوبگر برای همیشه دوام نمیآورند، و روزی خواهد رسید که مردم ایران با یک انتخاب روبهرو شوند.»
بنا به گزارش تلویزیون دولتی، در حالیکه برخی معترضین مسلح سعی در گرفتن ایستگاههای پلیس و پادگانهای نظامی داشتند، طی مقاومت جدی از جانب نیروهای مسلح حدود ۱۶ نفر کشته شدند. اعتراضات تازه در بیرجند در شرق، کرمانشاه در غرب و شادگان در جنوب-غرب دور کشور آغاز شده است.
اعتراضات ضددولتی که یکی از بزرگترین اعترضات پس از تظاهرات گسترده ۲۰۰۹ به شمار میآید، با راهپیماییهای هوادار دولت در سراسر ایران روبهرو شد. حسن روحانی رییسجمهور ایران که یک اصلاحطلب است، خواهان آرامش شد و گفت که که «مردم ایران حق انتقاد از دولت و حتا حق اعتراض دارند، اما نباید اموال عمومی را نابود کنند.»
موج اعتراضات که بسیاری آنرا «اعتراض عمومی» مینامند، برخلاف گزارشها درباره یک «شورش غیرمترقبه»، از چند ماه پیش به دلیل مشکلات اقتصادی و افزایش نابرابریها در حال غلیان بوده است. همانگونه که در کشورهای سراسر جهان در واکنش به سیاستهای اقتصادی نولیبرالی و سرمایهداری دیده شده، سیاستهای نولیبرالی روحانی با نادیده گرفتن نظام تأمین اجتماعی، پیآمدهای سیاسی مشابهی را تولید کرده است.
در ژوئیه امسال، محمد مخبر، یک مقام ارشد رژیم ایران [رییس «ستاد اجرایی فرمان امام»] دربارۀ «فاجعههای اجتماعی و امنیتی» قریبالوقوع هشدار داد و گفت: «وضعیت در ایران به سطح خطرناکی رسیده است، ما ۱۲ میلیون نفر شهروند داریم که در زیر خط فقر مطلق و ۳۰ میلیون شهروند در زیر خط فقر نسبی زندگی میکنند.»
اما اعتراض، همانطور که برخی ناظرین گفتند یک پازل پیچیده است. در حالیکه عوامل اقتصادی بر تظاهرات مسلط است، شنیده شد که معترضین همچنین شعار «ضدفلسطین» و «هوادار رضاشاه» سر میداند-و دهشت کودتای ۱۹۵۳ ایران را بازمیگرداندند. «آژانس اطلاعات مرکزی» («سیا») از کودتای ۱۹۵۳ که دولت به طور دمکراتیک انتخاب شدۀ نخستوزیر محمد مصدق را به سود رژیم دیکتاتوری سلطنتی شاه سرنگون ساخت، پشتیبانی کرد.
فشار نولیبرالی روحانی
نفرت از سیاستهای اقتصادی که توسط [حسن] روحانی رییسجمهور کنونی رهبری میشود برای مدت طولانی در حال رشد بوده است. دولت تحت رهبری روحانی که از نظر فرهنگی «معتدل» تلقی میشود یک الگوی اقتصادی شدیداً نولییرالی انحصاری را اجرا میکند.
ایران چهارمین ذخایر بررگ نفت جهان، مجموعاً ۹٫۳ درصد، و سهم عمده ذخایر گاز جهان، ۱۸٫۲ درصد کل را دارد. کشور همچنین در فروش زعفران، پسته، انار و خاویار رتبه اول را در جهان دارد.
طبق یک گزارش، در سال ۲۰۱۶ اقتصاد یک رونق متکی بر نفت را تجربه کرد، نرخ رشد سالانه که در سال ۲۰۱۵ حدود ۱۱٫۳ درصد بود به ۱۳٫۴ درصد رسید. بنا به این گزارش با تخفیف تحریمها پس از معامله اتمی ایران در سال ۲۰۱۵، بخش صنعت بیشترین رشد را دید (حدود ۲۵ درصد) و تولید نفت و گاز به میزان سرسامآور ۶۲ درصد افزایش یافت.
اما علیرغم درآمد عظیم نفتی، سیاست اقتصادی دولتِ تحتِ رهبری روحانی بر ستون ریاضت قرار داشت. تحریمهای غربی بر شدت اقدامات ریاضتی افزود.
کاهش بودجه سیاستهای رفاهی (به استثنای خدمات بهداشتی)، اقدامات ریاضتی و خصوصیسازی آموزش، و در عینحال افزایش شدید بودجه اختصاص یافته به دفاع، اولویتهای دولت بوده اند. تحت رژیم روحانی، بودجه دفاعی ۱۴۵ درصد افزایش یافت.
