رضا شهابی، کارگر زندانی، در حالی پنجاهمین روز اعتصاب غذای خود را پشت سر گذاشته که هنوز خبری امیدبخش درباره آزادی او به گوش نمیرسد. ربابه رضایی ضمن توصیف آخرین شرایط وی، از نگرانی عمیق نسبت به وخامت حال شهابی در زندان میگوید.
خیابانِ مالک اشترِ تهران؛ بعد از خیابان جیحون؛ اینجا کوچه بنبستی است به نام گلچین و خانوادهای در دربِ انتهایی این کوچهی بنبست زندگی میکند که روزهاست در بیم و انتظار به سر میبرد؛ این روزها انتظارشان کُشندهتر است؛ عصر سهشنبه، چهارم مهر ماه، پنجاه روز میشود که پدر خانواده در زندان تصمیم گرفته لب به آب و غذا نزند و به این ترتیب اعتراض خود را نشان دهد.
ربابه رضایی، همسر رضا شهابی کارگر زندانی، با روی گشوده در را به رویمان میگشاید؛ پس از تعارفات معمول به عمق نگرانیهای او پی میبریم: «نگران سلامتیاش هستم. هر لحظه که تلفن زنگ میخورد، از هول، از جا میپرم؛ آنقدر حالش بد است که میترسم هر صدای زنگی، خبری از یک فاجعه باشد».
وی درباره آخرین وضعیت رضا شهابی میگوید: «امروز در پنجاهمین روز از اعتصاب غذا به دلیلی وخامتِ حال، برای ساعتی به بیمارستان شهید مدنی منتقلش کردند. وقتی به دیدارش رفتیم، نه تنها از درد ستون فقرات و گردن رنج میبرد، بلکه به دلیل تحمل گرسنگی و تشنگی برای روزهای متوالی، قدرت شنوایی و بیناییاش هم تحلیل رفته است؛ پسرش را از چند متری نشناخت. به رضا گفتیم این پسرت است؛ امیرحسین..».
وخامت حال جسمانی رضا شهابی نگرانی بسیاری از کارگران، فعالان صنفی و اجتماعی و کنشگران مدنی را نیز بهدنبال داشته است؛ دوشنبه ۳ مهر و برای دومینبار تجمعی اعتراضی مقابل وزارت کشور برگزار شد و حاضران در این تجمع خواستار آزادی فوری این کارگر شرکت واحد اتوبوسرانی تهران شدند. پیش از آن نیز فعالان کارگری، معلمان و دانشجویان ۱۴ شهریور در تجمعی اعتراضی مقابل مجلس شرکت کردند که با برخورد نیروی حفاظت مجلس و نیروهای پلیس روبرو شدند.
ربابه رضایی درباره دلیل اعتصاب غذای او توضیح میدهد: «رضا دو خواسته اصلی دارد؛ اول اینکه حکمی که به او گفتهاند و نهصد و اندی روز، تحمل زندان است، لغو شود و دوم این که از زندان رجایی شهر کرج به اوین منتقل شود؛ همسرم این دو خواسته را دارد و شاید وقتی تصمیم به اعتصاب گرفته، با خودش فکر کرده که دیگر هیچ مجرایی برای پیگیری این خواستهها وجود ندارد».
او در مورد گذران زندگی در دو ماه گذشته میگوید: «کاسبیمان، فروشِ ترشیجات است؛ مغازه کوچکی است، اما تا رضا بود اموراتمان میگذشت؛ حالا دست تنها نه میتوانم به کار مغازه و فروش و خرید سبزیجات برسم، نه به کارِ خانه و بچهها. یک پایم هم در دادگستری و زندان است؛ اما همه اینها به کنار، همهی اینها برایم بیاهمیت است، فقط کاش رضا سالم بماند و برگردد..».
این عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران روز ۱۷ مرداد در حالی که با قید وثیقه و برای درمان آزاد شده بود، دوباره به زندان فراخوانده شد. وقتی او را فرا میخوانند با این تصور که سه ماه و اندی از حکمِ زندانش باقی مانده مراجعه میکند؛ اما بعد از مراجعه متوجه میشود که نهصد و اندی روز مرخصی درمانی را غیبت در نظر گرفتهاند و بایستی به تعداد این روزها در زندان باقی بماند. این در حالیست که مرخصی پزشکی او از سوی پزشکی قانونی مرحله به مرحله تا پایان حبس مورد تایید قرار گرفته بود.
به گفته وکیل رضا شهابی جرم او «برهم زدن امنیت ملی از طریق ایجاد تشکل غیرقانونی» اعلام شده است، و تشکل غیرقانونی هم یعنی همان سندیکا.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.