//////////////////////////////////////////////////////////
زمین
چه تلخ ، چه غمناک
با تو حرف زده ست.
تو ای تبار ِطربناک ِ پاک ِ دیرینه !
سرود ِ سوگ ِ تو اینک به جان ِ باغم ریخت
واشک می چکد از چشم های آیینه.
به سینه ، آتش ِ آهت بلند وُ شعله وراست
زمان، به کینه ، فروکُشت خنده هایت را
وآرزوی در ختان ِ باغ ِخوشبویت
فرو خمید وُ به غم، درنشست وُپرپر گشت
وروزگار تو دیگر،گشت.
بگو به خاطره هایت ،درین تباهی وُدرد
سرود ِسوگ ِ ترا بر زمانه، نقش زنند.
بگو به عاطفه هایت،به سینه های سپید
سلام ِ سرخِ ترا عاشقانه، نقش زنند.
درین دریغ ِ بلند
کجاست “بی کس ِ” شاعر؟
کجاست “شِرکو” یت؟*
که غمگنانه ترین شعر های جانش را
برای عشق تو بنویسد.

…………
*زنده یاد “شِرکو بی کس”، شاعر ِکردستان.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com