یک بیانیۀ حزب چپگرای تودۀ ایران میگوید: «بحران سیاسی-اقتصادی رژیم ورشکسته مذهبی ایران در حال رشد است و هر روز ژرفتر میشود. سران رژیم در زندگی تجملی و ثروت بیسابقهای که طی چهل سال با غارت منابع ملی و ثروت ملی جمع کرده اند، زندگی میکنند.»
بودجه ارایه شده توسط دولت یارانههایی را که احمدینژاد برای فقرا وضع کرده بود، قطع میکند، این به نظر بسیاری قیمت سوخت و اقلام غذایی اصلی را تا ۴۰-۳۰ درصد افزایش خواهد داد.
گرچه تولید ناخالص داخلی یک افزایش ۵ درصدی را نشان میدهد، اما نرخ بیکاری ۳۱٫۹ درصد است و به همان اندازه نگرانکننده نرخهای فقر و نابرابری اجتماعی است. ارقام رسمی ایران میگویند ۵٫۶ میلیون فارغالتحصیل دانشگاه بیکارند. خصوصیسازی نظام آموزشی و دانشگاهها از تابستان ۲۰۱۴ به بعد تشدید شده است-حرکتی که با مقاومت سخت دانشجویان روبهرو شد.
ایران از جمله معدود کشورهایی است که همه احزاب مایناستریم-محافظهکاران و معتدلها-از خصوصیسازی و اقتصاد سرمایهداری پشتیبانی میکنند، اما فقط در سرعت و دامنه خصوصیسازی اختلاف دارند.
فریبرز رییسدانا که در سال ۲۰۱۲ به دلیل انتقاد از تغییرات در پرداخت یارانهها بازداشت و زندانی شد، گفت: «آنها همه دولتهای سرمایهداری با انحصارات نیمهدولتی بودند. همه این دولتها اساساً با هر شکل مؤثر از رفاه، برنامهریزی اجتماعی یا برنامههای دمکراتیک و تعاونی که برابری را افزیش دهد، مخالف بودند.» وی در ادامه افزود: «برای همه آنها، کسب سود بیشتر از طریق اتکای سنگین بر درآمد نفت، سرمایهگذاری زیاد، تجارت و مستغلات همیشه هدف شماره یک بوده است.»
یک نگاه به کتاب روحانی، «امنیت ملی و نظام اقتصادی ایران» ثابت میکند ریشه سیاستهای او در کجاست. او در کتابش میگوید که «حدقل دستمزد باید تغییر کند» و محدودیت بر اخراج کارگران برای «صاحبان سرمایه» ایران از میان برداشته شود تا به شکوفایی اقتصاد کشور کمک نماید. او میگوید: «یکی از چالشهای اصلی که کارفرمایان و کارخانههای ما با آن روبهرو هستند وجود اتحادیههای کارگری است، لذا کارگران باید نسبت به خواستههای کارآفرینان انعطاف داشته باشند.»
دولت تحت رهبری روحانی توسط بسیاری از منقدین که فساد دولت را محکوم میکنند، «نخبگان جدید» کشور نامیده میشود؛ «دغدغه آنها بیشتر خرید هواپیما از ایرباس و بوئینگ است تا ایجاد شغل برای ارتش جوانان بیکار ایران.»
سطح ژرف فقر، نابرابری، تورم و نرخ بالای بیکاری، همراه با فساد در میان کلوب روحانی به «ورشکستگی کامل رژیم انجامیده است.»
تحریمهای تحمیلشده غرب علیه برنامه اتمی ایران، مداخله ایالات متحده و اسرائیل در امور داخلی ایران وضعیت اقتصادی را در کشور وخیمتر کرده است.
بازهای تغییر رژیم
همزمان با خروش اعتراضات، بازهای تغییر رژیم در ایران- ایالات متحده، اسرائیل و عریستان سعودی- همه دوباره سر ایران ریخته اند و به گفته ترامپ «مراقبند.» از زمانیکه رژیم محافظهکار دونالد ترامپ در ایالات متحده به ریاست جمهوری رسید، سیاست عدم درگیری در تغییر رژیم در ایران توسط اوباما در صندلی پشت قرار گرفته است.
بنا به یگ گزارش، «سیا» اخیراً یک واحد جدید برای تمرکز بر ایران و گسترش عملیات خود در کشور که توسط ایالات متحده و اسرائیل یک «خطر عمده» تلقی میشود، تشکیل داد. این واحد تصمیم ترامپ را برای قرار دادن ایران در صدر اولویتهای جاسوسان آمریکایی منعکس میکند. هدف از «مرکز مأموریت ایران» این است که پرسنل عملیاتی و تحلیلگران را از سراسر «سیا» برای تعیین طیف تواناییهای آژانس، از جمله عملیات مخفی گرد آورد.
