دیروز جناب آقای عسگراولادی که اخیرا مواضع متفاوتشان نسبت به دو نامزد انتخابات ۸۸ باعث انتقاد و دلخوری برخی دوستانشان شده ظاهرا برای اندکی جلب رضایت پیکان حمله را تیز کردند و از آنجایی که دیواری هم کوتاه‌تر از روزنامه‌نگاران در این کشور نیست این قشر را مورد نقد قرار داده‌اند. ایشان در پاسخ به هفت چهره اصلاح‌طلب نوشته‌اند: « این روزنامه‌نگاران زمانی در همین دوره اصلاحات در کشور در روزنامه‌های دوم خردادی قلم می‌زدند. ما نصیحت می‌کردیم و می‌گفتیم این‌ها «منّا» نیستند شما دوستان قبول نداشتید. الان که کوچ کردند به وطن مطلوب خود، آیا باز تردید دارید که این‌ها «منّا نبوده» و نیستند! »جناب عسگراولادی چه پسندیده است که با شهامت از کسانی‌که می‌شناسید دفاع می‌کنید! از همین روی برای اطلاع و آگاهی شما و شناخت نسبی شما از روند مطبوعات و جریان روزنامه‌نگاری در کشوری که در آن زندگی می‌کنید خدمتتان عرض می‌کنم که هیچکس به میل خود وطنش را ترک نمی‌کند مگر در حالت اجبار و این برای روزنامه‌نگاران وطن شما هم صادق است. به‌یاد دارید در طی سال‌های گذشته به‌ویژه پس از دوم خرداد ۷۶ به یکباره مطبوعات کشور و به تبع آن روزنامه‌نگاردچار یک رشد کمی در رسانه و به تبع آن روزنامه‌نگاری شد. اما این رشد را دیری نپایید و یکی از چهره‌هایی که بر سر او چالشی عمیق و افشاگرانه در دو قوه روی داده است جلوی آن رشد را گرفت و مطبوعات کشور قلع و قمع شدند. این روند نه تنها متوقف نشد بلکه ادامه‌دار شد تا جایی‌که روزنامه‌نگاران ایرانی گاهی در یکسال چند بار بیکار می‌شدند که هیچ، بلکه گاهی به دلایل نامعلوم
(نه به یک نهاد مسئول) بلکه به چند نهاد پاسخگوی نوشته‌های‌شان می‌شدند. نوشته‌ها و انتقاد‌هایی‌که بعضا هم‌اکنون از زبان «دوستان شما» شنیده می‌شود و آن زمان برای روزنامه‌نگاران ایرانی تابو بود. نگاهی به انتقادات دوستان و هم حزبی‌های خود به سوء مدیریت کنونی و به نحوه انتقاداتشان از دولت بیندازید و سپس مطالب همین روزنامه‌نگاران را در روزنامه‌های توقیف شده در چند سال اخیر بخوانید و ببینید چه هزینه‌هایی پرداخت شد برای سخنانی که اکنون مثل نقل و نبات آن هم به شدیدترین حالت بیان می‌شود. خلاصه آن‌که شرایط آنچنان سخت شد که برخی از روزنامه‌نگاران ایرانی مجبور به ترک وطن شدند و برخی هم با پیشنهاد کار از سوی رسانه‌های خارجی کشورشان را ترک کردند. اما هیچکدام از این‌ها به این دلیل نبود که آن‌ها از ابتدا وطن فروش بودند؛ خیر! یاران وطنی چنین شرایطی برایشان فراهم کردند. شما در کشور خودمان شرایطی امن برای روزنامه‌نگاران و منتقدانی که در روزنامه‌هایی که از همین وزارت ارشاد مجوز فعالیت می‌گیرند فراهم کنید. شرایطی که روزنامه‌های منتقد هر از گاهی به دلایل نامعلوم به ورطه توقیف سپرده نشوند و خانوده‌های بیشماری به ناگهان همه چیز خود را از دست ندهند، آنوقت خواهید دید که رسانه‌های خارجی خالی از روزنامه‌نگاران ایرانی خواهد شد. مگر روزنامه‌نگاران ایرانی پس از دوم خرداد ۷۶ به این سو چه می‌گفتند که اکنون گفته نمی‌شود. اتهام زنی بیشتر از اکنون بود؟ که نبود! افشاگری و آبروی کشور را بر باد دادن بیشتر بود؟ که نبود! انتقاد از تورم و گرانی بیشتر بود؟ که نبود! بحث مذاکره با آمریکا داغ‌تر و حساس‌تر بود؟ که نبود! حتی حفظ شان و جایگاه ولی فقیه و فصل‌الخطاب قرار دادن آن از دوم خرداد ۷۶ تا ۸۳ بیشتر و واقعی‌تر از اکنون بود. شما که در نظر دارید از آبرویتان برای دوستان واقعی انقلاب هزینه کنید چه بهتر که سرمایه خود را دراز مدت‌تر هزینه کنید. روزنامه‌نگاران بخش مستقل فرزندان ایران‌اند، چنان‌که فرزاندانشان نیز درآینده خواهند بود، به راحتی همه این فرزندان را خائن به وطن نخوانیم که این هیچ سودی برای ایران ندارد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com