در دسامبر ۲۰۱۷ در کاخ سفید یک ملاقات محرمانه بین ایالات متحده و اسرائیل صورت گرفت و یک توافقنامه برای تشدید عملیات دیپلماتیک و مخفی برای مقابله با جوانب گوناگون نسبت به ایران به امضاء رسید. این پس از آن بود که ترامپ در اکتبر معامله اتمی با ایران را ملغا کرد.
مقامات ایرانی هماکنون سعودیها را به دامن زدن به اعتراضات در کشور متهم کرده اند و «گروههای تکفیری» (افراطیون سنی) و «سرویسهای جاسوسی خارجی» را که اشاره به ریاض است، مقصر معرفی میکنند. عربستان سعودی در کنار ایالات متحده ایران را به تحویل موشکهای بالستیک به شورشیان حوثی در یمن مهتم کرده، اما ایران آنرا انکار کرده است. پیش از این شورشیان در یمن دو موشک به سمت عربستان سعودی پرتاب کردند. محمد بن سلمان، ولیعهد جدید، که اخیراً خویشاوندان خود را تصفیه کرد و «آدمربایی- به اضافه- استعفای» نخستوزیر لبنان را روی صحنه آورد در گذشته گفته بود «جنگ را به [داخل] ایران خواهد برد.»
همانطور که سیمون تیسدال روزنامهنگار میگوید رقبای ایران شبیه مرغان شکاری که در آسمان بیابان میچرخند، با چشمان براقِ انتظار اعتراضات را زیر نظر دارند. به گفته بسیاری «انتظار» خاطرات دهشتناک کودتای ۱۹۵۳ «سیا» را زنده میکند که دولت دمکراتیک را سرنگون کرد و رژیم دیکتاتوری دست نشانده شاه را تا انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ در قدرت نگه داشت.
هر گونه حرکت برای تغییر رژیم در ایران از طریق عملیات مخفی کل منطقه را بیثبات کرده و به دورانی تاریک میاندازد. حمله بریتانیا و ایالات متحده به عراق در سال ۲۰۰۳ یک نمونه زنده از چنان فاجعهای است.
سران حکومت رقبای ایران «خوشحالی گستاخانهای را از ناآرامی داخلی ایران نشان» داده اند. منتقدین میگویند که عناصری مانند سازمان مجاهدین خلق ایران سعی دارند بر اعتراضات سوار شوند. سازمان مجاهدین خلق ایران-همچنین معروف به مجاهدین خلق- قدرت لابیگری چشمگیری در واشنگتن دارد و خطر عمومی براین است که از حمایت ریاض برخوردار است.
نیروهای چپگرا در کشور، که بسیاری از آنها توسط دولت غیرقانونی شده اند خواهان تغییر ساختار سیاسی محافظهکار و اقتصادی نولیبرالی کنونی کشور شده، در عینحال نسبت به هر مداخله خارجی توسط کشورهای «امپریالیستی» هشدار میدهند.
در عینحال، در حالیکه خروش اعتراضات «پیچیده» ادامه دارد، دولت روحانی در پاسخ خود محتاط بوده است. هنوز روشن نیست مسیر و بار این اعتراضات چیست و برای آینده ایران چه معنی میدهد.
نویسنده: و. آرون کومار
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
نئولیبرالیسم یک فحش نیست که آنرا بخواهیم بر علیه نظام آخوندى بکار ببریم، نئولیبرالیسم یک ایده سیاسى، اجتماعى و اقتصادى است که یک هزارم درصد هم با آنچه در جمهورى اسلامى ایران جریان دارد نسبتى ندارد. از نظر سیاسى جمهورى اسلامى ایران توتالیر و از نظر اقتصادى یک نظام عشیره اى غارتى است که ربطى به نئولیبرالیسم ندارد. نویسنده نئولیبرالیسم بعنوان فحش بکار برده است و نه خودش معنى نئولیبرالیسم را مى داند و نه کسانى که به آنها نسبت مى دهد بویى از لیبرالیسم و نئولیبرالیسم برده اند: احمد خاتمى و المهدى و مصباح و نئولیبرالیسم؟ حکومت جمهورى اسلامى ایران را بسختى مى توان با حکومت صدراسلام مقایسه کرد و بیشتر متعلق به عصر پارینه سنگى است و با سیستم و عصر نئولیبرالیسم سه هزار و پانصد سال نورى فاصله زمانى دارد.
دوشنبه, ۱۸ام دی, ۱۳۹۶